بخشی از مقاله
چکیده
در بحث درباره تضادهاي عالم، ابلیس عامل اصلیَر در تقابل با خیر قرار می گیرد اما با ژرف کاوي می توان به این نتیجه رسید که ناسازي ها ظاهري اند و حقیقت پنهان دراین ظواهر متناقض سازگاري آنهاست . بر اساس آموزه هاي دینی ابلیس در برابر خداوند ایستاد و سجده نکرد و سوگند یاد کرد که آدمیان را گمراه کند یکی از گروه هاي فکري که درباره ابلیس نظرات گوناگون ابراز کرده اند عارفان و متصوفه اند عکس العمل این گروه درباره نقش ابلیس متفاوت است . یکی از دیدگاه هاي مخاطره آمیز درباره ابلیس توسط گروهی از متصوفه مطرح شده است آنان ضمن دفاع از ابلیس او را ستایش کرده اند و به عنوان بزرگترین موحد جهان معرفی می کنند برجسته ترین نماینده این جریان خاص ، حلاج است و پس از او عین القضات که شیفتگی و همدردي او با ابلیس کمتر از حلاج نیست و در ستایش این ملعون ابدي بی پرواست .
مقدمه
بنیاد هستی برنا سازي ها وتضاد است . تضادهاي عینی و ذهنی چون شب و روز ، آسمان و زمین ، گرما و سرما ... خوبی و بدي ، زشتی و زیبایی ، قهر و لطف ، کفر و ایمان ، فرشته و ابلیس ! اما به راستی فلسفه تضادها چیست ؟ مسلما یکی از ریشه هاي مهم آن پیدایی و نمودگی است و هر امر متعالی با ضد خویش شناخته می شود . در بحث درباره تضادهاي عالم هستی ابلیس یا اهریمن به عنوان عامل اصلی شر و بدي که در تقابل با خیر قرارمی گیرد مطرح است . پرسشی که همواره درباره ابلیس پیش می آید این است که هدف از خلقت او چه بود ؟ او که سال ها بهترین پرستنده پروردگار بود چرا عصیان کرد ؟ آیا او یک نیروي ضد پروردگار یا برخاسته از ذات الهی است ؟ خیر و شر در جهان چگونه توجیه می شود آیا جهان دو قطبی است قطبی متعلق به خیر و قطبی متعلق به شر ؟ آیا ابلیس خالق شُرور است یا آن که وجودي شرور است که بر اساس طرح آفرینش در موجودیتش خیري نهفته است .
با ژرف کاوي می توان به این نتیجه رسید که ناسازي هاظاهري است و حقیقت پنهان دراین ظواهر متناقض ، سازگاري آنهاست . بر پایه نظري که حلاج مطرح می کند ؛ ذرات جهان با نامی از نام هاي الهی مرتبطند و هر یک از موجودات هستی تجلی نام الهی اند . بر اساس آموزه هاي دینی ابلیس در برابر خداوند ایستاد و از فرمان سجده سر باز زد و سوگ کند یاد کرد که آدمیان را گمراه کند . قرآن به عنوان کامل ترین کتاب آسمانی بیش از پیش به این معنا می پردازد و از شیطان به عنوان دشمن همیشگی وسوسه گر که در دایره مشیت الهی به گمراه کردن می پردازد ، یاد میکند .صوفیه با دیدگاه هاي مختلف و متفاوت درباره ابلیس نظر دادهاند از نظر این گروه ابلیس عاشقی بزرگ است که نخواست جز پروردگار بپرستد.و مطیع اراده حق بود و امر پروردگار را اجرا نکرد.
خداوند در ظاهر ابلیس را راند و جامه اي از قهر به او پوشاند ولی خاصان درگاه ، او را چنان که هست می شناسند مساله عصیان ابلیس و کوشش در تبرئه او از قرن 4 در روزگار حلاج آغاز شده است . عین القضات همدانی عارف و متفکر قرن 6 یکی دیگر از نمایندگان پرشور این تفکر است که جان در راه عقیده می دهد به دلیل عقاید محوري عین القضات در این زمینه و اثر پذیري عارفان دیگر از اودر این مقاله بر آنیم تا به تشریح دیدگاه هاي مختلف عین القضات همدانی درباره ابلیس بپردازیم به همین دلیل ضمن بیان مقدماتی درباره عین القضات ، زندگی و آثار افکار او خصوصا تاثیراتی که از حلاج گرفته است به بررسی افکار وي پرداخته شده است . بدیهی است مهم ترین نقطه نظرات عین القضات را می توان در کتاب نامه ها ، تمهیدات رساله و شکوي الغریب او یافت .
به نام پروردگار
زندگی عین القضات همدانی
ابوالمعالی عبداالله بن محمد از نوابغ و مشایخ بزرگ صوفیه که در تمهیدات خود را »قاضی همدانی - 1 - « می خواند ؛ در سال 492 ه.ق در همدان متولد شد . نبوغ او خیلی زود آشکار شد و از سن بیست سالگی آغاز به نوشتن کرد و آثار متعدد تصنیف نمود . او جامع علوم ریاضیات ، ادب ، فقه ، حدیث ،کلام ، فلسفه ، تصوف و عرفان بوده و به سبب تبحري که در فقه داشته عنوان قاضی و مدرس یافته است - 2 - . نوشتن آثار معتبر آن هم در عنفوان شباب باعث حسادت هاي سخت نسبت به او شد چنان که در شکوي الغریب می گوید »:عجبی نیست که من هم مورد حسد قرار گیرم در حالی که نورس بودم و براي بیست سالگان و بالاتر شیر خواره می نمودم . کتاب هایی نوشته ام که پنجاه و شصت ساله ها از فهم آن ناتوانند تا چه رسد به تالیف و تضنیف آنها - 3 - . دیدار او با احمد غزالی سبب ایجاد تحول عظیم روحی و تاثیر در زندگی معنوي او بود غزالی عین القضات را با سماع و اندیشه صوفیانه آشنا نمود به گونه اي که پیوستگی آن دو موجب رواج نوعی تصوف شور انگیز و مستانه شد .عین القضات مرشد دیگري به نام برکه داشت که در کلاس او زانوي شاگردي بر زمین زد . شیخ برکه معاصر احمد غزالی بوده و با او مصاحبت داشته است.