بخشی از مقاله
چکیده :
زبان پریشی یا آفازی اختلال شایعی در نتیجهی سکته ،آسیب و یا تومور های مغزی است .زبان پریشی با توجه به نوع و محل و شدت ضایعه دارای انواع و درجات متفاوت میباشد که تا کنون از جنبه های گوناگون زبانی توسط پژوهشگران داخلی و خارجی و توسط آزمونهای مختلف و روشهای گوناگون مورد بررسی قرارگرفته است . پژوهش حاضر به تفاوت در آسیب پذیری ساخت نحوی در دو گروه زبان پریش روان و ناروان میپردازد . در این پژوهش از بین مراجعه کنندگان به مراکز درمانی سطح شیراز افراد زبان پریش مورد نظر با روش در دسترس تعداد چهار نفر بین سنین 60 تا70 مبتنی بر هدف انتخاب شدند.
شاخصهای آسیب شناسی زبان در هر چهار نفر و نیمرخ زبانی آنها توسط آزمون - BAT - مشخص شد.بر این اساس افراد به دو گروه زبان پریش روان و ناروان تقسیمبندی شدند. میانگین طول گفته - , - MLU غنای واژگانی ,سرعت گفتار , خطا های دستوری, میانگین تعداد به کارگیری فعل , تطبیق فاعل با فعل , به کار بردن افعال مرکب, در گفتار پیوسته ی دو گروه زبان پریش روان و ناروان مشخص و با افراد کنترل مقایسه گردید. میانگین به کار گیری فعل که در گفتار افراد زبان پریش ناروان ./46 و در گروه زبان پریش روان ./75بود نشان داد که گفتار افراد زبان پریش ناروان در مقایسه با افراد زبان پریش روان دارای ساختار ساده تری بود. همچنین افراد زبان پریش ناروان در تطابق فاعل با فعل دارای مشکل بیشتری بودند. توانایی درک دستورات مشکل برای افراد زبان پریش ناروان بهتر از افراد زبان پریش روان بود.
مقدمه :
رابطهی مغز و زبان از دیر باز یکی از مسایلی بوده است که همواره مورد توجه و تحقیق بسیاری از افراد قرار گرفته است. زبان ساختاری پیچیده و چندبعدی میباشد و فرایندی ناآگاهانه به نظر میرسد. ولی فعالیتی هوشیارانه است. آگاهی و علم به گفتار تولید شده فرایندی است که به مغز مربوط است. هر نوع تغییر و اختلال در مغز تأثیرش بر زبان میتواند کاملاً مشهود با شد. اگرچه که افراد با آسیب دیدگی های مشابه میتوانند دارای اختلالهای به طور اساسی متفاوت باشند.
با توجه به اینکه اختلالات زبانی به عدم درک صحیح و تولید گفتاری منجر میگردد و در نتیجه سبب میشود که ارتباط، به درستی صورت نپذیرد، این امکان وجود دارد که در بیماران مبتلا به زبان پریشی منظور و هدف آنان از ارتباط به درستی مشخص نباشد و منجر به مشکلاتی در ارتباط برقرار کردن با اطرافیان و یا پزشک مربوطه گردد. از آنجا که زبان پریشی یکی از شایعترین عوارض اختلالات مغزی مانند سکتهی مغزی و تصادفات میباشد در بسیاری از موارد عدم درک این موضوع که بیماران زبان پریش با هم تفاوت دارند و از نظر زبانی در یک سطح نمیباشند منجر به ارتباط ناصحیح و نادرست اطرافیان بیمار و حتی کادر درمانی میگردد.
چون بسیاری از بیماران زبان پریش از دیگر اختلالات مغزی هم رنج میبرند و حتی قادر به انجام دادن کارهای شخصی خود و برآوردن اولین نیازهای عوارض خود نمیباشند، توجه به این بیماران از جنبهی زبانی اهمیت بسزایی دارد، چرا که این بیماران از نظر درجات زبان پریشی و نوع زبان پریشی با هم تفاوت بسیار دارند و ارتباط داشتن زبانی با آنها بسیار حیاتی میباشد. در دهه های اخیر محققان با انجام تحقیقات تمامی زمینه های زبان شناسی در زمینه های زبان شناختی سعی داشتهاند که هم در درک گفتار این افراد و هم به تولید گفتار به آنان کمک نمایند و راهکارهایی را برای ارتباط هر چه بهتر با این گونه افراد ارائه دهند.
از این جهت انجام پژوهشهایی در تمامی قسمتهای زبانی بسیار مفید به نظر میرسد و پژوهشهایی از این دست سبب میشود، درمانگران و گفتار درمانان از شیوهها و روشهای علمی و متناسب با مشکلات هر فرد به خصوص هم جهت با موارد علمی و هدف دار رشتهی زبان شناسی مانند دیگر کشورها استفاده کنند. زبان پریشی از دیدگاههای بسیاری از جمله از لحاظ نحوی، عوامل ساخت واژی و آواشناسی بررسی شدهاند. امروزه پژوهشهای مختلف نشان داده است که زبان پریشی از جنبه های مختلف قابل بررسی میباشد.
آیا ساخت نحوی در افراد زبان پریش روان و ناروان به یک اندازه مساوی دچار تغییر و آسیب میگردد؟
آیا دستورات ساده و نیمه مشکل در افراد زبان پریش روان و ناروان به یک اندازه دچار تغییر آسیب میشوند؟
بررسی پژوهشهای پیشین نشا ن میدهد که طبقه بندی افراد زبان پریش به افراد زبان پریش بروکا و ورنیکه یک طبقه بندی بسیار کلی است. بنابر پژوهشهای اخیر رابطه ی زبان پریشی بروکا و ورنیکه با اختلالات نحوی خاصی در هر دو گروه را نمیتوان نسبت داد.