بخشی از مقاله
چکیده:
یکی از مشخصههای کلیدی فضای کسب و کار نوین امروزی، جهانی شدن است که بسیاری از حوزههای کارکردی در بنگاههای اقتصادی را دستخوش تحولات عمدهای نموده است. از جمله این حوزههای کلیدی، قلمروی فعالیت سازمانها و بنگاههای کشور در حوزههای مختلف صنعت و خدمات میباشد. در حقیقت، بسیاری از بنگاههای اقتصادی با افزایش رقابت و رقابتپذیری در بازارهای داخلی که خود ناشی از جهانی شدن فضای کسب و کار و از میان برداشته شدن مرزهای ملی و شکل گیری بازارها و فضای کسب و کار فرامرزی در این حوزهها میباشد، به منظور حفظ میزان فروش، سود و برتری رقابتی خود مبادرت به بسط و گسترش فعالیت در خارج از مرزها و قلمروهای پیشین و ورود به بازارهای جهانی از طریق بکارگیری راهبردهای گوناگونی همچون توسعه صادرات نمودهاند.
در حقیقت، امروزه توسعه و بکارگیری این رویکرد بهعنوان رکنی کلیدی در زمینه توسعه پایدار کشور در فضای کسب و کار جهانی محسوب میگردد. از اینرو، در این مقاله نخست مروری اجمالی بر عملکرد جمهوری اسلامی ایران در حوزه صادرات نفتی و غیرنفتی طی سالهای اخیر و مقایسه تطبیقی عملکرد صادرات غیرنفتی کشور و کشورهای منطقه OIC داشته و سپس در ادامه بهمنظور ترسیم مسیر و تحقق چشمانداز مطلوب در زمینه توسعه پایدار صادرات غیرنفتی در کشور، به بررسی و تبیین عوامل کلیدی موفقیت در این مسیر در دو سطح کلان - سیاستها و راهبردهای کلان کشور - و خرد - الزامات و مولفههای بنگاههای اقتصادی کشور - میپردازیم.
کلید واژهها: جهانی شدن، توسعه پایدار، توسعه صادرات، صادرات غیرنفتی، عوامل کلیدی موفقیت، منطقه OIC، جمهوری اسلامی ایران
مقدمه
از منظر کلان، هر بنگاه اقتصادی سه فعالیت اصلی را در کسب و کار خود دنبال مینماید. یک بخش از فعالیتهای هر کسب و کاری، توسعه محصولات جدید است. بر این اساس، بنگاههای اقتصادی در یک فرآیند توسعهای مداوم سعی دارند که محصولاتی را طراحی کرده و یا محصولاتی را از طریق حق لیسانس و مکانیزمهای تقلیدی یا اعتباری از سایر بنگاهها وارد کنند تا دائما آن بخش از کسب و کارشان که مربوط به طراحی محصولات جدید است فعال باشد - نهاوندیان، . - 1382
فعالیت دیگر در کسب و کار، ارتباط با مشتری است. در این خصوص محور اساسی آنست که چگونه کسب و کارها میتوانند از این طریق بهطور مداوم مجموعهای از مشتریان را در اختیار داشته باشند زیرا این مشتریانند که بیشترین ارزش و درآمد را برای بنگاه اقتصادی تولید می کنند. کسب و کار دیگری که در مجموعه فعالیت های سازمانها قرار دارد زیرساخت های تولیدی یا خدماتی میباشد. بنابراین چنانچه از بالاترین سطح به سازمانها نگاه شود، هر نوع کسب و کاری را در جهان میتوان به سه گونه کسب و کار تفکیک کرد - نهاوندیان، : - 1382
1. کسب و کار ارتباط با مشتری
2. کسب و کار توسعه محصولات جدید و نوآوری در محصولات
3. کسب و کار زیرساختهای تولیدی و خدماتی
سازمانها و بنگاههای اقتصادی با توجه به دیدگاه های مختلفی که نسبت به این گونههای مختلف کسب و کاری دارند، اهداف استراتژیک و عملیاتی متفاوتی را برای خود تبیین کرده و دنبال مینمایند. اقتصاد جهانی و بازارهای کسب و کار، طی دوران مختلف دورههای گذار گوناگونی را تجربه نمودهاند. پارادایمهای غالب بر هر یک از این دوره ها کاملا متفاوت بوده و لذا سازمانها و بنگاههای اقتصادی طی هر دوره، رویکردهای منحصربفردی را مورد ملاحظه قرار دادهاند. در یک طبقهبندی خلاصه دوره های مختلف اقتصاد جهانی را میتوان در قالب سه دوره تفکیک نمود: اقتصاد کلاسیک؛ اقتصاد نئوکلاسیک؛ و اقتصاد نوین. همزمان با قرن بیست و یکم، اقتصاد و بازارهای کسب و کار مجددا دستخوش تحولات شگرفی گردیدند. این تغییر و تحولات بسیاری از محدودیتهایی را که تا پیش از این در فضای کسب و کار جهانی وجود داشت برطرف نمود و این فضا را در مسیر آزادسازی و حذف محدودیتها و قید و بندها به پیش برد. مجموعه این روندهای نوظهور سبب شکلگیری اقتصاد نوین جهانی گردید. برخی از کلیدیترین "روندهای نوین صورت پذیرفته در اقتصاد جهانی" را میتوان در قالب محورهای کلیدی ذیل دستهبندی نمود - نهاوندیان، : - 1382
1. جهانی شدن
2. افزایش شدت رقابت پذیری
3. بروز بحرانهای مالی و اقتصادی
4. تغییرات تکنولوژیک شدید
5. تغییر در ساختار بازار
6. تغییر در قواعد بازی - نحوه اداره ساختار -
7. گسترش فناوری اطلاعات و شکاف دیجیتالی
مجموعه این مولفهها سبب بروز تحولات عدیدهای در ارتباط با سه حوزه اصلی کسب و کاری در بنگاهها گردیدهاند که از این میان بیشترین تاثیرات ناشی از مقوله جهانی شدن میباشد؛ بطوریکه از منظر ارتباط با مشتری، این مقوله بنگاهها را با مشتریانی جدید خارج از مرزهای موجود داخلی روبرو ساخته که شناسایی، درک و برآورده ساختن نیازها و انتظارات آنها برنامه ریزی و تلاش های گستردهای را میطلبد. از منظر توسعه محصولات و خدمات جدید، بنگاهها بدلیل مواجه شدن با طیف گستردهای از رقبا میبایست تولید و عرضه محصولات و خدمات نوآورانه، منحصربفرد و برخوردار از مزیتهای رقابتی پایدار را بطور ویژه در دستور کار خود قرار دهند.
درنهایت در ارتباط با مقوله زیرساختهای تولیدی و خدماتی نیز توسعه زیرساختهایی کارآمد و اثربخش بهمنظور تحقق اهداف فوق - توسعه محصولات و خدمات نوآورانه و دسترسی و برآورده نمودن خواستهها و انتظارات مشتریان در بازارهای جهانی - از ضرورت و اهمیت بسیار بالایی برخوردار میباشد - نهاوندیان، . - 1382 از اینرو، در این مقاله قصد داریم نخست مبانی نظری جهانی شدن اقتصاد و محیط کسب و کار و پیامدهای آن در حوزه توسعه صادرات بویژه صادرات غیرنفتی را مورد مطالعه قرار داده و سپس بهمنظور تحقق مطلوب این مهم، به شناسایی و تبیین عوامل کلیدی موفقیت جهت توسعه صادرات غیرنفتی در کشور بپردازیم.
مفهوم جهانی شدن
پدیده جهانی شدن یکی از بحث برانگیزترین موضوعات فراروی کشورها در عصر کنونی است که در مورد آن اختلاف نظرات بسیاری وجود دارد. جهانی شدن صرفا یک پدیده اقتصادی نیست بلکه پدیدهای اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و تکنولوژیکی است و مستلزم همگرایی کلیه اهداف عالیه در حوزههای علمی، فناوری، فرهنگی و تجاری و ... میباشد تا بتوان با استفاده از فرصتهای مناسب امکانات بالقوه کشور را به بالفعل تبدیل کرد - صائمیان و ارغنده، . - 1386 دانش ما از جهانی شدن بطور اساسی وابسته به تعریف ما از این پدیده و فرآیند است.
در میان تعاریف مختلف از جهانی شدن برخی از آنها جهانی شدن را صرفا بر اساس ویژگی های روندهای جاری و تحقق یافته آن تعریف کرده اند و برخی نیز آن را با توجه به ظرفیتهای بالقوهای که می تواند در آینده تحقق یابد معنا کردهاند. برای مثال اسکالت، جهانی شدن را فرآیند برقراری و گسترش پیوندهای فراملیتی بین مردم در سطح جهانی میداند. واترز جهانی شدن را چنین تعریف میکند: جهانی شدن فرآیندی اجتماعی است که در آن قیدوبندهای جغرافیایی که بر روابط اجتماعی و فرهنگی سایه افکنده، از بین میرود و مردم بهطور فزاینده از کاهش این قید و بندها آگاه میشوند .... . دیوید هندرسون جهانی شدن را بهعنوان یکپارچهسازی بازارها میداند و شرایط ذیل را برای آن تعریف میکند: جابجایی آزاد کالاها، خدمات، نیروی کار، سرمایه و ایجاد بازار واحد؛ به لحاظ اقتصادی کسی خارجی نیست و همه در بازار مساوی هستند - صائمیان و ارغنده، . - 1386
دیوید هلد و آنتونی مک گرو، جهانی شدن را اینگونه تعریف نمودهاند: جهانی شدن به بیان ساده، به معنای گسترش مقیاس، رشد اندازه، سرعت یافتن و تعمیق تاثیر فراقارهای جریانات و الگوهای تعامل اجتماعی است. جهانی شدن حاکی از جابجایی یا دگرگونی در مقیاس سازماندهی انسانی است که جامعههای دور دست را به یکدیگر متصل میکند و دسترسی به روابط قدرت را در مناطق و قاره های دنیا گسترش میدهد. اما نباید آن را حاکی از ظهور یک جامعه جهانی هماهنگ یا به عنوان یک فرایند عمومی ادغام جهانی تلقی کرد که در آن فرهنگها و تمدنها همگرایی فزاینده پیدا میکنند زیرا نه تنها آگاهی از فشردگی فزاینده موجب خصومتها و درگیریهای جدید میشود، بلکه ممکن است به سیاستهای ارتجاعی و بیگانههراسی ریشهدار دامن بزند - دفتر مطالعات اقتصادی وزارت بازرگانی، . - 1383
هلم و سورنسون جهانی شدن را تشدیدکننده ارتباطهای اقتصادی، سیاسی و فرهنگی بدون حد و مرز میدانند. پروتن جهانی شدن را فرایندی از تحول میداند که در پی آن مرزهای سیاسی و اقتصادی را کمرنگ میکند، ارتباطات را گسترش میدهد و تعامل فرهنگها را افزون مینماید. جهانی شدن یک پدیده چند بعدی است که آثار آن قابل تسری به فعالیتهای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، حقوقی، فرهنگی، نظامی و فن آوری است و همچنین فعالیتهای اجتماعی همچون محیط زیست را نیز متاثر میکند. سیموز تعریفی جامعی از جهانی شدن ارایه میکند، او خصلتهای جهانی شدن را شامل موارد زیر میداند - دفتر مطالعات اقتصادی وزارت بازرگانی، : - 1383
· مرزهای ملی برای جداسازی بازارها اهمیت خود را از دست میدهد.
· فعالیتهای تولیدی فرامرزی تخصصی میشوند، بنابراین سبب شکلگیری شبکههای تولیدی چندملیتی میگردند.
· قدرتهای چندپایه تکنولوژیک شکل میگیرد که در نهایت به همکاری بیشتر بین بنگاههای بینالمللی منتهی میشود.
· شبکههای اطلاعاتی جهانی، همه جهان را به یکدیگر مرتبط و وابسته میکنند.
· همبستگی بالاتری در مراکز مالی دنیا به وجود میآید.