بخشی از مقاله
چکیده
بحث تعامل آموزش و کار از مباحث قدیمی و اصیل در فرهنگ علوم اجتماعی است. دیدگاه ها و مشربهای مختلف فکری اعم از هنجاری و تحصلی بر آن بودهاند تا به نوعی به این منازعه قدیمی خاتمه دهند، اما با این همه به نظر نمیآید، این طوفان به آرامش مبدل گشته باشد. - لوین، - 1380 سوال اینجاست که آیا در ورای این مجاهدت گرانسنگ در ساحت معرفت شناسی که جهود و هزینه بسیاری بر آن مبذول و مصروف میگردد. اهدافی میتوان ترسیم نمود که میانگینی موزون از مجموعه اهداف آموزشی و کار باشد؟ بررسی حاضر بر آن است تا عدم توازن موجود در اهداف نظام آموزشی و نظام بازارکار را در یک فرآیند بسیار مهم به هم نزدیک سازد؛ فرایندی که محص ول توسعه آموزش و تحول در بازارکار بوده، و به جهانی شدن منجر میگردد. برای وصول به این هدف، ابتدا مروری بر ادبیات جهانی سازی خواهیم داشت و سپس اهمیت و نقش عنصر آموزش و تطور بازارکار در آن بررسی میگردد فرضیه ما در این بررسی این است که:
الف - نظام آموزش و بازارکار عناصر اساسی و دخیل در پروسه جهانیسازی هستند.
ب - نظام آموزش و تطور بازارکار نه تنها عواملی فاعلی برای فرایند جهانیسازی هستند بلکه عوامل مبقیه آن نیز میباشند. در پایان این بررسی گزارش بانک جهانی در زمینه جهانیشدن و نکات محوری آن ارائه می گردد.
* مروری بر ادبیات جهانی شدن و دیدگاه ها
آنچه که امروز جهانی شدن نامیده شده ترکیبی از فرآیند تکنولوژی جریان عظیم سرمایه و رشد تجارت بین الملل است که از 200 سال پیش اتفاق افتاده است. جهانی شدن در واقع از دوران پایه گذاری علم اقتصاد و با آدام اسمیت شروع می شود. با مراجعه به اطلاعات تجاری دهه پیش از جنگ اول جهانی به وضوح ملاحظه میگردد که تجارت بینالملل به سرعت درحال گسترش بوده است، اما این حرکت انبساطی در فاصله بین جنگ جهانی به خاطر جنگ و مسئله خودکفایی و جلوگیری از نفوذ خارجیان به حرکتی انقباضی مبدل میگردد.
به طوری که پیدایش اتحادیههای کارگری در دهه40 ناشی از همین فضای انقباض پیش گفته است. پس از این دوره رکود و انجماد اقتصادی و سیاسی کشور های اروپایی به این نتیجه میرسند که ریشه اصلی رشد اقتصادی در افزایش صادرات است و برای تسهیل صادرات هم باید مرزهای برداشته شوند. برای رسیدن به هدف سازمان های مختلف چون صندوق بینالمللپول، بانک جهانی و گات به وجود میآیند. ایجاد این سه سازمان بینالمللی اقتصادی کمک کرد تا محدودیتها کاهش یابند - بهکیش، - 1380
برخی از اندیشمندان جهانیشدن را نه یک فرایند مشتق از سیاستها، سازمان تجارت جهانی و انترنت میدانند بلکه آن را مولود پول و توسعه بازارهای مالی و اعتباری میدانند. این گروه با مطالعه و بررسی دورههای مختلف اقتصادی زندگی بشر یک رابطه مستقیم بین توسعه بازار های مالی و اعتباری و رونق و گشایش در زندگی مردم جوامع مختلف قائلند . به اعتقاد برخی دیگر از اندیشمندان جهانی شدن یک پروژه امپریا لیستی است که نوع خاصی از فرهنگ آمریکایی را القاء میکند، اگر چنین دیدگاهی درست باشد باید ثمرات فرهنگ مذکور را ابعاد مختلف اقتصادی ، سیاسی اجتماعی مورد تأمل قرار دارد و چالش های فراوان آن را ارزیابی و نقد نمود!
دیدگاه دیگری وجود دارد، که بر اساس آن جهانیشدن باید حمایت گردد نه از آن جهت که از لحاظ اقتصادی محتاطانه است بلکه از آن روی که با اصلیترین آرزوی بشر که آزادی است سازگاری دارد و هیچ منافاتی یا تهدیدی برای تنوع فرهنگ در جوامع مختلف که میخواهند با هم شادمانه زندگی کنند ندارد. - Tibor2002 - آخرین دیدگاه که در اینجا طرح میگردد دلالت بر این معنی دارد که جهانیشدن یک پدیده اقتصادی اجتماعی محض نیست بلکه مولود دمکراسی است.
در این رابطه میلتون فریدمن که از وزنههای اقتصاد نوین میباشد اعتقاد دارد: دموکراسی و رشد اقتصادی به شدت به هم وابستهاند و نمیتوان جامعه را از نظر سیاسی دمکراتیزه کرد بدون آنکه فضای اقتصادی دمکراتیزه شود - مجله اقتصاد ایران ،. - 1381 آنچه گفته شد مروری بود بر ادبیات تاریخی، اقتصادی و سیاسی جهانی شدن که به عنوان مدخلی برای مباحث بعد طرح گردید. به نظر میرسد از میان دیدگاههای مطروحه، بعد اقتصادی اصلیترین رویکرد باشد، چرا که آن به طور صریح و ضمنی در سایر دیدگاهها به چشم میخورد.
* جهانی شدن و بازار کار
بسیاری بر این باورند که جهانی شدن به عنوان یک واقعیت از زمان اقتصاد دانان نئو کلاسیک شکل گرفته چرا که، اقتصاد دانان مذکور با ارائه مفهوم مزیت نسبی زمینه جهانی شدن را فراهم نموده اند. اگر چنین باشد باید دید چه رابطه ای بین مزیت نسبی و جهانی شدن وجود دارد؟ تئوریسنها با تحلیل رابطه تقسیم بین المللی کار و جهانی شدن به تفسیرهای منطقی در خصوص مزیت نسبی دست یافته اند و مزیت نسبی این امکان را فراهم ساخته تا عقلانیت تولید در یک مقیاس وسیعی شناخته گردد - . - Howarad2001 بر اساس تئوری مزیت نسبی هزینه های نسبی تولید ، الگوی جهانی تولید را تعیین می کند. بنگاهها امروزه می توانند تکنولوژی پیشرفته را به کشور های با هزینه نیروی کار پایین انتقال دهند و همزمان از مزیت سرمایه ارزان در کشور های با سرمایه زیاد بهره ببرند.
این امر نه تنها باعث توسعه اقتصاد جهانی شدن می شود بلکه تخصصی شدن کارها در کشور ها و وجود افراد ماهر و متخصص در این کشور ها باعث افزایش کارایی در بین ملتها می شود .همانطور که کارایی در تخصیص بهینه منابع ،با استفاده از مزیت نسبی شکل می گیرد، کارایی در تولید نیز با استفاده از مزیت نسبی شکل می گیرد یعنی عناصر ، رقابت و وسعت بازار کار باعث آن می گردد که بنگاهها مجبور به استفاده از آخرین یافته های فن آوری شوند و شرایط برای تخصصی تر شدن کارها فراهم آید. به این ترتیب، ملاحظه می شود که بخش مهمی از واقعیت مربوط به جهانی شدن به بازار کار و نقش مزیت نسبی در این بازار ها راجع است. برای اینکه هرچه بیشتر این ارتباط روشن گردد تغییرات متناظر در اقتصاد جهانی را با تغییرات متناظر در بازار کار به شکل تطبیقی بررسی می گردد. بارزترین اشکال تغییر در اقتصاد جهانی در دو سدهی اخیر به ترتیب زیر است - کارنوی، - 1380
الف - بهرهوری بالا که این بهرهوری محصول بکارگیری دانش و اطلاعات در فرآیند تولید است، بدیهی است با پیچیده تر شدن روابط اقتصادی و تنوع در سلائق، اطلاعات و دانش جدید برای تولید و فرآیند تحقق آن ضروری تر می شود.
ب - سازمان تولید و به طور کلی فعالیت های اقتصادی از تولید انبوه به تولید منعطف و سازمان های بزرگ که به صورت عمودی با هم مرتبط بوده اند به واحدهای اقتصادی که از نظر تشکیلاتی به صورت افقی شبکه ای به یکدیگر مرتبط اند تغییر می کند.
د - چهارمین مشخصه اقتصاد جهانی این است که سرمایه، تولید، مدیریت، بازارها، نیرویکار، اطلاعات و فراوری در فراسوی مرزهای ملی سازماندهی میشود به دیگر سخن، اقتصاد ملی به منزله یک واحد در سطح جهانی عمل میکند. - کارنوی، - 1380 برای اینکه نشان دهیم بخش عطیمی از این فرایند تغییر در اقتصاد جهانی به بازارکار مربوط میگردد تغییرات لازم در بازارکار را برمیشمریم. نخست سهم بالایی از مشاغل در بخشهایی قرار میگیرند که میتوان آنها را بخشهای فنآوری پیشرفته نامید در بخشهای متعارف صنعتی و خدماتی قرار میگیرند که از فنآوری پیشرفته استفاده کرده و تجدید سازمان یافتهاند.
دوم، سهم فزایندهای از مشاغل نیازمند پاسخ منعطف هستند یعنی آنها به کارگران و مدیرانی نیاز دازند که بتوانند در شرائط متفاوت قادر به تصمیمگیری های متفاوت باشند. علاوه بر موارد پیش گرفته، به جهت افزایش رقابت و تجدید سازمان سریع، کارگران و مدیران گاهی ناگزیرند در طول زندگی کاری خود چندین بار تغییر شکل دهند این امر امروزه به طور گسترده ای در کشورهای پیشرفته شایع است. به این ترتیب سهم بیشتری از نیروی کار جامعه اروپایی در انتظار تغییر شکل می باشند.
آخرین تغییری که از بین تغیرات لازم به ذکر می آید تکوین بازارکار غیررسمی است، به این صورت که افزایش رقابت و تجدید ساختار بنگاه سبب افزایش واگذاری دسته دوم تولید به بنگاههای تولیدی با نیرویکار ارزان میشود امری که به دوگانگی در بازار کار منجر شده، و در مناطق وسیعی از دنیا نیرویکار شهری ممکن است به ضورت اشتغال و یا استخدام در این بازارکار غیررسمی شرکت داشته باشند - کارنوی، . - 1380
* نقش آموزش در پروسه جهانی شدن
برای اینکه هر چه بیشتر نقش آموزش در پروسه جهانی شدن وقوف پیدا کنیم لازم است به تعریف آن برگشته و در آن دقیق گردیم، گفته شد که جهانی شدن ترکیبی از فرایند تکنولوژی، جریان عظیم سرمایه و رشد تجارت بین الملل است. دانش مربوطه به هر کدام از عناصر کلیدی این تعریف - تکنولوژی، جریان سرمایه و رشد تجارت - امروزه پیشرفت قابل توجهی داشته است این پیشرفت از یک سو با کل فرایند جهانی شدن مرتبط است و از سوی دیگر، با یکی از مظاهر مهم آن یعنی تقسیم نیروی کار جهانی در ارتباط است.
بررسیها نشان داده است حتی کسانی که در بازار غیررسمی به کار اشتغال دارند، هنگامی که آموزش بیشتری دریافت کنند موفقیت بیشتری بدست می آورند. زیرا مهارت های حل مساله و تفکر برای کسب موفقیت در آنها بیش از کسانی که در استخدام دیگران هستند اهمیت دارد. یکی از مولفه های اساسی جهانی شدن مشارکت اجتماعی آحاد جامعه در آن است به عبارت دیگر برای برخوداری از مواهب جهانی شدن لازم است پس از شناخت آن در فرایند شرکت جست و هر دو این مهم برعهده نهاده های آموزشی در یک جامعه است. عنصر آموزش نه تنها پیوندی وثیق با توسعه پایدار دارد بلکه از لوازم اصلی شناخت و همراهی با پدیده جهانی شدن است.
در اینجا شایسته است که به توصیه جدید از سوی سازمان بین-المللی کار در زمینه توسعه منابع انسانی اشاره کرد که در آن توسعه مهارتهای کار امری کلیدی و یادگیری مادمالعمر برای همگان امری بسیار مهم }حتی برای کشورهای ثروتمند {تلقی شده است. توصیه نامه ی سازمان بین المللی کار در زمینه توسعه منابع انسانی که تاریخ آن به سال 1975 باز می گردد راهنمایی های مختصری در رابطه با آنکه چگونه کشورهای، شرکای اجتماعی و افراد باید جنبش و تحرک کنونی خود را حفظ نموده و به تعقیب برنامه ها و سیاست هایی بپردازند که نیازهای آموزش در دنیای جدید کار در کشورهای در حال توسعه و توسعه یافته و همچنین ارتقاء تساوی حقوق اجتماعی در اقتصاد جهانی را مدنظر داشته باشند، ارائه می دهد. از این رو سازمان بین المللی کار اقدام به ارائه ی توصیه نامه ی جدید که منعکس کننده رویکرد جدید به آموزش بوده و اعضای این سازمان را در موارد زیر یاری نمایند نموده است.
الف - ترویج یادگیری مادام العمر با ارتقاء قابلیت استخدام کارگران در جهان و بهبود بخشیدن مفهوم کار درست.
ب - افزایش دسترسی و برابری فرصتهای آموزشی جهت کلیه کارگران ج - بهبود چارچوبهای ملی، منطقه ای و بین المللی در زمینه نیازها و مهارتها که در برگیرنده آموزش ها قبلی باشند.
د - ظرفیت سازی اجتماعی جهت مشارکت در آموزش توصیه نامهی جدید همچنین مسئولیتهای گوناگون برای سرمایه گذاری و تأمین بودجه جهت آموزش را به رسمیت خواهد شناخت. به نیاز کشورها و جوامع محرومتر به کمکهای مالی و فنی توجه خواه نمود. - - ILO-2002
با توضیحی که داده شده چنین به نظر می رسد، که آموزش دو خدمت بزرگ را برای نسل امروز و فردا خواهد داشت نخست، به معرفت پدیده جهانی شدن میانجامد و دوم اینکه، در شرایط مرکب و پیچیده امروز که نهادها و سازمانها به جهات گوناگون بزرگ گردیدهاند آموزش میتواند در تطبیق، تعدیل و تنسیق هر چه بیشتر این نهادها با واقعیت جهانیشدن نقش ارزشمندی را متقبل گردد. امری که از توصیهی سازمان بینالمللی کار کاملاً مشهود است. اصولاً پویایی هر نظام آموزشی ایجاب میکند که اصلاحات ساختاری در نظام نهادینه گردد تا بتواند با تحول و تکاملی که پیدا میکند نیازهای اساسی جامعه را در زمینه نیرویکار توانا و متخصص تأمین نماید. چنین نظامی قادر است، که با عرضه خدمات متعدد و تنوع آموزش، تقاضای اجتماعی را به سوی افقهای تازه هدایت کند. - عمادزاده