بخشی از مقاله
چکیده مقاله
ملا صدرا شناخت حقیقت انسان را به واسطه صفات ،افعال و حاالتش میسر می داند .ازنظر ملاصدرا وجود اصیل است، ولی وجودانسان ازآن جهت که دائما درتکامل است ازموجودات دیگرمتفاوت است انسان براساس حرکت جوهری شایسته آن است که درمسیراشتداد اتصالی هرلحظه ازحدی به حد دیگرارتقا یابد وبه درجه عالیتری ازوجود نایل گردد، بدینگونه نفس به تدریج دردامن بدن به ظهورمی رسدولی همواره به درجات بالاتری ازتجرد نایل می شود، به طوری که دیگرنمی توان آن را درسطح بدن و حاالت بدنی قرارداد.
انسان دروجود وبقای خویش نمی تواند به ذات خود اکتفا کند واز دیگران بی نیاز باشد. نفس ، مادام که درمرتبه طبیعت قرار دارد، برای ادراک محسوسات نیازمند آالت و قوای گوناگون است. نفس درابتدای پیدایش خود دارای یک وجود مادی است ولی درنهایت به مرحله تجردعقلی می رسد . جسم حامل نفس نیست بلکه نفس حامل جسم است و آن را درجاده زندگی به همراه خود می برد. درانسان شناسی مالصدرامعرفت و علم اصیل است ملاصدرا معرفت و حکمت را حقیقت آدمی می داند، نوع صور اخروی و ظهور افکار و اعمال انسان درعالم آخرت براعتقادات حق و باطل او و براخالق نیک و بد او مترتب است.
مقدمه
در طول تاریخ مبحث نفس انسان وتعالی آن اززوایای مختلف ، موضوع تحقیقات دانش پژوهان درعلوم انسانی بویژه دانشمندان حوزه دین ،فلسفه ،تعلیم و تربیت ،روانشناسی ،جامعه شناسی،سیاست واخالق بوده است ودراین باره پژوهشها وبررسیهای دقیقی انجام داده اند.ولی به جهت چالشهای نوظهوردررابطه با انسان وحقیقت نفس درقرون اخیر، دامنه تحقیقات دراین مبحث گسترده شده است. بیشتر تحقیقاتی که درباره نفس انسان و چگونگی تشکیل وتعالی آن انجام گرفته یا دربسترروانشناسی بوده ویا درمبنائی دینی صورت گرفته است.
دراین مقاله، انسان شناسی مالصدرا براساس مبانی خاص فلسفی ایشان ارائه شده است.
صدرالمتالهین شیرازی، تعریف جدید ومنطبق برباورهای دینی ازانسان ارائه داد ومسیر تعالی و تربیت نفس انسان رادرسیستمی عملی ومبتنی برباورهای معقول و قابل اجرا ،ترسیم نمود. ازنظرمالصدرا انسان هویت ثابتی ندارد. نفس جسمانیه الحدوث و روحانیه البقاست وباحرکت جوهری خود می تواند به مرتبه تجرد عقلی برسد.
ازاین منظرهویت وحقیقت هرفرد با اعتقادات واعمال وی ودرپرتوتعلیم وتربیت ساخته می شودو وجود حقیقی خویش را کسب می نماید ودرنهایت هرانسانی نوع خاصی است وماهیت همه انسانها یکسان نیست. با تبیین خاص مالصدرا درباره چگونگی تربیت وتعالی نفس انسان، عالوه براینکه جایگاه رفیع انسان درمجموعه خلقت معرفی می گردد تاثیرونقش برنامه های تربیتی واخالقی ، دررسیدن به درجات شایسته و بایسته فرد انسانی نیز بخوبی ترسیم می گردد . هدف عالی درنظام تربیتی مبتنی بربینش صدرائی، ارتقاء انسان به مقام خلیفه اللهی است.
براساس انسان شناسی صدرائی، تدوین برنامه های تعلیم وتربیت، بستری عقالنی می یابد ومنطبق بر فطرت و مطابق اقتضائات ذاتی انسان خواهد بودو لذا تاثیر گذاری و کارآمدی این برنامه ها افزایش خواهد داشت . دراین مقاله بعداز بیان مبانی انسان شناسی مالصدرا ، به تعریف حقیقت انسان از نظر ایشان اشاره شده، مراتب حیات انسان ، تعریف ملاصدرا ازنفس ارائه ورابطه نفس وبدن مطابق با نظرملاصدرا تبیین گردیده است ،آنگاه بعداز معرفی قوای نفس ، چگونگی تربیت وتعالی نفس انسانی وضرورت توجه به شریعت دراین راستا، بررسی شده است . درنهایت سعادت وشقاوت انسان دراین دیدگاه معرفی ،موانع دستیابی به سعادت وعوامل بروز شقاوت ذکر گردیده است . بیان مالصدرا دراین موضوع مبتنی بردیدگاه خاص فلسفی ایشان ، ازابتکارات وی می باشد.
-1مبانی انسان شناسی دردیدگاه ملاصدرا
.1-1دربینش صدرائی وجود اصالت داردو سزاوارترین چیزبه تحقق درخارج است ، زیراغیروجود ، به سبب وجود درخارج متحقق وموجودمی شود. در حکمت متعالیه ،اصل شرافت وارزش ازآن وجود است وعدم ارزشی ندارد وماهیت تابع وجود است .پس هرموجودی ازجماد گرفته تا نبات وحیوان وانسان وملک وعالیترین مرتبه هستی یعنی خدای سبحان همه دارای ارزش ذاتی هستند. البته باید توجه داشت که هرچند موجودات دیگر نیزدارای صفت وجودی هستند ولی وجود انسان، ازآنها متفاوتست، زیرا تمام موجودات بجزانسان ، دارای وجود ثابت می باشند که تحولی درآنها نیست ، فقط انسان ازآن حیث که انسان است دائما درتکامل است وازوجودی به وجود دیگرترقی می کند.
.1-2از نظر ملاصدراوجود دارای مراتب است .باالترین مرتبه آن بسیط الحقیقه ومستجمع جمیع کماالت بنحو بسیط و اشرف است که آن مرتبه، منبع کمال و فیض است . ازنظرمالصدرا وجود ازبرترین مرتبه تا پایین ترین مرتبه واز پایین ترین مرتبه تا برترین مرتبه، یک سلسله به هم پیوسته را تشکیل می دهد.همه موجودات در سطوح مختلف بهره مند ازوجوداند. ماده پایین ترین مرتبه وجود است ومرتبه برترازآن مواد معدنی وبعدگیاه، سپس حیوان ودرنهایت انسان است. آنها ازلحاظ بیرونی متکثر وازلحاظ درونی در وجود متحدو مرتبط با یکدیگرهستند.
.1-3 براساس اصالت وجود ، صفات حقیقی عین هستی ومشکک هستند. صفات حقیقی مانند علم، شعور وادراک عین وجودند ودارای شدت وضعف می باشند. موجودات براساس ظرفیت مرتبه شان وبراساس تجرد وتعلقشان به ماده ، ازاین اوصاف وجودی برخوردارند.همانطور که نورشدید مراتب انوارمادون را شامل می شود واشتمال آن برآن مراتب، مانند اشتمال مرکب براجزای بسیط ویا ازباب استلزام وشمول فروعی که با اصل مباین هستند نیست. همین طوروجود قوی، جامع جمیع مراتب وجودات ضعیف ومشتمل برآنهاست وهمه آثار وجودات ضعیف رابه نحو اتم واکمل با حفظ وحدت وبساطت آنها دارد.
.1-4 ازنظرملاصدرا براساس حرکت جوهری کاروان جهان بسوی منازلی روانه است، بر این اساس شخص واحد جوهری مثل انسان شایسته وآماده آن است که درمسیراشتداد اتصالی وتحرک جوهری قرارگیردوهر لحظه ازحد ی به حد دیگر ارتقا یابد 3 ودرهر لحظه به درجه عالیتری از وجود نایل گردد. آن درجه، اصل و حقیقت اوست و ماسوای آن ازاوصاف و احوال، همگی از آثارولوازم آن درجه اند. وجود، هرچه قوی تر باشد احاطه او به مراتب ماقبل بیشتر وجامعیت اونسبت به درجات قبل کاملتر خواهد بود.ازنظرمالصدرا شناخت کامل انسان بدون باوربه حرکت جوهری امکان پذیرنیست.
.1-5 -دراندیشه ملاصدرا ، نفس جسمانیه الحدوث و روحانیه البقا ءاست . نفس درجریان امتداد تکامل وجودی بعنوان لطیفه الهی انشاءمی شود وبتدریج درپرتوانوارمعرفت - اتحاد عالم و معلوم - وآثارافعال ، بمعنای اتحاد فاعل با حقیقت اثرخود فربه وکامل می گردد. برخالف عقول مفارقه که همگی روحانیه الذات والفعل هستند وطبایع که جملگی جسمانیه الذات والفعلند وهریک ازآن جواهربرخالف نفس انسانی مقامی معلوم وشانی ثابت وغیرمتحول دارند.اما نفس ناطقه آدمی، هم درنشئه عقالنی قبل ازعالم طبیعت حضوردارد وهم درنشئه طبیعی، ودرقوس صعود خویش باردیگربه نشئه عقالنی بازمی گردد تا به افق مالءاعلی ومالئکه علویین می رسد.
-2شناخت حقیقت نفس انسان
در هرگونه اظهارنظر ویا برنامه ریزی برای تربیت نفس ، شناخت انسان و آشنائی با نفس انسانی ضرورت دارد.درتعریف حقیقت وماهیت انسان دیدگاههای مختلفی مطرح گردیده است ، برخی دستیابی به تعریف حقیقی انسان را ناممکن می دانند. ملاصدرا شناخت حقیقت انسان را به علم حصولی میسر نمی داند، اما راه دست یابی بدان را نیز بسته وناممکن نمی شمارد. نفس انسان را به واسطه صفات، افعال و حاالتش می توان شناخت. به عقیده ملاصدرا انسان درذات و صفات وافعال، مثال حق تعالی است وشناخت حقیقت واجب تعالی جزبرای واجب، ممکن و میسرنیست