بخشی از مقاله
چکیده
تربیت اخلاقی از مهم ترین اهداف بعثت انبیا بوده است و جایگاه ویژه ای در فرهنگ اسلامی، به ویژه سیره معصومین علیه السّلام دارد. این بحث، به ویژه مورد توجه خاص امام علی علیهالسّلام قرار گرفته و کمتر خطبه یا نامه ای از نهج البلاغه را می توان یافت که در آن حضرت سخن از مسایل اخلاقی به میان نیاورده باشد. از سوی دیگر، پرداختن به اولویت ها در هر زمینه ای، امری معقول و در حوزه اندیشه اسلامی پسندیده و مورد تأکید است و آثار شگرفی در زندگی مادی و معنوی انسان دارد. با توجه به جایگاه رفیع تربیت اخلاقی، پرداختن به اولویت ها در این موضوع، به ویژه از دیدگاه امام علی علیهالسّلام، امری ضروری و بایسته است..
مقدمه
» تربیت اخلاقی فرآیند زمینه سازی و به کارگیری شیوه هایی جهت شکوفاسازی، تقویت و ایجاد صفات، رفتارها و آداب اخلاقی و اصلاح و از بین بردن صفات، رفتارها و آدابضدّ اخلاقی در خد یا دیگری است«
با تأمل در این تعریف مشخص می شود که تربیت اخلاقی دو رکن دارد:یکی شناخت فضایل و رذایل و رفتارهای اخلاقی وضدّاخلاقی و دیگری به کارگیری شیوه ها جهت تقویت یا تضعیف آن ها. از این رو تربیت اخلاقی حیطه ای است که وام دار دو حوزه»اخلاق«و»تربیت« است؛ به این بیان که در رکن اول، از اخلاق و در رکن دوم از تربیت مدد می جوید و از آن جا که در اخلاق بیش ترین تأکید بر خودسازی و در تربیت بر دیگرسازی است، تربیت اخلاقی نیز خودسازی و دگرسازی را شامل می شود.
از سویی دیگر تعلیم و تربیت در اسلام با نزول اولین آیات وحی بر پیامبر اکرم - ص - آغاز و منشأ ومشیّت الهی به خود گرفت؛ که در این آیات اولیه بر دو عنصر بنیادین تعلیم و تربیت، یعنی کسب علم و دانش از یک سو و تعالی روح و کمال انسانی از سوی دیگر تأکید میشود.
موضوع تعلیم و تربیت »انسان« است و طراحی نظام صحیح و جامعی برای تعلیم وتربیت انسان، تنها از ناحیه وحی ممکن خواهد بود. قرآن کتاب انسان سازی و علیعلیه السلامترجمان و مبین قرآن است. چه کسی غیر از آن حضرت میتواند مفسر کتاب خدا باشد؟ همو که اعلم به وحی وسنت و سیره نبوی و اسبق به ایمان و اقرب به پیامبر اکرمصلی االله علیه وآله است. تربیت بهطور خلاصه عبارت است از پرورش و رشددادن استعدادهایی که آفریدگار جهان جهت سعادت و کمال انسان در وجود او به ودیعت گذاشته است.
درباب اهمیت و ارزش تربیت همین بس که قرآن کریم محور دعوت پیامبران را عموما و حضرت محمد - ص - را خصوصا تربیت و تکمیل فضایل اخلاقی قرار داده است. آنچه به انسان ارزش والا میدهد و هدفهای عالی میبخشد و او را انسان به معنی حقیقی میسازد، تربیت ایمانی و اخلاقی است، نه علم و ابزار زندگی. وظیفه سنگین و مقدس تربیت را هیچگاه علم و تعلیم نتوانسته است و نمیتواند بهدوش گیرد.
در تعلیم و تربیت اسلامی، هم از علم بحث میشود، هم از تفکر؛ هم از قدرت عقلانی سخن بهمیان میآید، هم از پرورش جنبه اجتماعی شخصیت آدمی هم برجنبه زندگی مادی تأکید میشود، هم بر زندگی معنوی هم از عدالت بحث میشود، هم ازخود گذشتگی. در این نظام، معیار برتری انسانها، فضیلت و تقوا است؛ و وظیفه تعلیم و تربیت بهعهده معلم و پدر و مادر است و همه با طرح امر به معروف و نهی از منکر مربی یکدیگرند.
ویژگیهای نظام تربیتی اسلام
یکی از مهمترین ویژگیهای نظام تعلیم و تربیت اسلامی، جنبه هدایتی آن است. پارهای از مربیان، هدایت را رسالت اساسی تعلیم و تربیت میدانند. هدایتکردن یعنی کمک به فرد برای شناختن خود و محیط خود؛ و هدایت فرد از جنبههای مختلف رشد شخصیت در ابعاد عقلانی، اجتماعی، عاطفی و بدنی.
دومین جنبه نظام تربیت اسلام، پویایی است؛ به این معنا که مکتب تربیتی اسلام، قابل تغییر یا انعطافپذیر است. در این نظام فکری، اصول، هدفها، روشها و محتوا بهطور منطقی در یک طرح قرار میگیرند، و رابطه این امور با هم و با کل نظام، رابطهای چندجانبه است.سوم، جنبه عقلانی نظام تربیت اسلامی است. در مکتب دینی اسلام، به جنبه عقلانی نظام فکری یا ایدئولوژی، بیشتر از مکتبهای دیگر اهمیت داده میشود. وجهه عقلانی، در اعتقادات و توصیهها و در آموزشهای پیامبران، پیشوایان و معصومین قویا دیده میشود.
تکیه بر عقل و تأیید وجهه عقلانی، از ویژگیهای تربیت اسلامی است. مسلمان باید اصول و مبانی اعتقادات خود را با تعقل بپذیرد. یکی از دلایل پویایی اسلام هم همین است. آنچه اندیشه را به تلاش وامیدارد و اصل و مبنا را بر اندیشیدن استوار میسازد، جنبه پویایی دارد؛ چنانکه حضرت علی - ع - در نهجالبلاغه میفرماید: »هیچ بینیازی یا ثروتی مانند برخورداری از عقل نیست.
یا در جای دیگر میفرماید: »عقل برای تو کافی است؛ زیرا راههای گمراهی تو را از راههای رستگاریت متمایز میسازد.«انسانیت انسان، وابسته به قدرت عقلانی او است. انسان با استفاده از نیروی تعقل خود امور را میشناسد، مشکلات خود را تشخیص میدهد، ارزشها را مشخص میسازد، مناسبات خود را با دیگران بهبود میبخشد و راه را برای تکامل و رشد خود آماده میسازد. بنابراین، هر نظامی که به این جنبه بیشتر تکیه کند، بهتر میتواند در راه پیشرفت و تکامل انسان گام بردارد. برپایه این نظر، نظام توحیدی یا نظام فکری اسلامی نه تنها مبتنی بر عقل و سازگار با طبیعت انسان است، بلکه برای پذیرفتن اسلام از پیروان خود میخواهد که فهم و تعقل را پایه دینداری قرار دهند
چهارم، جنبه انقلابی مکتب اسلام است .مکتب اسلام، نظام فکری پویا است و وجهه عقلانی دارد. این آرمان الهی قادر است در نظام ارزشی، اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و تربیتی، دگرگونی بنیادی فراهم آورد؛ برای فرد و جامعه، هدفهایی مطرح سازد که هم وسیع باشد آن چنانکه رشد فرد و جامعه را محدود نسازد و هم فعالیتهای روزمره را هدایت کند، افراد و گروهها را برای مبارزه با استبداد، استعمار، و استثمار آماده سازد آن چنانکه ریشه و علل دیکتاتوری، استعمار و بیدادگری را ازمیان بردارد، ارزشهای اساسی انسانی را تحکیم کند، راه را برای رشد و تکامل فرد و تأمین رفاه جمع هموار سازد، بهجای حاکمیت افراد و گروهها حاکمیت اصول و قوانین پویا و عقلانی را فراهم سازد، و راه را برای طرح اندیشههای تازه، ارائه نظریات و راهحلهای منطقی باز کند، علم و دانش را بهعنوان نظریه مدلل تأیید و از آن حمایت کند و اصل حاکمیت مردم بر سرنوشت خود را تصدیق کند.