بخشی از مقاله

چکیده

پدیده بیابانزایی مختص اقلیم خاصی نیست، اگرچه نقش این پدیده در مناطق خشک و نیمهخشک برجسته تر از سایر مناطق است. بیابانزایی خطری جدی برای بسیاری از کشورهای جهان و به ویژه کشورهای در حال توسعه مانند ایران است. گسترش سریع بیابانزایی منجر به خسارتهای اقتصادی، تخریب محیط زیست، شرایط ناپایدار سیاسی محلی و هرجومرجهای اجتماعی شده است. این فرایند همواره باتخریب خاک و منابع آب، پوشش گیاهی و دیگر منابع در شرایط طبیعی و اکولوژیکی همراه است. در این پژوهش تأثیر اقلیم در روند بیابانزایی منطقه دشت قاسمآباد بجستان بر اساس مدل ایرانی IMDPA مورد بررسی قرار گرفت. برای این منظور، ابتدا نقشه واحدهای کاری - رخسارههای ژئومورفولوژی - با استفاده از نقشههای شیب، زمینشناسی، پوشش گیاهی، کاربری، تصاویر رقومی ماهوارهای لندست 5 و بازدیدهای میدانی، در نهایت 3 واحد، 8 تیپ و 16 رخساره ژئومورفولوژی تهیه گردید. پس از ارزشدهی به شاخصهای بیابانزایی مدل در واحدهای کاری، نقشه شدت خطر بیابانزایی تهیه گردید. نتایج ارزیابی نشان داد، معیار اقلیم با ارزش 1/81 درکلاس متوسط بیابانزایی قرار دارد و شاخص بارش سالیانه و خشکی نقش مؤثر و کلیدی در بیابانزایی منطقه مورد مطالعه ایفا میکنند.

کلمات کلیدی: معیار اقلیم، شدت خطر بیابانزایی، IMDPA، قاسمآباد، بجستان

.1 مقدمه

بیابانزایی را میتوان فرآیندی دانست که طی آن بخشی از حاصلخیزی طبیعی خاک به دلایلی همچون بهرهبرداریهای نادرست، ماندابی شدن اراضی، شور و سدیمی شدن خاک از دست میرود .[1]در حال حاضر بیابانزایی معضلی گریبانگیر برای بسیاری از کشورهای جهان از جمله کشورهای در حال توسعه میباشد. بیابانزایی - یا بهصورت صحیحتر، بیابانی شدن اراضی - ، بهعنوان یکی از نمودهای تخریب اراضی و از جمله خطرات طبیعی1 است، که در دهههای اخیر با رشد روز افزون جمعیت در جهان و بهویژه در کشورهای در حال توسعه بهعنوان خطری که زندگی ساکنین مناطق مستعد بیابانزاییرا مخصوصاً در مناطق خشک، نیمهخشک و خشک نیمه مرطوب تهدید میکند، بهعنوان بلایای طبیعی2 مطرح گردیده است. بنابراین، بیان پدیده بیابانی شدن که یکی از پیامدهای تخریب اراضی است با عنوان خطر محیطی، نقش انسان را در توسعه، شدت و همچنین کنترل این پدیده نمایانتر میسازد.

پیامدهای ناشی از بیابانی شدن، همچون از بین رفتن اراضی بارور، کاهش زیستتوده - بیوماس - در جنگلها، مراتع و دشتهای حاصلخیز، افت سطح آبهای زیرزمینی و کاهش آبهای سطحی، شور شدن اراضی و کاهش کیفیت منابع آبی، خسارات غیرقابل جبرانی به همراه دارد. در مناطقی با اقلیم گرم و خشک فرآیند بیابانزایی میتواند سرعت پیدا کند و بهصورت فاجعه درآید. چنین است که بیابانزایی در میان 37 چالش مهم جهانی، یکی از سه چالش اصلی فرا روی بشر در قرن 21 - پس از چالشهای مهم تغییر اقلیم و کمی آب شیرین - گزینش میشود. بیگمان، هنگامیکه موضوعی واجد چنین درجه اهمیتی کلاسبندی شده و مقابله با آن از جایگاه ممتازی در بین اولویتهای مشترک شهروندان زمینی برخوردار باشد؛ شناخت، ارزیابی و پایش مستمر نشانزدهای آن حیاتی و تأثیرگذار قلمداد میشود.[2]

