بخشی از مقاله
چکیده
بررسی روابط و دیدگاههای مختلف و متاخر درباره زبان وتعامل آن با تفکر و فرهنگ و نقش آنها در تحولات حوزه خانواده، محور اصلی مقاله حاضر را تشکیل میدهد: بیتردید؛ بزرگترین و با شکوهترین صفت ممیزه انسان از سایر مخلوقات این هستی، صفت تکلم و برقراری ارتباط با دیگران است.تعریف انسان در فلسفه به عنوان حیوان ناطق و تنها موجود اندیشمند2در این هستی،ناظر به همین معنی است.این رفتارمنحصر به فرد انسان، این فرصت و امکان را نیز برای او به وجود آورده که بتواند از آن به عنوان منبع رشد تفکر و فرهنگ استفاده کند.رابطه میان زبان و فرهنگ از دیرباز مورد توجه انسان شناسان،جامعهشناسان و زبانشناسان بوده است و از این رو، بررسی آن میتواند جنبههایی از فرهنگ سخنگویانش را نمایان سازد.
از سویی دیگر،دیدگاههای مختلفی اذعان دارند که رابطه عمیقی بین زبان و تفکر وجود دارد.به گونهای که زبان در تفکر نظم بوجود می آورد و تفکر،سازماندهی مورد نیاز زبان را امکان پذیر میسازد.اما پرداختن به مساله تقدم و تاخر آنها وپاسخ به اینکه زبان چه نقشی در ساماندهی تفکر انسان بازی میکند،امر مشکلی است و نیازمند بررسی دیدگاههای روانشناسی - رفتارگرایی،شناخت گرایی،ذهنگرایی - ،جامعهشناختی و فلسفی در این زمینه میباشد.مقاله در سه بخش ماهیت زبان،بررسی دیدگاهها و برهانها و کاربرد آنها در تحولات حوزه خانواده تنظیم گردیده است. براین اساس، بعد از ارائه مفاهیم پایه زبان،به بررسی تحلیلی نظریههای مختلف و متاخر در این زمینه و کاربرد یافتههای مربوطه در حوزه خانواده پرداخته میشود،مقاله با نتیجهگیری و جهتگیری پژوهشهای آینده در این حیطه به پایان میرسد.
مقدمه
بیتردید بزرگترین و با شکوهترین صفت ممیزه انسان از سایر مخلوقات این هستی، صفت تکلم یا ارتباط کلامی با خارج از ذهن و برقراری ارتباط با دیگران است. این رفتار منحصر به فرد انسان که او را شاهکار و گل سرسبد آفرینش ساخته و به او زیباییها و تواناییهایی بسیار بخشیده است، این فرصت و امکان را نیز به وجود آورده که تا انسانها بخواهند و بتوانند،از آن به عنوان منبع رشد تفکر و فرهنگ استفاده کنند.رابطه میان زبان و فرهنگ از دیرباز مورد توجه انسان شناسان،روان شناسان،جامعهشناسان و زبانشناسان بوده است.زیرا زبان جزئی از فرهنگ است و از این رو بررسی آن میتواند جنبههایی از فرهنگ سخن گویانش را نمایان سازد.زبان در واقع گنجینه تجربیات،اعتقادات و معلومات نسلهای پیشین است.
از سویی دیگر؛دیدگاههای مختلفی نیز اذعان دارند که رابطه عمیقی بین زبان و تفکر وجود دارد - استنبرگ،2006،ترجمه خرازی و حجازی،. - 499:1387بهگونهای که زبان در تفکر نظم بوجود میآورد و تفکر سازماندهی مورد نیاز زبان را امکان پذیر میسازد.اما پرداختن به مساله تقدم و تاخر آنها وپاسخ به اینکه زبان چه نقشی در ساماندهی تفکر انسان بازی می کند؟ تا چه اندازه زبان بیانگر تفکر انسان است؟تا چه اندازه زبان نشانگر جهان واقعی است؟ امر مشکلی است و نیازمند بررسی دیدگاه های روان-شناسی - رفتارگرایی،ذهن گرایی،شناخت گرایی - ،جامعهشناختی و فلسفی در این زمینه میباشد.
البته در کنار این همه خصوصیت مثبت،زبان نیز به مانند هر موجود زنده دیگر میتواند دچار بیماریهای گوناگونی گردیده - حسن زاده و امانی، - 40:1391 و در جهت تخریب ،تباهی، فریب،سوءاستفاده و تحمیق روابط انسانها با دیگران مورد استفاده قرار گیرد.این مقاله قصد دارد ضمن بررسی - سازماندهی،یکپارچهسازی و ارزشیابی - دیدگاههای مختلف درباره زبان،تفکر و فرهنگ و نقش آنها در تحولات حوزه خانواده، به سوالات ذیل پاسخ دهد:
- منظور از رفتار زبانی چیست؟
- ویژگیهای تعیین کننده ومشترک زبان کدامند؟
- تعامل بین زبان و تفکرچگونه است ؟
- زبان با فرهنگ چگونه ارتباط متقابل دارد؟
- چنین مطالعاتی چه مواردی را آشکار میسازند و چه تحولاتی را در حوزه خانواده درمانی میتوانند بوجود آورند؟
:1ماهیت زبان
:1,1زبان و رفتار زبانی
زبان مهمترین ابزار ارتباطی انسان را تشکیل میدهد. به واسطه زبان انسانها قادر میشوند در ذات اشیاء نفوذ پیدا کنند،رفتار هدفمندانه خود را سازمان بخشند،روابط و مناسبات پیچیدهای را که به ادراک مستقیم نمیآیند از هم بازشناسند و اطلاعاتی را که طی نسلها اندوخته شده است به دیگران منتقل سازند و بر مبنای استدلالهای منطقی،نتایجی استخراج نماید - قاسم-زاده،. - 287:1391این پدیده در عین حال که خاص گونهای از موجودات است،در بین همانگونه، پدیدهای همگانی به حساب می آید. به عبارت دیگر؛ تنها نوع بشر میتواند راه استفاده از ارتباط کلامی را بیاموزد و تمام افراد بشر نیز قادر به یادگیری آن هستند.این ویژگی،رفتار انسان را از رفتار سایر مخلوقات اساسا متمایز میسازد.یعنی اینکه رفتار زبانی یکی از ممیترین وجوه رفتار انسانی است.
در بحث مربوط به مطالعه رفتار زبانی،حوزههای مورد علاقه مختلفی را میتوان مشاهده کرد که میتوان آنها را به مطالعاتی با جهتگیری "روانشناختی زبان" و مطالعاتی با جهتگیری "جامعهشاختی زبان"تقسیم کرد.در درون حوزه جامعه شناختی زبان میتوان دو بخش جامعهشناختی خرد زبانی و جامعهشناختی کلان زبانی و یا به ترتیب جامعهشناسی زبان تعاملی و زبان همبسته را از یکدیگر تمیز داد.در جامعهشناسی زبان تعاملی، عمدتا توجه بر آن عواملی متمرکز است که در فرایندهای متقابل کلامی - رابطه،نقش و موضوع صحبت - نقشی را ایفا میکند، درحالیکه جامعهشناسی زبان همبسته،همبستگیهایمیان ویژگی-های زبان گروههای اجتماعی را از یک سو و ویژگیهای اجتماعی غیرزبانی را از سوی دیگر در کانون توجه قرار می دهد.
در درون روانشناسی زبان،رفتار زبانی فرد،موضوع اصلی بحث را تشکیل میدهد.هرچند روانشناسیزبان و جامعه شناسیزبان تعاملی دارای حوزههای خاص مشترکی هستند - برای مثال؛علاقهمندی هر دوی آنها به اعمال گفتاری و ساخت کلمه - ،با وجود این،شیوه روان شناسی زبان نسبت به رفتار زبانی در درجه اول شیوهای پردازشی است. به عبارتی کلیتر؛ ما میتوانیم موضوع مورد بحث روانشناسی زبان را فرایندی در نظر بگیریم که به گسترش درک و تولید زبان منجر میشود - الس و همکاران،ترجمه الیاسی،. - 58:1372در این رویکرد به زبان به عنوان وسیلهای برای کشف ساختار نظام شناختی انسان نگریسته می- شود.
:1,2دیدگاههای متعدد زبان
ویژگیهای جهانی - مشترک - زبان؛از آنجا که زبان پدیدهای بسیار پیچیده است،نمیتوان گفت که انسان آنرا دقیقا چگونه فرا می گیرد .لذا باید از تاکید مطلق بر کارآیی یک نظریه یا روش واحد پرهیز نمود.در مورد نظریههای مربوط به یادگیری زبان،سیر تحول از روان شناسی رفتارگرایانه به روان شناسی ذهن گرایانه - درون نگری - و آنگاه دیدگاه روالهای کشف، از اهمیت اساسی برخوردار است.نظریه های رفتارگرایانه در توصیف و تبیین رفتار یادگیری،منحصرا بر رفتار قابل مشاهده و نقش محیط تکیه میکنند،در حالیکه نظریههای ذهن گرایانه - چامسکی و دیگران - در چنین توصیف ها و تبیین هایی بر استعداد فطری،یعنی؛ساخت و مکانیسم های مربوط به ذهن متکی هستند و دیدگاه روالهای کشف،بحثی احیا شده را در ساخت و کارکرد زبان به نمایش میگذارد و باعث تغییری در بحثهای مربوط به این زمینه شده است.
این تغییر جهت ،از دور شدن از بحث مربوط به توانایی زبانی فطری در مقابل توانایی زبانی آموخته و تمایل به جانب بحث مربوط به استعداد شناختی حکایت میکند. - الس و همکاران،. - 69:1372بررسی اکتساب و گستره زبان از هر دیدگاهی در درون خود یک سری ویژگیهای مشترک را دارد. برخی از تحقیقات،به ویژگیهای جهانی زبان،الگوی ویژگیهایی که درمیان تمامی زبانهای فرهنگهای مختلف، مشترک است میپردازند.در این خصوص راتنر و گلینسوز،به نقل از علوی و نیک لاند به نقل از قاسم زاده، - 17:1389معتقدند که سیستم زبانی دارای ویژگیها و مشخصات مشترک زیر می باشد:
▪ زبان ارتباطی است. این خصوصیت که آشکارترین ویزگی زبان است، به ما امکان می دهد که با دیگرانی که با آنها زبان مشترک داریم ارتباط داشته باشیم.