بخشی از مقاله
چکيده
بیابانزایی، پديدهاي چندعاملي و ناظر به ابعاد مختلف است.ازاینرو اين مفهوم در حوزه منابع طبيعي و محیطزیس ت حول محورهاي متعددي قابلبررسی است.امروزه يکي از مهمترین دغدغههایی كه موجبات تعمق و توجه جدي صاحبنظران و برنامهريزان را بهسوی مفهوم بیابان زدایی و يا مهار بیابان زایی جلب نموده، واقعيت رشد شتابان جمعيت در محیطها و مناطق اکولوژيک و تداوم آن در آينده از يكسو و رشد حیرتآور و چشمگیر کالنشهرها و توسعه صنعتي لجامگسیخته میباشد.اين مقاله برآورد توان تحمل جمعیتپذیری مناطق تهران و البرز را بر مبناي قابليت واحدهاي اراضي مدنظر قرار داده است.
در شرايط کنوني روند تحوالت جمعيتي استانهای تهران و البرز منجر به پيدايش زمینههای ناپايداري محيطي و بیابان زایی به مفهوم تخريب و افت کارايي سرزمين شده است.بر پایه نتايج بهدستآمده در این مقاله کالسهای 1، 4 و 9 کيفيت اراضي در منطقه به ترتيب 20/38، 14/93و 37/44 درصد از مساحت کل منطقه را داراست و اين سه کالس با توجه به توان توليد مربوطه، 81/9 درصد کل توان جمعیتپذیری منطقه را به خود اختصاص ميدهند.
ارزیابی قلمرو تحت تأثیر بیابان زایی ناشي از فشار جمعيت نشان داد که 13/38 درصد از اراضي مناطق موردمطالعه با مساحتي معادل 251800 هکتار در گروه مناطق در معرض بیابان زایی کم، 23 درصد در گروه مناطق در معرض بیابانزایی متوسط، 25/06 درصد در قلمرو نواحي با درجه تأثیرپذيري زياد از بیابانزایی و 38/55 درصد ديگر از اراضي در معرض بیابانزایی شديد قرار دارند. بر همين اساس جمعيت کنوني منطقه 3/05 برابر ظرفیت جمعیتی آن است.اين نسبت در مناطق پرتراکمي مانند تهران، کرج، شهريار و رباطکریم تا 4/7 برابر نيز ميرسد.
.1 مقدمه
بیابانزايي، پديدهاي چندعاملي و ناظر به ابعاد مختلف است. از اينرو این مفهوم در حوزه منابع طبیعی و محیط زیست حول محورهاي متعددي قابل بررسي است. بیابانزايي در ايران يك موضوع فرابخشي بوده و معلول عوامل متعددي است كه با توجه به شرايط ويژه هر منطقه از جمله ويژگي هاي طبيعي و ساختار اجتماعي فرهنگي و اقتصادي حاكم بوجود آمده است.
به رغم اينكه بخشي از اراضي و عرصه هاي بیاباني در نتيجه شرايط حاكم بر محيط طبيعي كشور و در طي ساليان متمادي ايجاد شدهاند، بخشهاي وسيعي نيز بدليل بي مباالتي ها و مداخاات غيراصولي و نامناسب انسانها در محيط بوجود آمده است. از اينرو رشد فزاينده فعاليت هاي عملكردي انسانها و بهره برداريهاي انساني، سهم بسزايي در توسعه و گسترش بیابان زايي داشته است.
در واقع بیابان زايي قبل از آنكه معضلي فقط طبيعي باشد، معضلي اجتماعي و انساني است. هر چه زمان ميگذرد نقش انسان در بیابانزايي بارزتر ميشود. براساس شاخصها و معيارهاي سازمان ملل، بیابان زايي و تخريب اراضي در مناطق خشك، نيمه خشك و مرطوب تحت تأثیر عوامل طبيعي و فعاليتهاي انساني اتفاق مي افتد - طراوتي، . - 75:1377 در واقع بیابانزايي پديدهاي است كه از عوامل و متغيرهاي متعددي اعم از طبيعي و انساني تأثیر مي پذيرد و متقابااً بر اين عوامل تأثیر مي گذارد.
