بخشی از مقاله
مقدمه
بزرگسالی با بروز تغییرات گوناگون جسمی، عاطفی و روانشناختی همراه است؛ به طور معمول با افزایش سن، گستره و عمق دانش، تجربه، مهارتهای شناختی و فراشناختی بیشتر میشود
از نظر برنارد ناول1، بزرگسالی، به دورانی گفته میشود که مهارتها و تواناییهای اولیهای که در دوران کودکی به سرعت کسب شدهاند به هم مرتبط شده و به طور کامل مورد بهرهبرداری قرار میگیرند و مهارتها و تواناییهای جدیدی نیز در این دوران به دست میآید
از نظر سیمپسون2، آموزش بزرگسالان کوشش آگاهانه جامعه است که از طریق موسسات عمومی یا سازمانهای داوطلب برای اعتلای سطح آگاهی افراد جامعه به عمل میآید، به این ترتیب امکانات و وسایل یادگیری در اختیار افرادی قرار میگیرد که در سنین مختلف هستند و فرصت استفاده از تعلیمات ابتدایی و ضرورت را در مدارس و دانشگاهها نداشتهاند
از نظر رایان3، آموزش بزرگسالان مفهومی وسیع و گسترده دارد و قلمرو آن به وسعت قلمرو خود زندگی است
آموزش بزرگسالان فعالیتی است سازمان یافته به منظور ایجاد جامعه در حال یادگیری از طریق انتقال دانش و مهارت روز آمد به بزرگسالان تا بتوانند در جهت تکامل و تعالی حرکت کنند و در سرنوشت جامعه خود از لحاظ اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی مشارکت فعالانه داشته باشند
رابطه بین معلم و دانش آموز یکی از مهمترین جنبههای دورههای تحصیلی است. دونالد، سریان و دنیسون - 1995 - مشکلات مرتبط با ارتباطات معلمان با دانش آموزان را به دو دسته عوامل سازمانی و فردی تقسیم میکنند. عوامل سازمانی خط مشی و رویههای ایجاد شده برای ارتباطات معلمان با دانش آموزان را در بر میگیرد که رابطه معلم و دانش آموز، تعداد دانش آموزان کلاس و نبود امکانات و خدمات حمایتی مناسب از آن جملهاند. عوامل فردی نیز در برگیرنده مواردی چون وجود معلم نامطلع از روشهای ارتباطی و تعاملاتی و عدم همکاری دانش آموز با وی است.
به نظر گاتفیلد و آلپرت - 2002 - 2 در زمینه چگونگی تعاملات با دانش آموزان دو سبک رفتاری اصلی با عنوان »ساختاری« و »حمایتی« وجود دارد. به عبارت سادهتر، در یک طیف، معلمی وجود دارد که نقش یک سازمان دهنده و مدیر طراح را ایفا میکند و استقلال اندکی برای دانش آموز قائل میشود، اما در طیف دیگر، معلم در سازماندهی و مدیریت عملکرد دانش آموز، نقشی را با کمترین دخالت و دادن بیشترین استقلال به دانش آموز از خود بروز میدهد.
گاتفیلد و آلپرت - 2002 - پس از تقسیم دو سبک رفتاری ساختاری و حمایتی، به سطوح بالا و پایین، چهار الگوی رفتاری از معلمان را به شرح زیر معرفی کردهاند:
1. سبک عدم مداخله: معلم خود را دارای نقشی کم رنگ در سازماندهی، هدایت، و فراهم سازی پشتیبانی برای عملکرد دانش آموز میبیند و مسؤولیت همه اینموارد اساساً به دانش آموز واگذار میشود.
2. سبک پیشوایی: معلم حمایت فردی و تهیه منابع برای دانش آموز را وظیفه خود میداند، اما در عین حال او را در سازماندهی و هدایت درس و یادگیری آن به حال خود وا میگذارد.