در منطقه گل رودبار وضعیت فعلی بیابانزایی با استفاده از مدل IMDPA مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاصل از این تحقیقات منطقه با سه معیار پوشش گیاهی، فرسایش آبی و زمینشناسی – ژئومورفولوژی و 10 شاخص مربوط به آنها بیشترین تأثیر را بر منطقه دارد. در تحقیقی برای ارزیابی بیابانزایی منطقه سیسیل ایتالیا با روش 3MEDALUS، با توجه به شرایط منطقه، چهار شاخص خاک، اقلیم، پوشش گیاهی، و مدیریت اراضی Bکه پارامترهای کلیدی بیابانزایی در منطقه مطالعاتی اندB در نظر گرفته شد. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل این روش نشان دا که در بیش از 50 درصد منطقه حساسیت به بیابانزایی تا متوسط است .[3] اهداف مورد نظر در این تحقیق عبارت است از: تهیه نقشه شدت بیابانزایی منطقه مورد مطالعه بر اساس معیار پوشش گیاهی میباشد.

.2 مواد و روشها
.1 .2 موقعیت و شرایط منطقه

منطقه مورد مطالعه در محدوده جغرافیایی 33 درجه و 55 دقیقه و 38 ثانیه تا 35 درجه و 3 دقیقه و 28/46 ثانیه عرض شمالی و 57 درجه و 18 دقیقه و 47/19 ثانیه تا 58 درجه و 41 دقیقه و 19/2 ثانیه طول شرقی و با مساحتی در حدود 437638/48 هکتار بهصورت یک محدوده از اراضی منابع طبیعی از شرق تا شمال شرق شهر بجستان امتداد دارد، به لحاظ موقعیت سیاسی بخش اعظم مساحت این محدوده در شهرستان بجستان - بخشهای مرکزی و یونسی - و جزئی نیز در شهرستان بشرویه و کاشمر قرار دارد. شکل شماره 1 موقعیت منطقه مورد مطالعه در ایران و استان خراسان رضوی را نشان میدهد. در داخل این منطقه به ترتیب از جنوب غرب به شمال شرق روستاهای قاسمآباد، ابراهیمآباد، منصوری، فخرآباد ، سردق، مرندیز، شهر یونسی، جعفرآباد و سعدالدین قرار دارند.

.2 .2 روش تحقیق

مدل IMDPA جدیدترین روش ارزیابی بیابانزایی در ایران میباشد، در سال 1384 توسط سازمان جنگلها و مراتع و با همکاری گروه احیاء مناطق خشک و کوهستانی منابع طبیعی دانشگاه تهران تدوین شده است. برای اولین بار معیارها و شاخصهای بیابانزایی رایج در ایران بهوسیله این مدل در منطقه حبله رود سگزی - شرق اصفهان - واسنجی شده و نتایج خوبی به دست آمده است. پایه و اساس مدل IMDPA مدل MEDALUS است که توسط کنوانسیون بینالمللی اروپا1 در سال 1999 ارائه شده است. در این مدل ارزیابی را از سطح شاخصهای هر معیار آغاز میکنند. هر معیار سه تا پنج شاخص دارد و شاخصها در هر واحد کاری بر اساس میزان تأثیر در بیابانزایی، وزنی بین 0 تا 4، دریافت میکند. در ادامه ارزشها عددی تولید شده شاخصها در واحدهای کاری در نرم افزارArc GIS تبدیل به نقشههای موضوعی میشود. هر نقشه نشاندهنده وضعیت بیابانزایی شاخص مربوطه بوده و در 4 کلاس کم، متوسط، شدید و خیلی شدید طبقهبندی میگردد جدول1 طبقهبندی کلاسهای بیابانزایی را در مدل IMDPA نشان میدهد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید