بخشی از مقاله

چکیده

مقالهی حاضر، ترجمه و حاشیهنویسی بر مقالهایست که توسط راجپِرسود نوشته شده است. او در چکیدهی مقالهی خود مینویسد: » خلاقیت در اصطلاح،معمولاًغایتِ تولید ایدهها یا فرآوردهها تعریف میشود، در حالیکه جنبهای مغفول از خلاقیت که اهمیت کمتری هم ندارد، فرآیندیست که از طریق آن، فرآوردههای خلاقانه بهطور انتقادی توسط خالق آن، ارزیابی، انتخاب، اصلاح یا مردود میشوند. هر تلاشی برای ارتقاء مهارتهای تفکر خلاق در مدارس نیز، لازم است به این جنبه از تفکر انتقادی در خلاقیت توجه کند.

عدم انجام این کار نهتنها نتایجی برای بچهها با خلاقیت کارا ندارد، که فقط افرادی انعطافناپذیر و لوس میسازد.« نویسنده، مهارت خودانتقادی نوآموز را در زمینههای خلاقیتمحور مهم میداند. مترجم، ضمن برگردان مقاله به زبان فارسی، در حاشیه، مطالبی پیرامون خلاقیت در نوآموز معماری مطرح میکند. مطالعهی این مقاله برای معلمان هنر و معماری مفید است.

پیشگفتار مترجم

انتخاب این مقاله برای برگردان به زبان فارسی و انتشار آن سه دلیل داشت. اولین دلیل »محتوایی« بود. محتوای مقاله در حوزهی ارتقاء خلاقیت است و مترجم و مخاطبان او در رشتهی هنر و معماری با این مفهوم بسیار سروکار دارند. دلیل دوم، ساختاری - شکلی - بود. این مقالهی بسیار کوتاه در انتشارات معتبری1 پذیرفته شده است2 و میتواند الگویی برای کمگویی و گزیدهگویی در مقالات ما باشد و داوران همایشها و مجلات را ترغیب کند به اینکه کوتاهی یک مقاله دلیل بر بیاعتباری آن نیست. شاید این رسم که مقاله باید حدود 15 صفحه داشته باشد، بررسی و تجدید نظر شود.

دلیل سوم اینکه مقالهی علمی حاضر، به مقالهی پروپزال شباهت دارد. مقالهی علمیغالباً در ابتدا یک پرسش طرح میکند و در متن مقاله با روشهایی مثل استناد و استدلال و آزمون، جواب پرسش را مییابد و راستی آن را توجیه میکند؛ در حالیکه مقالهی پروپزال، ضمن طرح یک پرسش، در طول مقاله اهمیت آن پرسش را با استنادها و استدلالها توجیه میکند، ولی به آن پاسخ نمیدهد.

میتوان گفت مقالهی پروپزال، نوعی مقالهی علمی-پژوهشی است که ضمن پژوهش در معلومات یک حوزه و یافتن شکافها و مجهولات آن، پرسشی طرح میکند و اهمیت پرداختن به آن را توجیه کرده، نشان میدهد که اگر جواب آن را بیابیم، برای ما هوده و اعتبار بیرونی خواهد داشت. نویسندهی این مقالهی کوتاه، به »طرح پرسش« - طرح یک دغدغه - در رابطه با مفهوم »خلاقیت« پرداخته است و اهمیت آن را ضمن مروری کوتاه بر ادبیات موضوع - با سه منبع! - نشان میدهد. این مقاله، یک پروپزال کوتاه محسوب میشود؛ چون پرسشی را طرح کرده و پرورانده، ولی به آن پاسخ دقیقی نداده است.

نویسنده ]پرسود [ در متن مقالهی کوتاه خود از هیچ تیتری استفاده نکرده است. تیترهایی که در ادامه خواهید دید، توسط مترجم اضافه شده است تا نشان دهد که نویسنده در ذهن خود به ساختار یک مقالهی علمی نسبتاً پایبند بوده و توالی منطقی را رعایت کرده است. در متن ترجمهشده، نوشتههای داخل کروشه [] مربوط به مترجم است. من ]مترجم[، ضمن برگردان مقاله به زبان فارسی، در انتهای برخی بندها توضیحاتی برای درک بهتر خوانندگان بهعنوان حاشیهنویسی پیرامون محتوا یا ساختار آن بند افزودهام. شمارههایی که در متن، داخل پرانتز قرارگرفتهاند، مربوط به حاشیهنویسی مترجم است که با حروف ریزتر در سمت پایین و چپ آن بند نمایان است. شمارههای بدون پرانتز نیز مربوط به توضیحات پاورقی است؛ برای مثال، شمارهی توضیحات پاورقی بهصورت: 12، و شمارهی حاشیه نویسی به صورت: - 12 - ، است.

.1 طرح پژوهش

حرف اصلیکِلَکستون3 و همکارانش دربارهی اینکه خلاقیت چگونه میتواند در مدارس پرورش یابد، و حرف آرتور کوستا4 دربارهی برنامهای آموزشی که اندیشیدن را ارتقاء میدهد، هر دو تمرکز بر تولیدِ«» خلاقیت را در اهمیت دغدغهای کلیدی پدیدار کرده است: ترغیب به فهمی عمیقتر دربارهی اینکه »داوریها«ی خلاقیت چگونه اتفاق میافتند.

نویسنده، مفهوم »خلاقیت« راکه مفهومی نظری، عمومی و پُردامنه است انتخاب کرده، آن را در کنار مفهوم »داوری« قرار میدهد تا دامنهی بحث خود را محدود کند به پرسشِ »داوری خلاقیت چگونه انجام میشود؟.« این بند کوتاه، هم مقدمهی مقاله است، و با جستجو در سایتهای علمی و دانشگاهی میتوان مقالات معتبر بیشتری یافت که فقط یک یا دو صفحه هستند. دکتر حمید ندیمی نیز در خاطرات خود - گفتگوی شخصی با مترجم، - 1390 از مقالهی یکصفحهای استاد دوران دانشجویی خود یاد کرد.

هم طرح مسأله. او در ادامه، ضمن مرور بر ادبیات موضوع، استدلال میآورد که پرداختن به این پرسش اهمیت دارد.

.2 ادبیات پژوهش

فرق اساسی بین ایده واقعاً خلاق و در عین حال کارا، و ایدهای که صرفاً احمقانه، بیمعنی یا ناعاقلانه است، توسط داورهای »خبره1«یخارجی ]غیر از خالق خودِ ایده[ پذیرفته و تأیید میشود.

نویسنده، اشاره دارد به قضاوتهایی که داوران روی »فرآورده«ی خالق میکنند. داوری بر فرآیندِ«» خلق اثر بیشتر مربوط به خودِ خالق است، چون دیگران در این فرآیند حضور مستمر ندارند. اما اگر همین داوری بر فرآیندِ خلق توسط خالق بهطور مداوم صورت نگیرد، احتمالاً فرآوردهی نهایی، محصولی میشود که از سوی داوران خارجی بسیار نقد خواهد شد.

چنین توجه محوری به خلاقیت، همان است که سیکسزِنتیمایلی - 1996 - 2 آن را بخشی از پایهی اساسی شخصیتپردازیاش دربارهی خلاقیت قرار میدهد . او ادعا میکند که خلاقیت نهتنها دربارهیمعرفی نو بودن ]ِ یک سیستم[ در یک زمینه است، که باید شامل هر چیز ضمنی چنان سیستمی باشد که در مجموع، خبرهها چنان نوآورییی را میپذیرند و در واقع تأیید میکنند. اگر خلاقیت ناگزیر تبدیل به یک رشته شود، مانند الزام هر نوآوری مهم خلاقانهی واقعی، تعریف آن نمیتواند بدون رضایت جامعهی مسئول آن رشتهاتفاق بیاُفتد.

به گفتهی نایجل کراس3 برای اینکه »طراحی« به یک رشتهی عمومی - جدا از بحثهای تخصصی طراحی معماری یا طراحی صنعتی و مانند اینها - تبدیل شود، لازم است که دانش »شهودی« آن تا حد امکان به دانش »منطقی«، گفتمانی و قابل انتقال تبدیل گردد تا بتوان آن را بهعنوان یک رشتهی علمی یا شبیهعلمی مستقل پذیرفت و در آن رشته به پژوهش و آموزش پرداخت.

کراس در این مورد مینویسد: »این رشته ]رشتهی طراحی به معنای عام[ به دنبال ارتقاء رویکردهای مستقل از حوزهی حرفهای، در جهت نظریه و پژوهش در طراحی است. قضیهی زیربنایی4 این رشته، آن است که قالبهایی از دانش وابسته به معلومات و تواناییهای یک طرح، مستقل از حوزههای حرفهای گوناگون فعالیت طراحی وجود دارد.

« نویسندهی مقالهی حاضر ]پرسود[، این مطلب را به جای »طراحی«، دربارهی »خلاقیت« مطرح میکند. برای اینکه رشتهای با عنوان »خلاقیت« - به معنای عام - داشته باشیم، باید توسط خبرهها و صاحبنظران حوزههای خلاقیتمحور، به تعریف شبهعلمی و جامعی از آن برسیم. چنین تعریفی میتواند در داوری خلاقیت نیز به ما کمک کند. درغیراینصورت، »داوری خلاقیت« بهعنوان یک مفهوم نظری - انتزاعی - باقی میماند و تعریف عملیاتی - ملموس - پیدا نمیکند.

البته اغلبِ به اصطلاح خبره ها، این مشارکت مهمرا رَد میکنند و ورود خودشان را به تأخیر میاندازند یا کمرنگ میکنند. به هر حال، این مسأله که چهچیزی »خبرگی« را تشکیل میدهد و »خلاقیت« چگونه میتواند از ایدههای کمفایده شناسایی و متمایز گردد، دغدغهای بنیادی برای »فرآیند خلاقانه« باقی میگذارد. فهم ]و یافتن راهحلِ[ چگونگی غلبه بر مقاومت ]در برابر تعریف عملیاتی خلاقیت[ میان خبرهها، باید بخشی از مجموعه ]راهکارهای دستیابی به مهارتهای خلاقانه باشد.    

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید