بخشی از مقاله
خلاصه
در عصر اطلاعات ، سرعت در تولید و عرضه اطلاعات ارزشمند، یکی از رموز موفقیت در سازمانها، موسسهها و جوامع علمی است. هدف اصلی این پژوهش بررسی و تعیین عوامل مؤثر در ارزیابی سیستمهای هوش تجاری با تأکید بر یکپارچگی منابع سازمانی میباشد. در این پژوهش در ابتدا از طریق بررسی مقالات، کتب مرتبط و با استفاده از نظرات خبرگان شرکتهای فعال در حوزه فناوری اطلاعات، بخش هوش تجاری، شهر تهران و در بازه مهرماه الی اسفندماه 1395 تعداد 5 عامل بهعنوان عوامل اصلی تعیین گردیده و سپس از طریق روش پارتو از مجموع 24 مدل/ منبع، 7 مدل/ منبع بهعنوان مرجع، انتخاب گردیده است.
در ادامه با استفاده از ماتریس مدل- معیار، فراوانی هریک 369 معیار مؤثر و همچنین بهکارگیری روش چهار مرحلهای دلفی 40 معیار بهعنوان معیارهای مؤثر در نظر گرفتهشده است. بهمنظور رتبهبندی عوامل و معیارهای مؤثر، از مدل TOPSIS و با بهکارگیری روش آنتروپی شانون، اولویت هریک از عوامل، معیارها و اوزان آنها به ترتیب شامل عوامل سازمانی، مدیریت و کنترل پروژه، فنی و تکنولوژیکی، مدیریت انتظارات و نیازمندیها و یکپارچگی تعیین گردیده است.
در انتها نیز بر اساس مدل ساختاری تفسیری - ISM - ، روابط هریک از عوامل مؤثر بهگونهای که عوامل یکپارچگی و مدیریت انتظارات و نیازمندیها در سطح 1، عوامل فنی و تکنولوژیکی در سطح2 و عوامل سازمانی و مدیریت و برنامهریزی پروژه باقدرت نفوذ بالا وابستگی کم بهمنظور توجه ویژه جهت ایجاد تغییرات مؤثر در ارزیابی سیستمهای هوش تجاری، در سطح 3 ، سطحبندی شدهاند.
.1 معرفی
مدیریت و تصمیم گیری در شرکت های مدرن در حال حاضر به طور قابل توجهی متاثر از اطلاعات جمع آوری شده æ توزیع شده برای مدیران از طریق فناوری اطلاعات و ارتباطات متنوع می باشد. مقدار اطلاعات به دلیل فناوری های مدرن، توسعه پایدار و بهبود در شرکت، در حال رشد می باشد. مقدار زیاد اطلاعات منجر به استفاده از سیستم های اطلاعاتی پیچیده مانند BI شده است. این سیستم ها برای پشتیبانی از تصمیمات مدیران ارشد در سازمان ها طراحی شده اند.
- Kubina, Koman, & Kubinova, 2015 - با توجه به اینکه حدود 70 درصد از این پروژه ها، موفق به ارائه مزایای پیش بینی شده نمی شوند و سه چهارم از این پروژه ها ناموفق هستند و همچنین به طور متوسط 178 درصد بودجه و2,5 برابر زمان بیشتر را می طلبند در حالیکه تنها 30 درصد از مزایای پیش بینی شده را محقق می نمایند اهمیت æ نیاز به انجام موضوع این تحقیق در شناسایی و بکارگیری عوامل موفقیت پروژه های پیاده سازی و استقرار هوش تجاری - - BI به منظور جلوگیری از بروز عوامل شکست و اتلاف هزینه های مرتبط با آن می باشد.
سیستم هوش تجاری مجموعه یکپارچه ای از ابزارها، فن آوریها و محصولات برنامه ریزی شده ایست که برای جمع آوری، هماهنگی، تحلیل و در دسترس قرار دادن داده ها استفاده می شوند. بطور ساده می توان گفت وظایف اصلی سیستم هوش تجاری شامل اکتشاف هوشمند، یکپارچه سازی، تجمیع و تحلیل چند بعدی داده های نشات گرفته از منابع مختلف اطلاعاتی است - - Olszak, C & Ziemba, E,2007 بطور ضمنی در این تعریف دادهها، منابع بسیار با ارزش سازمان در نظر گرفته شده است بطوریکه از کمیت به کیفیت تبدیل می شوند.
در نتیجه امکان یکپارچه سازی دادههای حجیم سازمان از منابع دادهای مختلف فراهم میشود و دیدی 360 درجه از کسب و کار ارائه میدهد. بنابراین برای تسهیل بهبود تصمیم گیری، اطلاعات با معنی میتوانند در زمان و مکان مناسب، و به شکل مناسب برای کمک به افراد، بخشها، گروهها æ یا حتی واحدهای بزرگتر ارائه شوند. - Wang,H & Wang,S,2008 - بر اساس تحقیقهای بسیاری که در موردCSF ها انجام شده است، پیاده سازی سیستمهای هوش تجاری تنها خرید یک بسته نرم افزاری جهت گزارش گیری نمی باشد بلکه به عوامل مختلفی از جمله زیرساخت های جمع آوری منابع اطلاعاتی مانند سیستم های برنامه ریزی منابع سازمانی - ERP - ، وابسته می باشد.
از طرف دیگر اجرای صحیح هوش تجاری میتواند به یکی از قسمتهای کلیدی در رقابت اصلی سازمان و در مقابل اجرای غلط آن به یکی از اشتباهات گران تبدیل شود. - - Bagheri,M, et al, 2015 یکی از خلاء های اساسی در تحقیقات موجود عدم در نظر گرفتن بانک های اطلاعاتی جهت تغذیه سیستم های BI می باشد که در این تحقیق با توجه به در نظر گرفتن رابطه سیستم های هوش تجاری و برنامه ریزی منابع سازمانی، خلاء مربوط به عدم درنظر گرفتن زیرساخت و بانک های اطلاعاتی پوشش داده می شود .
همچنین با توجه شکست های پیاپی در پیاده سازی و استقرار سیستم های هوش تجاری - - BI، این تحقیق کوشش دارد با بهره گیری از مدل ترکیبی ISM-TOPSIS در ابتدا عوامل موثر بر موفقیت پروژه های پیاده سازی و استقرار سیستم های هوش تجاری - - BI را شناسایی و با رتبه بندی هریک از ابعاد،مولفه ها و شاخص های مربوطه به ارائه ساز و کارهای مناسب جهت استقرار سیستم های هوش تجاری با تاکید بر یکپارچگی منابع سازمانی بپردازد.
.2 مرور ادبیات
هوش تجاری پیش از پیدایش تکنولوژی وجود داشته است. امروزه هوش تجاری بهعنوان مجموعهای از تحلیلها شناخته میشود که ارزش و بینش آن از دیتا نشات میگیرد. اصطلاح "هوش تجاری" نخستین بار در سال 1865 توسط ریچارد میلارد دونس ، در اثری با عنوان دائرهالمعارف ضربالمثلهای تجارت و بازرگانی، استفاده شد. وی از این اصطلاح برای توصیف شیوهای، که یک بانکدار به اسم "سرهنری" به موفقیت رسیده بود، استفاده کرد.
این بانکدار درک بالایی از مسائل سیاسی، بیثباتی و بازار داشت و از رقبایش یک گام جلوتر بود. ریچارد در توصیف سرهنری مینویسد:" وی در سرتاسر هلند، فلاندرز - ناحیهای در نروژ - ، فرانسه و آلمان، مجموعهای از هوش تجاری کامل و بینقص تهیهکرده بود." سرهنری از این دانش پیشرفته، برای فریب دیگران استفاده کرد و بهعنوان یک سرمایهدار فاسد، مشهور شد. اما ایدهی جمعآوری اطلاعات در باب شرایط تجاری ،همچون دانهای مستعد رشد بود .
سیستمهای برنامهریزی منابع سازمان، ابزارهای قدرتمندی را جهت کنترل و اندازهگیری عملیات سازمانی پیشنهاد میکنند. تعداد زیادی از سازمانها، به این اعتقاد رسیدهاند که چنانچه این ابزارها به سیستمهای هوش تجاری مجهز شوند، ارزش بسیار بالاتری را برای سازمان ایجاد مینمایند. با بهرهگیری از این ابزارها میتوان اطلاعات مشتریان را طی دورههای مختلف نگهداری نمود و پس از پردازش و کاوش آنها اطلاعات ارزشمندی در خصوص نیازها، سلایق و رفتارهای آنها به دست آورد.