بخشی از مقاله
مقدمه
خانواده محوريترین نهادي است که به لحاظ اهمیت، نقش، اثرگذاري و کارکردهاي همه جانبهاش از سوي علوم مختلف رفتاري مورد توجه قرار گرفته است. سیستم خانواده دربرگیرنده عمیقترین پیوندهاي زیستی، روانی و اجتماعی است که فرد در این محیط فرایند انسان شدن را تجربه میکند. در حقیقت پایه و اساس شخصیت فرد در خانواده پیریزي میشود و این نقش در تمامی مراحل رشد انسان، به علت اهمیت و نفوذ دائمی آن، مهم و ﻣﻨﺤﺼﺮ به فرد است
در واقع آنچه در درون خانواده جریان دارد عامل کلیدي در ایجاد و تداوم سلامت و آسیب افراد خانواده است و بهداشت روانی نسلهاي جامعه وابسته به سلامت این نهاد است. سبک فرزندپروري به عنوان مجموعه یا منظومه اي از رفتارها تعریف شده است که تعاملات والد کودك را در طول دامنه گسترده اي از موقعیت ها توصیف می کند و فرض بر این است که یک جو تعاملی تأثیرگذار را به وجود می آورد.
مایز و پتیت - 1997 - 4 سبکهاي فرزندپروري را اینگونه تعریف کرده اند: مجموعه اي از رفتارها که تعیین کنندة ارتباطات متقابل والد فرزند در موقعیتهاي متفاوت و گسترده اي است، و اینگونه فرض می شود که موجب ایجاد یک فضاي تعامل گسترده می گردد.
رابطه بین کودکان و والدین و سایر اعضاي خانواده را میتوان به عنوان نظام یا شبکه اي دانست که در کنش متقابل با یکدیگر هستند. این نظام به طور مستقیم و غیر مستقیم، از طریق سبکها و روشهاي مختلف فرزندپروري در کودکان تأثیر می گذارد. اکثر روانشناسان صرفنظر از مکتبی که به آن معتقدند، کنشهاي متقابل میان والدین و فرزندان خود را اساس تحول عاطفی تلقی می کنند.
دگرگونی هاي سریع و پیچیده جوامع انسانی به مرور زمان اثري اساسی بر سبک هاي فرزندپروري انسان ها گذاشته است، و خانواده ها اکنون تلاش می کنند فرزند خود را از همان اوایل کودکی براي ربودن گوي سبقت از همسالان شان آماده کنند .
این شیوه تربیتی سبب شده است همه فرزندان، زمانی خود را باارزش بدانند که مورد تأیید والدین خود قرار بگیرند و چون تأیید والدین و دیگرا ن نقش اساسی در ساختار شخصیتی افراد دارد، می کوشند تلاش خود را دوچندان کنند، تا به انتظارات آنان پاسخ مثبت دهند. سبک فرزند پروري با نظم و انضباط در خانواده در شکل گیري شخصیت فرد در ارتباط است.
با بررسی بر روي زنان دوقلو نتایج نشان می دهد که کودکانی که از شخصیت والدین مقتدر برخوردار بودند در ﻧﻮﺟﻮاﻧﻲ موفق تر عمل می کردند - کندلر1، . - 2001 روان شناسان مدت هاست عنوان کرده اند که عملکرد والدین بر شکل گیري رفتار، افکار و هیجانات کودکان تاثیر معنی داري دارد. بر اساس مدل آسیب پذیري، استرس در آسیب شناسی روانی پژوهشهاي زیادي منش عوامل مربوطه به خانواده را به عنوان عوامل زمینه ساز در آسیب پذیري فرد مورد بررسی قرار داده اند
در این میان پیاژ - 1945 - و بالبی - - 1952 معتقدند که عملکرد والدین سبب ایجاد و گسترش طرحواره می شود. این طرحواره ها در زندگی فرد به عنوان عدسی هایی عمل می کنند که تفسیر، انتخاب و ارزیابی فرد از تجاربش را شکل می دهند
یانگ هم چنین معتقد است که این طرحواره ها که وي از آنها به عنوان "یک ساختار" یا "چهارچوب مرجع" یاد می کند ، ساختار هاي با دوامی هستند که به مشابه عدسی هایی بر ادراك فرد از جهان و دیگران اثر می گذارد. این طرحواره ها در طی تجارب کودکی شکل گرفته است - که اکثرا در زندگی کودك نقش ضربه روانی را داشته اند - و پاسخ فرد به رویدادهاي محیطی را کنترل می کند
وي عنوان می کند اگر چه عوامل مربوط به جامعه ، مدرسه و همسالان در شکل گیري این ﻃﺮﺣﻮاره ها موثر هستند، اما اثر آنها آن وسعت و ثبات اثر خانوادگی را ندارد
بیش از یک سده است که روان شناسان استدلال می کنند، رفتارهاي والدینی تاثیرات دامنه دار و و مهمی بر تفکرات، رفتارها و احساسات کودکان دارند
سبک هاي فرزند پروري "ترکیب هایی ازرفتارهاي والدین است که در موقعیت هاي گسترده اي روي می دهند و جو فرزند پروري با با دوامی پدید می آورند" - برك، - 2004 آنها معتقدند این تأثیرات می تواند براي کودکان مفید و ارزشمند باشند و توانایی هاي کودکان را در آینده وسیع تر و یا محدود تر سازد
در حالی که این نظریه ها به طور تاریخی با گذشت زمان تغییریافته است . این عقیده راسخ باقی مانده است که رفتارهایی والدینی روي جنبه هاي درونی و بیرونی زندگی کودکان تاثیر گذاشته است