بخشی از مقاله

چکیده

مالصدرا بر اساس مبانی خاص فلسفی خود تبیین خاصی از مرگ و ثواب وعقاب بعداز مرگ دارد ازنظر وی مرگ یک امر طبیعی وحتمی برای نفس است و هر امر طبیعی برای چیزی خیرو کمال و تمامیت آن است وفساد، پوسیدگی و هالکتی که در اثر 1 مرگ بر بدن عارض می شود، یک امر تبعی و عرضی است . دراین دیدگاه مرگ، عارض براوصاف است نه بر ذوات. از نظر مالصدرا، بهشت و جهنم و لذت ویا عذاب آن، همگی الزمه عملکرد ورفتار دنیوی انسان است. هر صفتی که در دنیا برکسی غالب می شود درروز قیامت، صاحبش به صورتی مناسب آن صفت محشورمی شود. کسانیکه در این دنیا به استکمال رسیده اندوبا حقایق عقالنی متحد شده اند مشتاق مرگند.

بدن محشور در آخرت از حیث صورت، عین همین بدن دنیوی است. برای هریک از انواع جسمانیات درعالم دنیا، یک فرد مجرد روحانی در عالم امر وجوددارد که حقیقت آن موجود است. هر چه موجود دروجود بسیط تر باشد به وجود دهنده حقیقی نزدیکتر است . چون دردیدگاه مالصدرا معاد هم جسمانی و هم روحانی است، ثواب و عقاب هم روحانی است و هم جسمانی، ودر روز رستاخیز شخص به عینه چه از لحاظ نفس وچه ازلحاظ بدن، دوباره بر می خیزد. عالم دنیا، محل کسب است وانسان از قدرت اختیار بر خوردارمی باشد برخالف عالم آخرت که محل کسب نیست و انفعال، انقالب و تغییردرآنجا معنا ندارد. سنخ وجود در عالم آخرت غیر از عالم دنیاست و دنیا و آخرت درجوهر و ذات متباین اند. دربینش صدرائی بر خالف دیدگاه متکلمین عذاب جاودانه نیست.

واژه های کلیدی: مالصدرا ، معاد ، مرگ، ثواب، عقاب

مقدمه :

انسان فطرتا حقیقت جوست وتمایل دارد بداند آیا زندگی با مرگ پایان می پذیرد یا اینکه ادامه می یابد؟ اگر قرار است ادامه داشته باشد، چگونه از این دنیا به مرحله بعد انتقال می یابد ؟ کیفیت زندگی بعداز مرگ چگونه است؟ چه ارتباط منطقی میان زندگی دنیائی وآن مرحله بعدی وجود دارد؟حقیقت پاداشها وعذابهای اخروی چگونه است؟ پاداش وعذاب اخروی جاودانه است یاپایان می پذیرد؟ یافتن پاسخهای عقالنی و منطقی به این پرسشها و پرسشهای مشابه ازاساسی ترین دغدغه های انسانهای جویای حقیقت است. از منظری دیگر، آگاهی از غایت و هدف زندگی برای انسان بسیار مهم است . زیرا زندگی انسان در پرتواعتقادبه ثواب و عقاب رنگ دیگری می گیرد. عملکرد فردی که معتقداست تمام جزئیات زندگی او ثبت و ضبط می گردد وخودش رادرآستانه یک حسابرسی کامل، جهت دریافت پاداش ویا مجازات می بیند با کسیکه چنین باوری ندارد به هیچوجه یکسان نیست.

از طرفی دیگر، باور به ثواب وعقاب اخروی بزرگترین پشتوانه تعهدات اخالقی است . برنامه ریزان در حوزه تعلیم و تربیت نیز ازاین باور بعنوان یکی از مبنائی ترین مباحث واساسی ترین محور ها درایجاد بستر الزم در ارائه شیوه های موثر و کارآمد بهره می برند . براین اساس اعتقاد به معاد در زندگی فردی واجتماعی تاثیر بسیاری داردو باوربه معاد یکی ازارکان اصلی اعتقادات دینی بوده ، همه ادیان در باره آن اظهار نظر کرده اند. در عین حال اعتقاد به معاد وپذیرفتن نظام پاداش وعقاب در بین اصول اعتقادی به سختی تثبیت می شود واستقرار می یابد زیرا این باوردر زندگی دنیا ، محسوس و ملموس نیست ، اصوال بشارت به پاداش و یا انذار از عذابی است که در آینده ای محقق می گردد که راه بازگشت به این دنیا ندارد.

لذا بسیاری از 2 سواالت و شبهات مطروحه در باره اعتقادات در این حوزه است . پاسخگوئی متقن و منطقی به این سواالت وظیفه اصلی علمای مذهبی و مبلغین دینی است . درمبحث معاد پاسخهای مبتنی بر براهین فلسفی وعقالنی از پاسخهای درون دینی وکالمی کارآمدتر ومفیدتر است . محققین در این حوزه تالشهای گسترده ای انجام داده اند. وهر کدام از زاویه ای در تبیین این مبحث اهتمام داشته اند . تعلیمات حکیم صدرالمتالهین شیرازی در این حوزه می تواند عطش بسیاری ازطالبان حقیقت را با زالل معرفت استداللی که درعین حال با استنادات قرآنی و احادیث معصومین - ع - ارزش وتاثیر گذاری مضاعف می یابد فرو نشاند .

در این مقاله سعی شده است ، نظرات ایشان درارتباط با حقیقت مرگ وثواب و عقاب بررسی وتبیین گردد. ابتدا به مهمترین مبانی انسان شناسی از دیدگاه مالصدرا که مبنای نظریه ایشان در معاد است اشاره شده ، سپس تبیین خاص مالصدرا ازمرگ وتوجه خاص ایشان به نقش معرفت درثواب و عقاب توضیح داده شده، کیفیت ثواب و عقاب بعداز مرگ ازنظرایشان بیان گردیده ودرنهایت دیدگاه خاص مالصدرا با نظریه چندنفر ازمتکلمین شیعه که معتقدبه تابید وخلود در عذاب اخروی هستند مقایسه وبررسی شده است.مالعبدالرزاق الهیجی شاگرد مالصدرا ثواب وعقاب را اینگونه تعریف می کند:

ثواب عبارت از ملذی - خوشی - است که خدای تعالی ایصال آن را در جزای طاعت با مقارنت تعظیم به بنده وعده کرده باشد ، وعقاب عبارت ازمولمی - ناخوشی - است که بنده را از ایصال آن در جزای معصیت با مقارنت اهانت، وعید کرده وبیم داده باشد. والمحاله هر کدام از ثواب و عقاب بر دو نوع روحانی وجسمانی است. وچون ثواب وعقاب ، لذت والمی است که موصل و رساننده آن خدای تعالی است ، هر آینه بر اتم انحای لذت و اشد انواع الم واقع می شود واتمیت و اشدیت به حسب کیفیت و کمیت می باشد: اما به حسب کیفیت، خلوص هرکدام وعدم شوب به دیگری ، وبه حسب کمیت، خلود وعدم انقطاع است. - الهیجی، 1364، ص. - 332

-1مبانی انسان شناسی دردیدگاه مالصدرا

:1-1 دربینش صدرائی وجود اصالت داردو سزاوارترین چیزبه تحقق درخارج است ، زیراغیروجود ، به سبب وجود درخارج متحقق وموجودمی شود. - صدرالدین الشیرازی ،1382 ،ص. - 198 در حکمت متعالیه ،اصل شرافت وارزش ازآن وجود است وعدم ارزشی ندارد وماهیت تابع وجود است .پس هرموجودی ازجماد گرفته تا نبات وحیوان وانسان وملک وعالیترین مرتبه هستی یعنی خدای سبحان، همه کریم ودارای ارزش ذاتی هستند. دراینجا باید توجه داشت که هرچند موجودات دیگر نیزدارای صفت وجودی هستند ولی وجود انسان، ازآنها متفاوتست، زیرا تمام موجودات بجزانسان دارای وجود ثابت می باشند که تحولی درذات آنها نیست و فقط انسان ازآن حیث که انسان است دائما درتکامل است وازمرتبه ای ازوجود به مرتبه ای دیگرترقی می کند. - صدرالدین الشیرازی ،1360 ،ص. . - 361

:1-2 از نظر مالصدراوجود دارای مراتب است .باالترین مرتبه آن بسیط الحقیقه ومستجمع جمیع کماالت بنحو بسیط و اشرف است که آن مرتبه، منبع کمال و فیض است . - صدرالدین الشیرازی ،1981م/الف،ص. - 230 و صفات حقیقی مانند علم،شعور 3 وادراک عین هستی ومشکک هستند ودارای شدت وضعف می باشند. موجودات براساس ظرفیت مرتبه شان براساس تجرد وتعلقشان به ماده ، ازاین اوصاف وجود برخوردارند. - مصلح، بی تا ،ص. . - 72همانطور که نورشدید مراتب انوارمادون را شامل می شود واشتمال آن برآن مراتب، مانند اشتمال مرکب براجزای بسیط ویا ازباب استلزام وشمول فروعی که با اصل مباین هستند نیست. همین طوروجود قوی، جامع جمیع مراتب وجودات ضعیف ومشتمل برآنهاست وهمه آثار وجودات ضعیف رابه نحو اتم واکمل با حفظ وحدت وبساطت آنها دارد. - صدرالدین الشیرازی ،1360 ، ص. - 228

:1-3 درنظرمالصدرا وبر اساس حرکت جوهری ، کاروان جهان بسوی منازلی روانه است. براین اساس ، شخص واحد جوهری مثال انسان شایسته وآماده آن است که درمسیراشتداد اتصالی وتحرک جوهری قرارگیردوهر لحظه ازحد ی به حد دیگر ارتقا یابد ودرهر لحظه به درجه عالیتری از وجود نایل گردد. آن درجه، اصل و حقیقت اوست وماسوای آن ازاوصاف و احوال، همگی از آثارولوازم آن درجه اند. و وجود، هرچه قوی تر باشد احاطه او به مراتب ماقبل بیشتر وجامعیت اونسبت به درجات قبل کاملتر خواهد بود. - صدرالدین الشیرازی ، 1360 ،ص. - 262ازنظرمالصدرا شناخت کامل انسان بدون باوربه حرکت جوهری امکان پذیرنیست.

:1-4 دراندیشه مالصدرا نفس جسمانیه الحدوث و روحانیه البقا ءاست . نفس درجریان امتداد تکامل وجودی بعنوان لطیفه الهی انشاءمی شود وبتدریج درپرتوانوارمعرفت - اتحاد عالم و معلوم - وآثارافعال ، بمعنای اتحاد فاعل با حقیقت اثرخود فربه وکامل می گردد. برخالف عقول مفارقه که همگی روحانیه الذات والفعل هستند وطبایع که جملگی جسمانیه الذات والفعلند وهریک ازآن جواهربرخالف نفس انسانی مقامی معلوم وشانی ثابت وغیرمتحول دارند.اما نفس ناطقه آدمی، هم درمرتبه عقالنی قبل ازعالم

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید