بخشی از مقاله

چکیده

توجه به ابعاد گوناگون جملات از جمله »ژرفساخت« و »روساخت« جملات و عواملی که منجر به برجستهسازي زبان در سطح روساخت جملات میگردد، بحثی تحت عنوان توازنهاي کلامی مطرح ساخته، که مشترکات زیادي با علم »بدیع« دارد. دریافت توازن هاي کلامی در متون، شامل توازنهاي آوایی، واژگانی و نحوي است. تمهیدات تألیف عین-القضات همدانی از جمله کتب ماندگار ادب فارسی است، که تجارب روحی عرفانی نویسنده را بیان میکند.

زبان این اثر، در عین سادگی، زبانی است شورانگیز، همراه با بلاغت لطیف و استادانه، همراه با بهرهگیري از شگردهاي قاعدهافزا که سبب برجستگی زبان در دو محور همنشینی و جانشینی گشته است. در این مقاله عوامل قاعدهافزاي زبان تمهیدات مورد پژوهش قرار میگیرد. این عوامل مهمترین عامل برجسته سازي زبان و شکل گیري توازن و نظم و هماهنگی در لایه هاي مختلف این اثر است، که از این میان نویسنده بیش از همه به توازن واژگانی از نو ع تکرار ناقص آن توجه کرده است.

آنچه توازن واژگانی را در این اثر چشمگیرتر نموده، بهره  گیري بیشتر نویسنده از سجع است، که بر پایه تشابه آوایی و نوشتاري پدید آمده است. علاوه بر آن، آرایه »تکرار« به موسیقایی تر شدن این متن کمک میکند. در مجموع میتوان این ویژگی تمهیدات را علاوه بر قدرت نویسندگی همدانی حاصل تأثیرگذاري ویژگیهاي سبکی عصر نویسنده نیز دانست؛ عصري که گرایش به بیان و بدیع بیشتر گردیده است.
مقدمه
به دنبال مباحث معنایی و دستوري کهن زبان در سالهاي اخیر طرح مباحث زبانشناسی نگرشی جدید را در بررسی زبان و آثار پرارزش ادب جهان ایجاد کرد. نگریستن از این دریچه متفاوت در عین داشتن اشتراکاتی با علوم و فنون ادب گذشته و جاري ابعاد جدیدي در تحلیل این مکتوبات گرانقدر فراروي محققان قرار داده است.

یکی از ابعاد مطرح شده در بررسی زبان، بررسی آوایی زبان است. تحلیل شنیداري و ظاهري یک اثر که خود نیازمند آگاهی از جنبه هاي گوناگون یک نوشته یا حتی یک جمله است؛ مانند آگاهی از جنبههاي ظاهري و آشکار و جنبههاي پنهان و پوشیده در لفاف کلمات.

» به نظر جامسکی هر جمله یک صورت ظاهر دارد که صورت مختصر شده عبارتی است که در زیر این جمله ظاهر است و جمله ظاهر خلاصه شده آن جمله باطن است که تنها بخشی از اطلاعات آن را دربر دارد. به این اعتبار جمله ظاهر را »روساخت «1 وجمله باطن را »ژرف ساخت2 « میخواند. جملات »ژرف ساخت«معمولاً با یک یا چند تحول
به فرم »روساخت« بدل میشوند.
 
قرار گرفتن کلمات در محور هم نشینی زبان که در حقیقت بخش نحوي زبان را تشکیل می دهد ژرف ساخت جمله و نمود آوایی جمله روساخت آن را تشکیل می دهد. در حقیقت »هریک از واژهها یا نشانههاي زبان داراي یک صورت
آوایی و یک محتواي معنایی   هستند و به تعریف دیگر هر واژه در حکم ظرفی است که مظروف آن محتوا و معنایش میباشد

توجه به لایه هاي بیرونی یا به عبارت دیگر توجه به روساخت یک نوشته یا اثر بحث را به نقش هاي زبان و از آن میان به نقش ادبی یا زیبایی آفرینی زبان میکشاند.

