بخشی از مقاله
چکیده
در طی چند دهه اخیر منطقه خاورمیانه و بویژه خلیجفارس آبستن حوادث مختلفی بوده که به هر صورت نشأتگرفته از عوامل متعددی نظیر مسأله انرژی، دخالت بیگانگان و منازعات فرقهای و ایدئولوژیک بوده است؛ عواملی که هر یک به نوبه خود میتواند در تعمیق بحران ژئوپلیتیک در این منطقه استراتژیک تأثیرگذار باشد. اما یکی از عواملی که کمتر مورد امعان نظر قرار گرفته و حداقل به صورت بالقوه میتواند زمینههای تشدید چالشهای ژئوپلیتیک در منطقه را فراهم سازد، پدیدهای است که در حوزه نظریات امنیتی و بینالمللی از آن با عنوان رقابت تسلیحاتی یاد میشود.
این رقابت تسلیحاتی گاه جنبه بازدارندگی و تدافعی داشته که آمادگی موشکی و تسلیحاتی ایران را میتوان در راستای آن مورد امعان نظر قرار داد و گاه با نگاه تهاجمی و یا تقابلی مورد نظر قرارگرفته که رویههای پیدا و پنهان کشورهایی همچون عربستان و امارات در قبال جنگهای مختلف خلیجفارس، لشکرکشی و حمله به بحرین و یمن و نظایر آنها را در این زمینه میتوان مورد اشاره قرار داد. به هر روی رقابت تسلیحاتی در منطقه خلیجفارس در طی سالهای اخیر تا بدان حد افزایش یافته که کشورهایی نظیر عربستان سعودی و امارات را تبدیل به بزرگترین خریداران تسلیحات جهان نموده است. با در نظر داشتن مباحث مطروحه، این مقاله در پی واکاوی این مسأله است که رقابت تسلیحاتی در منطقه خلیجفارس چه صورتهایی داشته و چه پتانسیلهای بالقوه و یا بالفعلی در تعمیق بحرانهای ژئوپلیتیک منطقهای در آغاز هزاره جدید در پی داشته است.
واژههای کلیدی : رقابت تسلیحاتی، خلیجفارس، بحران ژئوپلیتیک.
1 مقدمه
بشر همواره از زمان پیدایش خود با تهدیدات زیادی مواجه بوده که به نوعی حیاتیترین ارزش، یعنی بقای او را در معرض خطر قرار میدادند و لذا عنصر امنیت برای وی پرارزش بوده است.با این حال جنگ و منازعه هماره جزئی اجتنابناپذیر از تحولات روابط بینالملل بوده و همین مساله زمینهساز شکلگیری واقعیتی در عرصه نظام بینالملل شده که از آن با نام مسابقه تسلیحاتی3 یاد میشود. این مسابقه تسلیحاتی گاه بین واحدهای اصلی نظام بینالملل رخ داده است که در دوران جنگ سرد شاهد آن بودیم وگاه در سطح واحدهای کوچک و منطقهای به منصه ظهور رسیده است.در این بین منطقه خلیجفارس بنا به موقعیت ژئوپلیتیک و شرایط ژئواکونومیک، از جمله مناطق راهبردی در سیستم بینالملل بوده و با توجه به مقتضیات این منطقه استراتژیک بوده که بیشتر واحدهای آن با معمای امنیت و بحران قدرت مواجه شدهاند.
وجود یک چنین شرایطی به همراه بازخوانی تاریخچه مختصر دهههای اخیر این منطقه که حداقل منجر به شکلگیری جنگهای سه-گانه خلیجفارس و پدیدههایی نظیر نهضتهای اخیر خاورمیانه شده باعث شده که روند میلیتاریزه شدن کشورهای منطقه و به تبع آن مسابقه تسلیحاتی به سان رهیافتی راهبردی برای حفظ امنیت این واحدها ضرورت داشته باشد. با توجه به این مساله سوال اصلی این پژوهش این گونه میباشد که مسابقه تسلیحاتی در منطقه خلیجفارس از شروع هزاره جدید تا به اکنون چه صورتهایی داشته و چه تاثیری بر ژئوپلتیک منطقه خلیجفارس برجای گذاشته است؟ فرضیه این مقاله نیز این گونه طراحی شده که در سالهای اخیر مسابقه تسلیحاتی در منطقه خلیجفارس از حیث شکلی به دو صورت مسابقههای تسلیحاتی کمی و کیفی4و از حیث ماهوی به صورت مسابقه تسلیحاتی بیثبات کننده بوده است.
ضمن اینکه این شکل از مسابقه تسلیحاتی منجر به تعمیق بحرانهای ژئوپلتیک در منطقه خلیجفارس در حداقل چهار زمینه میلیتاریستی شدن معمای سیاست و امنیت، بحران در ژئوپلتیک انرژی، تشدید منازعات فرقهای و قومی و کاهش نقش نهادهای مدنی و اجتماعی - به عنوان عنصر متغیر جغرافیای سیاسی در منطقه خلیجفارس - شده است.با توجه به این سوال و فرضیه، ابتدا در قالب چارچوب نظری به مساله مسابقه تسلیحاتی اشاره میشود و در ادامه تاثیر این مسابقه بر متغیرهای مورد بحث در فرضیه مقاله بررسی خواهد شد.
2 چارچوب نظری: مسابقه تسلیحاتی
مسابقه تسلیحاتی به روند مسلحسازی رقابتجویانهای گفته میشود که به دلیل وجود معمای امنیت در میان کشورها بروز مییابد. - گری، - 1378:83 در واقع، مسابقه تسلیحاتی از سالها قبل در نتیجه به خطر افتادن امنیت کشورها به صورت کمابیش در میان واحدهای مختلف نظام بینالملل وجود داشته و همین مسأله باعث شده که نظریات غالب در روابط بینالملل در مورد آن نظریه-پردازی کنند. به عنوان مثال، در نظریه رئالیسم مسابقه تسلیحاتی با مفاهیمی چون: دولتمحوری، قدرت محوری، اصل آنارشی، امنیت محوری، اصل خودیاری، و موازنه قوا توأم شده؛ و در نظریات ایدهآلیستی مبتنی بر مفاهیمی مانند: منع گسترش سلاحهای کشتار جمعی، و یا در بیانی کلاسیک از دیدگاه کانت مبتنی بر منع تسلیح ارتشهای جهان بوده است که نمودهای عینی آن در مواردی مثل پیمانهای سالت 1 و 2 تجلی یافت.
اما صرف نظر از مسائل مرتبط با نظریههای روابط بین-الملل در خصوص مفهوم مسابقه تسلیحاتی آنچه که تاکنون مشهود بوده، این است که در طول تاریخ غالباً مشاهده شده مجهز شدن به سلاح از جمله مهمترین کنشهای راهبردی واحدهای سیستم بینالملل - کشورها - بوده که برای مدیریت و تأمین امنیت خود بکارگرفتهاند. در اینجا یکی از ملاحظات اساسی برای هر کشور، انتخاب نوع جنگافزار مورد نیاز آن کشور است که منجر به شکلگیری دو نوعمسابقه تسلیحاتی کمّی و مسابقه تسلیحاتی کیفی میشود. مسابقه تسلیحاتی کمی بیانگر رقابت طرفین در زمینه تجهیزات نظامی از نظر تعداد است؛ اما در مسابقه تسلیحاتی کیفی افزایش سرعت، دقت، و گستره اثرگذاری تسلیحات مدّ نظر میباشد.
علاوه بر این، در بررسی پیامدهای بروز مسابقه تسلیحاتی میتوان به جایگاه مسابقه تسلیحاتی در سیستمهای مدیریت نظم از منظر ایجاد صلح و حفظ نظم؛ و یا بروز جنگ و بینظمی در سیستم بینالملل پرداخت که از این منظر میتوان دو گونه مسابقه تسلیحاتی ثباتزا5 و بیثباتکننده6 راشناسایی کرد. در مسابقه تسلیحاتی ثباتزا طرفین درگیر، به نقطه ثبات راهبردی جدیدی دست مییابند. به عبارتی، به نقطه تعادل مبتنی بر خیر جمعی و ثبات استراتژیک مطلوب خواهند رسید و در نهایت همین باعث نزدیکشدن کشورها به یکدیگر جهت همکاری میشود. بدین نحو که جهت مدیریت نظم سیستمی، به سمت تشکیل رژیم امنیتی در زمینه کنترل تسلیحات حرکت می-کنند - قاسمی،. - 18-19 :1390
در ارتباط با مشخصه مسابقه تسلیحاتی بیثباتکننده نیز میتوان گفت که وقوع جنگ بارزترین پیامد آن خواهد بود که به دنبال آنمجدداً چرخه مسابقه تسلیحاتی - کمی و کیفی - تکرار خواهد شد و در نتیجه، بیثباتی موجود در سیستم تشدید میشود. در این میان، دخالت قدرت - های - مداخلهگر و ارسال سلاحهای پیشرفته جهت کمک به متحدین خود، موجب ایجاد نابرابری در توان - قدرت نظامی - طرفین درگیر در مسابقه تسلیحاتی میشود. نابرابری توان واحدها نیز موجب افزایش تقاضای ارسال تسلیحات به آنها گشته که در ادامه، گسترش افقی و عمودی دامنه تعارضات را شاهد خواهیم بود. بدینترتیب چرخه بینظمی در سیستم بینالملل نیز تداوم پیدا میکند. آنچه برآیند این گفتار است را میتوان به گونهای عینی در قالب نمودار زیر ترسیم کرد.در این راستا مقاله حاضر درصدد است با بهرهگیری از این چارچوب نظری، نوع رقابتهای تسلیحاتی در منطقه خلیج فارس را از لحاظ کمی و کیفی و همچنین از نظر بیثباتکننده و ثباتزا بررسی نماید.
3 مسابقه تسلیحاتی در خلیج فارس و تأثیر آن بر ژئوپلیتیک منطقه