تأکید بر روی جمعیت مطلوب و متناسب در گذشته نيز توسط پیشینیان مشاهده میشود. به طوریکه شهر شايگان - آرمان شهر - در کتاب جمهوريت افالطون عب ارت است از: شهري كه جمعيت آن از 5040 نفر تجاوز نكند. به عقيده افالطون، در صورتيكه جمعيت شهر از اين آستانه فراتر رود، امكان اجتماع همگاني و تصميمگيري هاي روياروي، كه به نظر وي بهترين نوع مداخله مردم در سرنوشت خويش و در نتيجه اداره امور شهر به شمار ميآيد، از آنان سلب ميشود.
ارسطو فراتر رفتن جمعيت شهر از آستانه معيني را مترادف با گسترش فقر و گرسنگي ميدانست و معتقد بود كه در چنان حالتي، سرعت افزايش جمعيت با سرعت افزايش ازدياد كاال و زمين هماهنگ نخواهد بود. به اعتقاد وي زيبايي با شمار و اندازه متناسب است و شهري كه وسعت زياد و نظم داشته باشد، زيباترين شهرهاست. ابن خلدون را نیز میتوان ازجمله طرفداران جمعیت متناسب دانست.
او در این زمینه به مسأله آلودگی هوا و محیطزیست توجه دارد. در کتاب «مقدمه» از آثار نامطلوب کمبود نامتناسب جمعیت و نیز از عواقب افزایش نامتعادل جمعی ت در شهرها سخن گفته شده است. «كوونسي»، بنيانگذار مكتب فيزيوكراسي، معتقد بود كه جمعیت بزرگ زمانی مناسب است که بتوان برای آن جمعیت، وسایل راحتی را فراهم كرد.در اوايل قرن 20، اشپنگلر در کتاب انحطاط غرب، پيدايش شهرهاي بزرگ را سرآغاز زوال و نابودي غرب دانست.
به منظور تبيين جمعيت مطلوب بسياري از دانشمندان نيز نظرات خود را مطرح كردهاند - لطفی،. - 112:1354 پروفسور سيدويك بر اين عقيده است كه جمعيت مطلوب آن است كه بيشترين سرانه بازدهي را براي يك كشور دربرداشته است. پروفسور كانان نيز عقيده دارد كه جمعيت مطلوب همان جمعيتي است كه با سطح تكنولوژي خود، دانش و منابع موجود، بيشترين توليد در آن صورت ميگيرد. پروفسور ساندرز نيز بر اين عقيده است كه مردم در گذشته نيز در جهت دستيابي به جمعيت مطلوب دست به طفلكشي، سقط جنين و غيره مي زدند كه بتوانند به رفاه اقتصادي باالتر دست يابند. بنابراین، پيش نياز هرگونه رفاه اجتماعي- اقتصادي همان جمعيت مطلوب است - زنجانی، . - 87:1371
مباحث زیادی پیرامون پذیرش میزان جمعیت براساس کیفیت اراضی بمنظور حفظ پایداری منابع و محیط زیست وجود دارد و تاكنون چندين روش ارزیابی براي برآورد ظرفيت پذيرش جمعيت محیط ابداع شده است. طبق بررسیهای - Buringh.1989 - عموماً بین 11 تا 12 درصد سطح زمین مناسب برای تولید غذا، 24 درصد تحت چرای دام و مرتعداری، 31 درصد تحت پوشش جنگل و 33 درصد بقیه سطح زمین به شدت تحت استفاده های متراکم انسانها قرار دارد. همچنین - Lal.1989 - طی برآوردی حداقل سرانه انسان را برای پایدار زیستن معادل 0/5 هکتار زمین زراعی تعیین نموده است.
سایرین هم از سرانه زمین به عنوان یک شاخص مهم برای ارزیابی میزان پایداری و امنیت غذایی استفاده کرده اند. اما جديدترين روش ارزیابی در اين زمينه توسط وزارت كشاورزي آمريكا - Eswaran et al., 1999 - USDA صورت گرفته كه در اين تحقيق نيز از اين روش استفاده شده است. بر اساس این روش هر کشور و منطقه جغرافیایی دارای قابلیتهای مختلف سرزمینی معینی میباشد که عمدتًا بوسیله کیفیت و عملکرد خاک و اقلیم بکار گرفته میش ود، از این رو شاخص توان تولید اراضی یک ی از شاخصهای مناسب برای ارزیابی منطقهای، ملی و جهانی است . - FAO, 1997 - برای ارزیابی کیفیت منابع زمین در سطح جهانی برای به حداقل رساندن تخریب خاک و تأمین مواد غذایی کافی جمعیت در سال 2020 نسبت به برآورد ظرفیت تحمل جمعیتی کشورها اقدام کردهاست. در این ارزیابی نیازهای دیگر انسان را نیز در نظر گرفتند.
همچنین اسواران - 1999 - عضو سازمان مرکزی کشاورزی امریکا در یک پروژه تحقیقاتی ظرفیت تحمل جمعیتی کشورهای جهان را مورد ارزیابی قرار داده است. او معتقد است اراضي براساس كيفيت خاك و تحت تأثیر اقليم داراي توان و بازدهی توليد مختلفي میباشد. وی بر اساس خصوصيات خاك و اقليم و رژيمهاي رطوبتي و حرارتي خاك و قابليت بازسازي خاك - توانايي اراضي براي برگشت به حالت اوليه بدون هيچگونه اعمال مسايل مديريتي، بعد از اينكه تخريب ميشوند - و از تركيب آنها، 9 كالس كيفيت اراضي که در واقع نشاندهندة كيفيت ذاتي اراضي هستند مشخص میکند، به طوريكه كالس 9 فقيرترين و كالس 1 بهترين كالس از لحاظ كيفيت اراضي محسوب ميشوند.
سپس ظرفیت بالقوه تحمل جمعیتپذیری هر کالس را معین کرد. هدف این مقاله برآورد توان تحمل جمعیتپذیری منطقه تهران بر مبنای قابليت واحدهای اراضی به کمک روش معرفی شده توسط بخش مرکزی کشاورزی آمریکاست. این کار اولین گام برای تعیین میزان تخریب سرزمین و تشخیص خطر بیابانزایی انسان ساخت میباشد.
.2 معرفي منطقه و قلمرو بیابان در آن
براساس آخرين تقسيمبندي سياسي - 87 - استان تهران داراي13 شهرستان شامل: تهران، كرج، شميرانات، ساوجبالغ، پاكدشت، ورامين، اسالمشهر، شهرري، شهريار، دماوند، فيروزكوه، رباط كريم و نظرآباد، 5 بخش، 79 دهستانو 1544 آبادي 1136 - روستاي داراي سكنه و 386 روستاي خالي از سكنه - ميباشد. اين استان بخشي از امتداد شرقي- غربي البرز مركزي است كه دشتهاي جنوبي آنرا دربر مي گيرد. تهران داراي 53 نقطه شهري به شعاع40 كيلومتر از مركز شهر تهران قراردارند.
نتايج طرح ملي تعيين قلمرو بیابان هاي كشور - خسروشاهي و همكاران، - 1386، وسعت مناطق بیاباني استان تهران را از منظر عوامل ششگانه طبيعي معادل 838432 هكتار برآورد کرده است كه 42 درصد مساحت استان برابر با1919600 هكتار را شامل ميگردد. در شرايط كنوني تمركز بيش از %19 جمعيت كشور در استان تهران، آثار سوء بسياري بر منابع طبيعي استان داشتهاست.