بخشی از مقاله
چکیده:
سازمانها همواره به دنبال حرکت در مسیر تعالی و بهبود خود هستند. مهندسی سازمان مجموعه یکپارچهاي از دستورالعملها براي ساختن یا تغییر یک سازمان، فرآیندها و سیستمهاي آن است. سازمانهاي ایرانی با مشکلاتی که ناشی از عدم هماهنگی و یکپارچگی در مولفههاي مدیریتی است، روبهرو هستند. در این تحقیق، تلاش شده است تا رابطه بین مولفههاي مدیریت سازمان مورد بررسی قرارگیرد.
این تحقیق یک پژوهش میدانی است. دادههاي تحقیق با استفاده از ابزار پرسشنامه و با همکاري 20 نفر از خبرگان این حوزه تهیه شده است. براي تجزیهوتحلیل دادهها از روش تحلیل عاملی و نرم افزار smart pls استفاده شده است. نتایج تحقیق ارتباط معنیدار بین تعدادي از مولفههاي سازمانی را تایید میکند.
.1 مقدمه
با پیشرفت جامعه بشري و تحول کسبوکارهاي کوچک به سازمانهاي بزرگ هماهنگی میان اجزاء و فرآیندهاي این سازمانها تبدیل به چالشی روزافزون شده است. امروزه هماهنگی اجزاي یک سازمان، عامل تعیینکنندهاي براي بقا یک سازمان در رقابت سخت جهانی است. سازمانها نیازمند یک روش کارآمد براي ممکنسازي ارتباطات درونسازمانی و برونسازمانی هستند.
یکی از مشکلات اساسی در سازمانهاي ایرانی این است که واحدها به صورت منفک عمل میکنند و هماهنگی بین واحدها و همچنین ساختارهاي مناسب سازمانی وجود ندارد. با توجه به ماهیت این مشکلات به نظر میرسد که بتوان پاسخ آن را در مهندسی سازمان مورد بررسی قرار داد. در مهندسی سازمان تمرکز بر هدایت تحول است. این تحول با هدف همسوسازي کلیه فعالیتهاي یک سازمان براي رسیدن به اهداف راهبردي سازمان انجام میگیرد. براي مهندسیکردن سازمان نیاز است تا ارکان و مولفههاي سازمانی شناسایی شوند و ارتباط بین آنها مورد بررسی قرار گیرد.
در این تحقیق با استفاده از الگوي معادلات ساختاري به بررسی میزان رابطه بین نه مولفه اصلی مدیریت سازمان شامل آیندهپژوهی، مدیریت استراتژیک، مدیریت فرآیندهاي کسبوکار - BPM - ، فرهنگ سازمانی، برنامهریزي منابع سازمانی - ERP - ، معماري سازمان ، مهندسی مجدد فرآیندهاي کسبوکار - BRP - ،مدیریت ریسک و مدیریت سرمایه پرداخته میشود. در منابع مختلف ارتباطهایی بین مولفههاي مدیریت سازمان گزارش شده است. در ادامه به برخی از این منابع اشاره میشود.
مهمترین وظیفه یک استراتژیست، دستیابی به شناختی صحیح از وضعیت پیشرو است. بر این اساس، آیندهنگري و استفاده از ابزارهاي علمی براي آیندهپژوهی، در مدیریت استراتژیک اهمیت حیاتی دارد. از آنجا که یکی از ارکان اصلی برنامهریزي استراتژیک دارا بودن ذهنی خلاق و آیندهپژوهانه است، آیندهپژوهی و مدیریت استراتژیک را میتوان دو بال پرواز به سوي یک مقصد معرفی کرد
فرهنگ سازمانی میتواند موجب پیروزي یا شکست در اجراي استراتژي گردد. بررسیها نشان داده است که فرهنگ سازمانی در نهادینهکردن استراتژي شرکت نقش اساسی دارد. اگر دو عامل هدایتگر استراتژي و فرهنگ همسو باشند میتوان به اجراي موفق استراتژيها در سازمان امید داشت
یکی از مشکلاتی که همواره موفقیت پروژههاي معماري سازمانی را تهدید میکند، عدم ارتباط صحیح این گونه پروژهها با فرآیند برنامهریزي استراتژیک سازمانی بوده است. به گونهاي که ابهام در استراتژيهاي سازمانی و نبود یک فرآیند رسمی تدوین استراتژي که وروديهاي موردنیاز براي شروع فرآیند معماري سازمانی را تامین کند، همواره از مهمترین دلایل شکست پروژههاي معماري سازمان محسوب میشود
در صورت اجراي موفق معماري سازمان امید به موفقیت مهندسی مجدد فرآیندها به طور قابل توجهی افزایش مییابد. زیرا در آن صورت سازمان قابلیت جذب فرآیندها را داراست. مهندسی مجدد پلی بین برنامهریزي و اجراي استراتژي است
بهبود معماري سازمان و مدیریت فرایندهاي کسبوکار تنها در صورتی امکانپذیر است که با همکاري و نظارت پشتیبانی شوند. انجام جداگانه هر کدام میتواند موجب بیاعتمادي ذینفعان سازمان شود. ترکیب موثر معماري سازمان و مدیریت فرایندهاي کسبوکار میتواند عاملی موثر در حرکت به سمت بهبود مستمر کسبوکار باشد .[6] در پژوهش نیلس و همکارش عواملی مانند پشتیبانی مدیریت، مدیریت پروژه، همسویی با استراتژي، معماري فرآیند مناسب، داشتن خطمشی سازمانیافته و سنجش عملکرد به عنوان عوامل موثر در مدیریت موفق فرآیندهاي کسبوکار معرفی شدهاند
اجراي موفق برنامهریزي منابع سازمان علاوه بر دانش فنی نیاز به دامنه گستردهاي از مهارتها مانند مدیریت تغییر، مدیریت ریسک و مهندسی مجدد فرآیندهاي کسبوکار دارد. فرهنگ ملی و سازمانی نیز تاثیر بسیاري در موفقیت و یا ناکامی پیادهسازي برنامهریزي منابع سازمان دارد.
سازمانها در دنیاي امروز، نیازمند برنامهریزي منابع سازمانی خود در تمام سطوح مدیریتی هستند. مهندسی مجدد، معماري سازمان و مدیریت تغییر سبب تقویت و توسعه برنامهریزي سازمانی میشوند
مهندسی مجدد فرآیندهاي کسبوکار - BPR - و برنامهریزي منابع سازمانی - ERP - دو ابزار قدرتمند شرکتها براي ارتقا سطح مدیریت آنهاست. در BPR تمرکز بر اندیشههاي مدیریت و در ERP تمرکز بر تحقق فنی اندیشههاست
شناسایی و مدیریت ریسک با تاکید بر استراتژي اثربخش یکی از رویکردهاي جدید است که براي تقویت و ارتقاي اثربخشی سازمانها مورد استفاده قرار میگیرد.
استفاده از مفاهیم استراتژیک میتواند به مدیریت و کنترل ریسک در سازمانها کمک کند
در این تحقیق با استفاده از الگوي معادلات ساختاري به بررسی میزان رابطه بین نه مولفه اصلی مدیریت سازمان پرداخته میشود. ابتدا با استفاده از مطالعه کتابخانهاي مولفههاي موثر بر یکدیگر شناسایی شدهاند. سپس در پرسشنامهاي شامل 39 گویه میزان ارتباط بین مولفهها از افراد خبره سوال شده است. تعداد بیست نفر از اعضاي هیات علمی و دانشجویان مقطع کارشناسیارشد و دکتري رشته مهندسی صنایع در دانشگاه صنعتی امیرکبیر در تکمیل این پرسشنامهها مشارکت داشتهاند. چند تن از خبرگان متخصص در این حوزه روایی پرسشنامه را تایید کردهاند.
.2 الگوي معادلات ساختاري
در این تحقیق براي یافتن مقدار و نحوه تاثیر متقابل مولفههاي مدیریت سازمان از مدل معادلات ساختاري استفاده شده است. در این مدلها قدرت رابطه بین دو عامل - متغیر یا سازه - به وسیله بار عاملی نشان داده میشود. بار عاملی مقداري بین منفی یک و یک میگیرد. اگر بار عاملی کمتر از 0/3 باشد رابطه ضعیف در نظر گرفته شده و از آن صرفنظر میشود.
بار عاملی بین 0/3تا 0/6 قابل قبول است و اگر بزرگتر از 0/6 باشد، رابطه بسیار مطلوب است .[11] از آنجا که هر یک از متغیرها معمولا خود از تعدادي متغیر پنهان دیگر تشکیل شدهاند، میانگین پاسخهاي بدست آمده براي گویههاي هر متغیر محاسبه میشود و از آن به عنوان یک متغیر قابل مشاهده در مدل نهایی استفاده میشود. به این ترتیب، ضرایب مسیر بین متغیرهاي پنهان و واریانس تبیین شده هر متغیر پنهان بدست میآید.
بهدستآوردن تخمین پارامترهاي آزاد از روي مجموع دادههاي مشاهده شده شامل فرآیندي تکراري است. در هر تکرار یک ماتریس کوواریانس ضمنی ساخته میشود و با ماتریس کوواریانس دادههاي مشاهده شده مقایسه میشود. مقایسه این دو ماتریس منجر به تولید یک ماتریس باقیمانده میشود و این تکرارها تا جایی ادامه مییابد که این ماتریس باقیمانده به حداقل ممکن برسد. در مرحله بعد، معناداري پارامترهاي مدل، به وسیله بررسی ضرایب مسیر و واریانسهاي تبیین شده مورد ارزیابی قرار میگیرد. این مرحله شامل بررسی روایی و کیفیت مدل است و نشان میدهد که مدل نیاز به اصلاح دارد یا خیر. در شکل مدل ساختاري ساخته شده از دادههاي تحقیق آورده شده است.
شکل :1 ضرایب مسیر و بارهاي عاملی در مدل معادلات ساختاري
اعداد روي مسیرها نشان دهندهي شدت و نوع رابطه بین دو متغیر پنهان است که عددي بین +1 تا -1 است. اگر ضرایب مسیرها مخالف صفر باشد نشان از همبستگی بین دو متغیر پنهان دارد. اعداد داخل بیضیها نشان دهنده واریانس تبیین شده هستند. این مقدار نشان میدهد که چند درصد از تغییرات متغیر وابسته توسط متغیرهاي مستقل تبیین میشود.
براي بررسی میزان پایایی پرسشنامه از روش حداقل مربعات جزئی استفاده شده است. در این روش پایایی با دو معیار آلفاي کرونباخ و پایایی ترکیبی - CR - مورد سنجش قرار می گیرد. مقدار آلفاي کرونباخ و ضریب پایایی ترکیبی بالاتر از 0,6 نشانگر پایایی قابل قبول است
روایی پرسشنامه به کمک دو معیار روایی همگرا و واگرا که مختص مدلسازي معادلات ساختاري است، بررسی شده است. روایی همگرا به میزان توانایی شاخص هاي یک سازه در تبیین آن سازه اشاره دارد و روایی واگرا نیز بیانگر این مطلب است که سازه هاي مدل بایستی همبستگی بیشتري با سوال هاي خود داشته باشند تا با سازه هاي دیگر . براي تایید روایی همگراي مدل بایستی روابط - 1 - تا - 3 - برقرار باشند