»یاکوسبن4« یکی از مطرح کنندگان بحث نقشهاي زبانی است او براي زبان نقشهاي گوناگونی مطرح میسازد که یکی از آنها نقش ادبی است.

هاورانک «7 دارد. صورتگرایان دو فرایند زبانی را از یکدیگر باز میشناختند و براي این دو فرایند نامهاي خودکاري و برجستهسازي نهاده بودند. به اعتقاد هاورانک، فرایند خودکاري زبان در اصل بهکارگیري عناصر زبان است، به گونهاي که به قصد بیان موضوعی به کار رود بدون آنکه شیوه بیان جلب نظر کند و مورد توجه اصلی قرار گیرد، ولی برجسته سازي بهکارگیري عناصر زبان است به گونه اي که شیوة بیان جلب نظ ر کند، غیرمتعارف باشد و در مقابل فرایند خودکاري زبان، غیر خودکاري باشد.

برخی نظریه پردازان همین مبحث را تحت عنوان وظیفه زیبایی آفرینی زبان مطرح نمودهاند و چنین بیان میدارند که بعضی» مواقع که صرفاً مسئله ایجاد ارتباط مورد نظر نیست، میتوان از زبان به صورتی استفاده کرد که داراي ظاهري زیبا باشد.

در این نقش که آن را »نقشهنري« نیز میگویند زبان به عنوان ابزاري براي ایجاد زیبایی استفاده می شود. اغلب نقش ارتباطی یا پیام رسانی زبان بدون توجه به این نقش انجام میپذیرد ولی گاهی گوینده به دلایل مختلف مانند تأثیر بیشتر کلام خود، نشان دادن فصاحت و بلاغت و در نتیجه برتري معنوي خویش و کسب شخصیت و مقام، برانگیختن تحسین و تمجید دیگران وغیره به آراستن کلام خود می پردازد و سخن خویش را به گونه اي آهنگین می آراید و حتی گاه بدون آنکه به معنی عبارت توجهی داشته باشد فقط ظاهر سخن را تزیین میکند.

این» نقش زبان معمولاً با نقش هاي دیگر آن آمیخته است به طوري که نمیتوان آن ها را از هم جدا کرد ولی گاهی تنها به این نقش زبان توجه شده است؛ در چنین مواردي گوینده سعی می کند تا هر چه بیشتر اجزاي گفتار خویش را بدون توجه به معنی آن به گونه اي گوشنواز بیاراید. زبان ادبی بیشتر از این نقش مدد می جوید و در نظم و نثرهاي ادبی با استفاده از صنایع لفظی و معنوي، از زبان به عنوان یک اصل زیبایی آفرینی استفاده میشود

اما صورتگران از میان دو فرایند خودکاري و برجسته سازي زبان، فرایند دوم را عامل به وجود آمدن زبان ادب
میدانند. »برجسته    سازي به دو شکل امکان پذیر است نخست آنکه نسبت به قواعد حاکم بر زبان خودکار انحراف
صورت پذیرد و دوم آنکه قواعدي بر قواعد حاکم    بر زبان خودکار افزوده شود. به این ترتیب، برجسته سازي از طریق دو شیوه هنجار گریزي و قاعده افزایی تجلی خواهد یافت.

»هنجار گریزي انحراف از قواعد حاکم بر زبان هنجار است؛ هر چند منظور از آن هر گونه انحراف از قواعد زبان هنجار نیست. در این زمینه شاعر با تغییر یا گریز از هنجارهاي زبان خودکار، نوشته خود را برجسته میسازد. گریز از هنجارها میتواند در آوا، نحو، واژه، سبک، معنا، گویش، و غیره صورت گیرد.

هنجارگریزي یکی از ابزارهاي بسیار مؤثر در شعر آفرینی است. قاعده افزایی برخلاف هنجارگریزي، انحراف قواعد زبان هنجار نیست، بلکه اعمال قواعدي اضافی بر قواعد زبان هنجار به شمار می رود و به این ترتیب، ماهیتاً از هنجار گریزي متمایز است. دکتر سیروس شمیسا در برابر واژه قاعده افزایی از واژه هنجار افزایی استفاده میکند و چنین مینویسد:

در» کلام ادبی معمولاً با هنجار گریزي و هنجار افزایی مواجهیم. در »میخواهم خواب اقاقیا را بمیرم« هنجار گریزي است زیرا در هنجار زبان فارسی خواب با مردن همنشین نمیشود. هنجار گریزي معمولاً در حوزه بیان و بدیع معنوي مطالعه میشود. هنجار افزایی که افزودن موسیقی به زبان عادي است در حوزه بدیع لفظی است. در »سرو چمان من چرا میل نمیکند« تکرار »چ« هنجاري است که به کلام افزودهایم تا موسیقاییتر شود

مهم ترین رویکرد حاصل از »قاعده افزایی« توازن است. توازنی که به دلیل فرآیند تکرار کلامی حاصل میگردد. این توازن می تواند در سطح آوا، نحو و واژگان باشد که د ر هر سطح خود، میتواند ایجاد کننده نوعی هماهنگی صوتی، در زبان باشد. این نوع توازنها که در کتب بلاغی عناوین گوناگونی همچون تکرار، نغمه حروف، واج آرایی، سجع، جناس و لف و نشر و ... مطرح گردیده است یکی از لوازم زیبایی آفرینی زبان به حساب میآید.

در این نوشتار نگارنده می کوشد که توازن حاصل از قاعده افزایی را در کتاب »تمهیدات» «عین القضات همدانی« از جنبههاي گوناگون بررسی و تحلیل کند.

عین القضات همدانی و تمهیدات

» ابوالمعالی عبداالله بن ابی بکر محمد بن علی بن الحسن بن علی المیانجی به سال چهارصد و نود و دو هجري در شهر همدان تولد یافت. لقبش به نقل از اکثر تذکرهها، متصوفه و مو رخان، »عین القضات« است. از فهرست تألیفات او که در کتاب »شکوي الغریب « آمده و از اصطلاحات علوم مختلفی که در این کتاب به کار رفته روشن میشود که قاضی همدانی بر ریاضیات و علوم ادبی و فقه و حدیث و علم کلام و فلسفه و تصوف کاملاً مسلط بوده است عین القضاه بدون تردید در علوم ادبی مخصوصاً علم بلاغت و صنایع لفظی نیز استاد بوده است. او مانند اکثر جوانان قرن پنجم و ششم که داراي هوشی سرشار بودهاند مهم ترین کتب علوم ادب عربی و علوم اسلامی از قبیل حدیث و فقه و تفسیر و علم کلام و غیره ... را خوانده است اما از آغاز جوانی خواسته است تقلید از عقاید موروث را پشت سر گذاشته تا به جاده حقیقت جویی و روشن بینی واقعی برسد.

او را که از مشایخ متصوفه ایران در آغاز قرن ششم هجري است در 33 سالگی به سال 525 ه. ق بردار کشیدند لیکن با اینکه جوان بود، آثار متعددي به پارسی و تازي و نیز نامههاي با ارزش بسیاري از خو به جاي گذاشته است.
از آثار او میتوان به: یزدان شناخت، تمهیدات مکتوبات، لوایج و رساله جمالی اشاره کرد.

»تمهیدات، در تمهید ده اصل تصوف است و انش انی مقرون به غلبه شوق و عشق دارد و از این روي بسیارگیرا است. - «فسایی، 462 .1380 و - 463 عین القضات در این کتاب که بیان کننده عرفان محض است تجارب روحی خود را به نحوي استادانه بیان میکند. اواز فداکاري براي وصول به محبوب وسوز و گداز حاصل از عشق و در نهایت از فناگشتن درمعشوق سخن میگوید.

تمهیدات از آثار مکتوب قرن ششم یعنی دوره سلجوقیان است که به لحاظ تاریخ ادبیات و سبک شناسی از مهمترین ادوار ادبی ما به شمار می رود. در این دوره انواع شعر و نثر در کنار هم دیده میشود.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید