بخشی از مقاله
چکیده
وزن ازعناصر مهم وزیبایی بخش کلام است که شاعران کلاسیک همواره سعی در حفظ چارچوب آن براساس قوانین ثبت شدهٔ عروضی داشته اند ؛البته در این میان گریزگاههایی به عنوان اختیارات شاعری برایشان در نظر گرفته شده است که یکی از مباحث مهم عروضی است وبیشتر شاعران ازین فرصت ها استفاده کرده اند.مولانا ،عارفی سخن شناس است که غزلیات وی بارها از زوایای مختلف مورد بر رسی پژوهشگران قرار گرفته است.او در غزلیات،توانایی خویش در بهره گیری از ظرفیت های زبانی را در هر فرصتی نشان می دهد و گذشته از بیان مفاهیم غنی،کلام را به خدمت انتقال احساسات وهیجاناتی می گیرد که واژه به تنهایی از آشکار کردن آن عاجز است.وی وزن را بسیار استادانه،در مسیربرانگیختن عواطف خواننده ،به کار می گیرد. مولانا از اختیاری مانند تسکین به تکرار ،به منظور تاکید بر مفاهیم مورد نظرش استفاده کرده تا بر کیفیت معنوی مجالس سماع ،که جولانگاه احوالات روحانی وی وهم کیشانش بوده است،بیفزاید.
مقدمه
بی تردید وزن، یکی از مهمترین عناصری است که بر جذابیت و تاثیر کلام می افزاید و انتخاب وزن مناسب و موثر برای بیان موضوعات متفاوت، از دیگر ظرائفی است که ذوق وباریک بینی شاعر را نشان می دهد.تنوع وزن و بهره گیری های خاص از اوزان،بیانگر تسلط شاعر بر موسیقی کلام است.در بکار گیری اوزان متنوع،مولانا با استفاده از حدود 48 وزن ، در جایگاه ویژه ای قرار دارد - فرزاد، . - 141:1349 روح رها،نگاه تیزبین و ذهن زاینده او همگان را به شگفتی وامی دارد."کمتر وزن طبیعی یا غیرطبیعی، ولی متناسب باسماع وحالت خاص خودش،از اوزان عروضی وجود دارد که مولانا در آن شعری نسروده باشد.
- شفیعی کدکنی، - 115:1395 دیوان شمس از جمله شاهکارهای شعر فارسی است که بسیاری از پژوهشگران به تصحیح و شرح وگلچین غزلیات آن پرداخته واز جوانب بسیار دیگری بررسی کرده اند. ازجمله کسانی که به تصحیح دیوان شمس اقدام کرده اند می توان از منصور مشفق،پرویز بابایی و ابوالفتح حکیمیان نام برد.مورد شایان توجه دیگر گزیده غزلیات شمس به انتخاب محمدرضا شفیعی کدکنی است که مقدمه مفصل وارزشمند آن مورد توجه پژوهشگران بسیاراست. همچنین مقالات بسیاری از محققین ،درباره چگونگی وزن در غزلیات شمس ،به چاپ رسیده است;از جمله: "عروض مولوی از مسعود فرزاد"، "قاعده افزایی در غزلیات شمس ازفاطمه مدرسی و امید یاسینی، " زائوم در غزلیات شمس ازحسن حیدری و یداله رحیمی"، "تسکین و موسیقی شعر از محمدامیر مشهدی" و مقالات بسیار دیگری که اگر چه برخی از آنها ارتباط مستقیم با موضوع مقاله حاضر ندارند اما در شناخت بیشتر اشعار و اندیشه های مولانا یاری رسان مشتاقان هستند.
روش تحقیق
در این مقاله به بررسی آماری اختیار وزنی تسکین در ابیات فارسی غزلیات شمس پرداخته ایم. ابتدا غزلیاتی که وزن آن ها قابلیت تسکین را دارد مشخص شده است سپس، با بررسی تک تک ابیات موارد تسکین دار را شناسایی و استخراج نموده و به دلیل کاربرد زیاد این اختیار، و کثرت نمونه ها، آن ها را بر اساس وزن طبقه بندی کرده ایم؛ بدین صورت که اوزان را به دو گروه دوری و غیر دوری تقسیم کرده سپس، وزن ها را به تفکیک، با ذکر نمونه و اطلاعات آماری آورده ایم.
یافته ها
تسکین چیست
شاعر مجاز است به جای دوهجای کوتاه، یک هجای بلند بیاورد، اگر چه عروضیان آوردن آن را در آغاز مصرع جایز نمی دانند، مولانا بارها آن را اعمال کرده است - شمیسا، . - 46:1375 این اتفاق در رکن پایانی و آمدن فع لن - -- - به جای فعلن - -UU - بسیار رایج است، به همین دلیل از ذکر نمونه های آن خود داری کرده ایم. تسکین در ارکان غیر پایانی ایجاد درنگ می کند که شاعر معمولا ازآن برای تا کید بر گفته های خود بهره می گیرد ."درنگ ها خواننده رامجبور به مکث می کنند ،سرعت خواندن راپایین می آورند و همه اینها گویی نوعی دعوت به تفکر و توجه است" - جاهدجاه،. - 66:1393 کثرت تسکین در غزلیات شمس را می توان موُید این سخن دانست. ابیات بررسی شده 33453 بیت است که از ین تعداد 1770 بیت تسکین دارد که حدود 3/5 درصد از کل را شامل می شود - نمودار شماره
اوزان غیر دوری
ابیات تسکین دار که دارای وزن غیر دوری است 1313 بیت است که حدود 3/5 درصد از کل را شامل می شود - نمودار شماره . - 2
-1 مفعول مفاعلن فعولن - مفاعیل -
- هر عاشق، شاهدی گزیده است ما جز تو ندیده ایم یارا - مولانا، - 53:1386
-سوفسطایی مشو خمش کن بگشای زبان معنوی را - همان: - 54
-جان خرم وشادوتازه گردد زینجا باید بقا ازاینجا - همان: - 55
-سر را ز دریچه ای برون کن تا بیند کان طراز آمد - همان: - 305
-ساقی زان می که می چریدند بفزای که یارکان رسیدند - همان: - 307
320مورد در این وزن یافت شده که 18 درصد از ابیات تسکین دار و حدود 1 درصد از کل است.
-2مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن - مفاعیل -
-زان دست مسیح آمد داروی جهانی کاو دست نگه داشت زهر کاسه سکبا - همان: - 44
-ای پاک دلان باجز او عشق مبازید نتوان دل وجان دادن هر مختصری را - همان: - 45
-درشهر چو من گول مگر عشق ندیده است هرلحظه مرا گیرد این عشق ز بالا - همان: - 46
-من از کف پا خار همی کردم بیرون آن سرو دو صد گلشن و گلزار مرا یافت - همان: - 147
-رومی پنهان گشت چو دوران حبش دید امروز دراین لشکر جرار برآمد - همان: - 274
89 بیت که 5 درصد از ابیات تسکین دار وحدود 0/ 3 درصد از کل است.
-3مفعول مفاعلن مفاعیلن
-رو درچمن وبه روی گل بنگر همدم شو بلبل بهاری را - همان: - 52
دانم- که زبان و گوش غمّازند با دل گویم که او امین باشد - همان: - 293
این- بام فلک که مجمع جان هاست زان خوشتر بُد که من گمان کردم - همان: - 666
-در خواب سخن نه بی زبان گویند در بیداری من آنچنان گویم - همان: - 667
-ما را بی ما چه می نوازی تو ما را با ما چه می فریبی تو - همان: - 952
14 بیت که 0/8 درصد از موارد تسکین و نزدیک به صفر درصد از کل است.
-4 فعلاتن - فاعلاتن - فعلاتن فعلاتن فعلن - فع لن -
-دام شب آمد جان های خلایق بربود چون دل مرغ در آن دام تپیدم همه شب - همان: - 134
-بحر می غرد و می گوید :کای امت آب راست گویید بر این مایده کس را گله هست - همان: - 178
-هرکه استاد به کاری بنشست آخر کار کار آن دارد آن کز طلب آن ننشست - همان: - 180
-تا نخوانیم ندانی تو ره واگشتن که ره از دعوت ما گرددبر عقل بدید - همان: - 342
بَرقفای- توچو باشداثرسیلی دوست بوس ها یابد رویت زنگاران ضمیر - همان: - 471