بخشی از مقاله

چکیده
انسان در جامعه به حکم آنکه میخواهد اجتماعی زندگی کند باید با دیگران همراه با مسالمت و اخلاق و احترام برخورد نماید.گاهی این ضوابط اخلاقی منتفی میشود و رعایت نمیگردد. قانون گذاران سعی میکنند این روابط را با وضع قوانین و مقررات تنظیم نمایند. عقل و دین دو محور اصلی به رسمیت شناختن حقوق شهروندی هستند و تضمین قواعد حقوق شهروندی در پرتو این دو منبع میسر است و تکیه بر عقل به تنهایی نمیتواند تمامی ابعاد فردی و اجتماعی حقوق شهروندی را پوشش دهد، از اینرو اصلاح اسناد حقوق بشری ضروری به نظر می رسد.

یکی از منابع مهم دینی در رابطه با حقوق شهروندی ،نهج البلاغه نوشته سید رضی - ره - است که کلمات امیرالمومنین - ع - را جمع آوری کرده است. از نظر زمانی حدود هزار و چهارصد سال از زمان خلافت امیرالمومنین میگذرد اما نحوه عملکرد ایشان و احترام زیادی که به انسانها قائل بودند سبب شد تا کلمات و حکم ایشان در باب حقوق شهروندی از اهمیت بسزایی برخوردار شود. در این نوشته سعی بر آن است تا با نگرش هر چند اجمالی بر نهج البلاغه حقوق شهروندی را از منظر امام علی - ع - را مرور کنیم و ببینیم چه ویژگی ها و عناصری از حقوق شهروندی بیان و مورد عمل قرار گرفته است.

.1مقدمه
مساله حقوق شهروندی از جمله مسائلی است که امروزه بسیار مورد توجه عموم مردم و اندیشمندان و حقوق دانان قرار گرفته است. برای تداوم حیات انسان در زمین و حفظ روابط اجتماعی، فرهنگی و سیاسی انسانها، شناخت انواع و اقسام حقوق ها و نوع بکار گیری هر یک و رعایت نمودن آنها در مقام عمل امری ضروری و مهم به شمار می رود. جامعه بدون نظم، مقررات و حقوق معین و مدون، جامعه ای آشوب زده، شلوغ و غیر قابل تحمل است؛ و زندگی در چنین جامعه ای تبدیل به جهنمی می گردد که بشریت در لابلای شعله های آن میسوزد.

متاسفانه در عصر کنونی کسانی داعیه حقوق بشر و شهروندی را دارند، که خود بزرگترین جنایات را علیه مردم خود و بشریت انجام می دهند و اسلام عزیز که از ابتدا به شهروندان خود احترام گذاشته و حقوق مشخصی را برای آنها ترسیم کرده است، در پایبندی مسلمانان به قوانین و مقررات اسلامی، خصوصا حقوق شهروندی یکدیگر، بسیار تاکید و سفارش می نماید. و در مواردی که تخلفاتی صورت می پذیرد نیز برای خاطئان مجازات هایی را نیز مد نظر قرار داده است.

با توجه به آنچه بیان شد از جمله مهمترین قوانین و مقررات جوامع، خصوصا جامعه اسلامی، مبحث حقوق شهروندی است. حقوق شهروندی عطیه و هدیه کسی نیست تا کسی بتواند آن را باز پس بگیرد، بلکه هدیه ای است الهی و فرا زمینی که هیچ مقام بشری از جمله حکومت ها یا مقامات مذهبی و اجتماعی این حق را نه می توانند عطا کنند و نه از کسی سلب نمایند. در واقع این حقوق غیر قابل انتقال، غیر قابل نقض و غیر قابل تعلیق از ذات بشر هستند.

اهمیت نهجالبلاغه، در عصری که پیشرفت تحقیق و بررسی در اصول و مبانی نظری و عملی سیاست و حکومت، با رویکرد به متون اصیل دینی مشهود است، بر کسی پوشیده نیست. سیاست در این کتاب قابل ردیابی است، چراکه بازگشت نظری و عملی به میراث اسلامی سیاسی از لوازم بالندگی تفکر و اندیشه جدید است و عمدهترین زیربنای این میراث بزرگ، سیره معصومان علیهمالسلام، به ویژه سیره حکومتی امام علی علیهالسلام بخصوص در نهجالبلاغه، میباشد.

از طرفی مفهوم و جایگاه شهروندی نیز یکی از مسائل بعد از انقلاب اسلامی رویکرد به مباحث و موضوعات نهجالبلاغه شدت و مطرح و مهم در عصر کنونی است. جلوه جدیدی به خود گرفت و بخصوص در مباحث سیاست و حکومت کتب فراوانی نوشته شد، اما هیچکدام به صورت مشخص به بررسی مفهوم شهروندی در نظر آن حضرت نپرداختهاند. دغدغه این پژوهش، بررسی و بیان حقوق شهروندی از دیدگاه آن امام همام با تکیه بر نهجالبلاغه است. با وجود تعدادی مقاله در مورد حقوق شهروندی در نهج البلاغه ولی وجود این کتاب گرانقدر، اقتضاء بیشتری دارد که در زمینه های حقوق بشر و حقوق شهروندی نگاشته شود.

در این مقاله کاری که شده است که نسبت به مقالات دیگر نوآوری و جدید میباشد این است که، عناصر حقوق مدنی که از اصلی ترین مولفه های حقوق شهروندی است ، وجامعه غرب ادعا میکند این عناصر از ابتکارات جامعه غرب است از نهج البلاغه و سخنان امیرالمومنین استخراج کرده ایم و این که داعیه دار اصلی حقوق بشر اسلام است و این جامعه غرب است که باید از گذشته ننگین خود فرار کند . روش تحقیق در این مقاله به صورت تحلیلی و توصیفی است و ابزار گردآوری اطلاعات ×کتابخانه های تخصصی فقه و حقوق و نرم افزارهای علوم اسلامی است

.2ادبیات نظری

.2-1 حقوق شهروندی

حقوق شهروندی واژه ای مرکب از حقوق و شهروند است که هر دو را تعریف می کنیم.حقوق، مجموع مقرراتی است که در زمان معین بر جامعه ای حکومت می کند. بشر همیشه در بند این گونه مقررات و الزام ها بوده است؛ چه آن که برای این که انسان به آرمان نهایی خود، یعنی استقرار عدالت در روابط مردم و حفظ نظم در اجتماع برسد، ناچار باید برای پاره ای از مردم، امتیازهای در برابر دیگران قائل شوند. این امتیاز و توانایی را که حقوق هر جامعه منظم، برای اعضای خود به وجود می آورد، حق می نامند، که جمع آن حقوق است و حقوق فردی نیز گفته می شود

شهروند در ادبیات ما واژه ای نو محسوب می شود به طوری که حتی در فرهنگ های عمومی مثل »فرهنگ معین و عمید« این واژه مطرح نشده است و می توان گفت واژه ای خارجی است. ولی با اندکی تامل می توان در فرهنگ ملی، بومی و اسلامی، واژه هایی از قبیل رعیت، ملت، امت، مقیم، مردم و ... را یافت که قرابت معنایی با واژه شهروند دارند. شهروند، از شهر ریشه می گیرد و از واژه لاتین لوتیاس مشتق شده است.

لوتیاس، کم و بیش، معادل واژه پلیس در زبان و فرهنگ یونانی است؛ بنابراین، شهر تنها محل اجتماعی از ساکنین یک منطقه معین نیست، بلکه مفهوم واحد سیاسی مستقلی را افاده می کند، از این روی، شهروند فقط به ساکن یک شهر گفته نمیشود، بلکه معنای فراتر از آن را به همراه دارد. شهروند ضمن این که ساکن شهر است در سازماندهی شهر و تدارک و تنظیم قواعد زندگی در شهر و تدوین قانون حاکم بر شهر و مملکت نیز مشارکت دارد 

در فرهنگ فارسی امروز، به کسی که اهل یک کشور باشد و از حقوق متعلق به آن برخوردار باشد »شهروند« گفته می شود

در متون دینی نیز بهترین معادل با شهروندی »رعیت« است و در مقابل از حاکم و مسئولین به عنوان »راعی« یاد شده است و در اندیشه اسلامی بین این دو همواره رابطه ای دو سویه و متقابل برقرار بوده است. بنابراین در نظام حقوقی اسلام، شهروندی، موقعیتی است که عرب و عجم به طور یکسان در مقابل حاکم خود دارند

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید