بخشی از مقاله

چکیده

هدف از این پژوهش مقایسه میزان عزت نفس و عملکرد تحصیلی دانش آموزان استثنایی شرکت کننده در طرح فراگیر با دانش آموزانی که در این طرح شرکت نکرده اند،بوده است.روش مورد استفاده در این پژوهش با توجه به موضوع و اهداف آن، از نوع علی-مقایسه ای می باشد. نمونه این مطالعه را 36 نفر از ناشنوایان پایه پنجم ابتدایی استان هرمزگان تشکیل می دهند که 18 نفر از آنها درمدارس طرح فراگیر و 18 نفر از آنها در طرح مدارس عادی استثنایی می باشند. برای جمع آوری اطلاعات موردنیاز برای پیشرفت تحصیلی از کارنامه دانش آموزان و برای عزت نفس در تحقیق حاضر از پرسشنامه عزت نفس کوپر اسمیت - 1967 - استفاده گردید.نتایج نشان می دهد که میزان ضریب همبستگی بین متغیر عزت نفس و میانگین پیشرفت تحصیلی در دانش آموزان شرکت در طرح فراگیر در سطح - =0/05 - و میزان ضریب همبستگی بین متغیر عزت نفس و میانگین پیشرفت تحصیلی در دانش آموزان شرکت در طرح فراگیر در سطح - =0/05 - معنی دار نمی باشد.

کلید واژه: عزت نفس، پیشرفت تحصیلی، دانش آموز ناشنوا، آموزش استثنایی، طرح فراگیر، پایه پنجم مقدمه

یکی از هدفهای آموزش و پرورش، رشد عزت نفس یاد گیرندگان است که با پیشرفت تحصیلی مرتبط باشد . عزت نفس درکی است که فرد از خود دارد، اما این درک با قضاوت ارزشی همراه است و در برگیرنده میزانی از حرمت نفس است بنابراین حس ذهنی و دیر پایی از پذیرش خود است - امینی،. - 1382در سال های اخیر مدارس تا حد زیادی تغییر کرده اند.یکی از تغییرات عمده،تلفیق دانش آموزان با نیاز های ویژه در کلاس های نزدیک ترین مدرسه ی عادی محل سکونت شان است.آموزش تلفیقی در بسیاری از مدارس امری موفقیت آمیز بوده و مشاهده شده که دانش آموزان با نیازهای ویژه - ناشنوا، نیمه شنوا، نابینا، نیمه بینا، معلول جسمی حرکتی، دیرآموزان - که هم اکنون تلفیق شده اند محدوده ی گسترده تری از رفتارهای اجتماعی مناسب را کسب کرده اند، مهارت های زبانی آنان رشد یافته تر شده است.

در دستیابی به اهداف تحصیلی موفق شده اند. تلفیق در مدارس عادی به آنان امکان می دهد تا به عنوان اعضای مهم و مؤثر جامعه و مدرسه در نظر گرفته شوند - مهرمحمدی،. - 1391در روش تلفیقی بخش عمده سازگاری و هماهنگی با شرایط مدرسه و کلاس متوجه دانش آموز با نیاز ویژه است.که این امر مشکلاتی را برای دانش آموز با نیاز ویژه در بر داشت.به منظور کاهش این مشکلات ،از حدود سی سال قبل - سه دهه پیش - رویکرد هماهنگ و سازگار شدن مدرسه و کلاس با نیاز های خاص و ویژگی دانش آموزان با نیاز های ویژه مطرح شده است وبه سرعت رو به گسترش است - انجمن برنامه درسی،. - 1389سازمان آموزش و پرورش استثنایی کشور - 1385 - از تدوین طرح آموزش فراگیر با رویکرد عادی سازی و هماهنگی بیشتر دانش آموزان استثنایی با جامعه خبر داد. این طرح در هفت استان کشور و در 28 مدرسه شهری و روستایی اجرا خواهد شد.

وی با اشاره به لزوم توسعه آموزشهای پیش دبستانی با هدف جلوگیری زودهنگام از افزایش انواع اختلالات نوآموزان اظهارداشت: طرح عادی سازی کتب درسی دانش آموزان ناشنوای مقطع ابتدایی برای ادامه تحصیل آنها در مقاطع بعدی و در مدارس عادی تدوین شده است. وی بر لزوم تالیف کتب درسی با بهرهگیری از ظرفیتهای استانها و پرهیز از مرکز محوری تاکید کرد. در آن زمان 90 هزار نفر دانش آموز زیرپوشش آموزش و پرورش استثنایی قرار دارند و این دانش آموزان در هفت گروه نابینا، ناشنوا، کم توان ذهنی، دانش آموزان دارای مشکلات جسمی و حرکتی، دانش آموزان دارای اختلالات یادگیری ، اختلالات رفتاری و هیجانی و چند معلولیتی دسته بندی شده و زیر پوشش آموزش های لازم قرار دارند.

مطالعات اندکی در این حوزه صورت پذیرفته که تعدادی از آنها در ذیل آمده است:
بابایی - 1377 - در مطالعه ای با عنوان »میزان عزت نفس - حرمت خود - در کودکان عقب مانده ذهنی، عادی و تیزهوش« به مقایسه میزان عزت نفس کودکان عقب مانده ذهنی، عادی و تیزهوش و نیز اثر جنسیت و تراز اقتصادی- اجتماعی در گروه عادی بر عزت نفس آنان می باشد. 240 دانش آموز 60 - دانش آموز عقب مانده آموزش پذیر، 60 دانش آموز عادی پایه پنجم با تراز اقتصادی پایین، 60 دانش آموز عادی پایه پنجم با تراز اقتصادی بالا، 60 دانش آموز تیزهوش پایه اول راهنمایی - در این مطالعه مشارکت داشتند. نتایج این مطالعه نشان داد که در عزت نفس بین کودکان عقب مانده ذهنی آموزش پذیر، عادی و تیزهوش تفاوت معنی داری وجود دارد و دانش آموزان تیزهوش عزت نفس بالایی برخوردار هستند.

بوت و اینس کاو - 1998 - 4 در مطالعه ای با عنوان »از آنها به ما:5 مطالعه بین المللی آموزش فراگیر« بیان نموده باید جایگزین عبارت آموزش و پرورش» آموزش فراگیرسنتی - عادی و ویژه - گردد و قوانین و مقررات شهروندی و آموزشی مبتنی برگروه بندی و عدم توجه به تمامی افراد جامعه به نفع فراگیرسازی تغییر یابند. گذار آموزش و پرورش عادی به فراگیر تنها تغییری فنی یا سازمانی نیست، بلکه حرکتی در جهت یک دیدگاه فلسفی روشن است که یک شبه نیز اتفاق نمی افتد. - کارشناسان و متخصصان یونسکو، به نقل از سعیدی، . - 1383 سخن پایانی آنکه پاسخ به نیازهای ویژه از مسیر پیشرفت مدرسه و پیشرفت مدرسه از مسیر پاسخ به نیازهای ویژه میسر می گردد - کلارک،. - 1995

غنایی - 1379 - در مطالعه ای با عنوان »بررسی رابطه ورزش رزمی کاراته و حرمت خود در دانش آموزان ناشنوا« مطرح می کند تحول روانی و حرکتی و تحول ذهنی در تعامل هستند. وی بیان نموده که کودکات ناشنوا به علت محدودیت های اجتماعی وسیع در طول زندگی به فقر حرکتی مبتلا بوده و در فرایند تحول دچار بی نظمی های حرکتی می شود. وی پیشنهاد نموده است که اجرای برنامه های ورزشی متوالی و متنوع و منظم بالاخص همراه با دانش آموزان عادی نه تنها بر سطح حرمت خود دانش آموزان ناشنوا می افزاید؛ بلکه با عنایت به وجود ویژگی دیداری زیاد و همچنین حافظه دیداری قوی در این دانش آموزان در امور ورزشی توفیق مطلوبی خواهند داشت.

به پژوه و صالحی - 1380 - در مطالعه ای با عنوان »مقایسه هوش غیر کلامی دانش آموزان ناشنوا و شنوا در گروه های سنی شش، نه و دوزاده ساله « نشان دادند که بین عملکرد هوش غیرکلامی دانش آموزان 6 ساله شنوا و ناشنوای شدید و عمیق تفاوت معنی داری وجود ندارد. اما در بین عملکرد هوش غیرکلامی دانش آموزان 9 تا 12 ساله شنوا و ناشنوای شدید و عمیق تفاوت معنی داری وجود دارد. این تفاوت بین گروه شنوا و ناشنوای عمیق نیز معنادار بوده است. به پژوه و صالحی - 1380 - نتیجه گرفت که از 6 سالگی تا 9 سالگی و بعد تا 12 سالگی به تدریج تفاوت های بین هوشبهر دانش آموزان گروه شنوا و ناشنوا بیشتر می شود و در 12 سالگی آشکارتر می گردد.

جکسون و ویلز - 2002 - 6 در مطالعه ای با عنوان »فراگیر سازی آموزش« مطالعات متعدد در مورد مقایسه ی آموزش فراگیر و آموزش جداسازی شده مشخص نمودند که دانش آموزان دارای ناتوانی در کلاسهای درس عادی، نتایج بهتری درعملکرد آموزشی از خود نشان دادند. یافته های مطالعات بررسی تأثیر حضور کودکان دارای ناتوانی بر کودکان عادی، مشخص نمودند دانش- آموزانی که با این گروه کودکان در مدارس عادی تلفیق شده بودند ، نسبت به دانش آموزانی که باکودکان دارای ناتوانی تعامل نداشتند، نگرش مثبت تری نسبت به آنها ازخود نشان دادند . نحوه ی تطابق زبان خود با توانایی این گروه را یاد گرفتند، رفتار آزارنده ی کمتری داشتند و اوقات مناسبی برای کارکردن، صحبت کردن و بازی کردن با آنها صرف می کردند و اظهار می کردند از مشارکت با این گروه کودکان سود زیادی به دست آورده اند.

در خصوص تأثیر آموزش پیش از خدمت آموزگاران بررسی ایوی و رینک - - 2002 نشان داد که آموزگاران پس ازگذراندن یک دوره آموزش پیش از خدمت به صورت تعامل نزدیک با کودکان دارای نیازهای ویژه، به میزان زیادی با مفهوم آموزش فراگیر آشنا شده و احساس می کردند اعتماد به نفس آنها برای کار با دانش آموزان با نیازهای ویژه افزایش یافته است.پژوهش انجام شده در دو مدرسه ی فراگیر جنوب شرقی تگزاس توسط گولاس7 و همکاران - - 2004 در مطالعه ای با عنوان »کار فراگیر سازی در ناحیه روستایی جنوب شرقی تکزاس« نشان داد فراگیرسازی به شیوه ای برای زندگی در این دومدرسه تبدیل شده است.

تمامی دانش آموزان به عنوان بخشی از مجموعه یک کلاس و نه بعنوان فردی از کلاس نگریسته می شوند. در این دو مدرسه موفقیت تحصیلی، اجتماعی و فردی در سطح وسیعی به چشم می خورد.اگر چه موانع نگرشی در حمایت از میان برداشتن حصارها وجود داشته است اما فضای عمومی برای آموزش دلپذیرتر شده و اثربخشی آن نیز افزایش یافته است. در حقیقت فراگیرسازی در مناطق روستایی جنوب شرقی تگزاس بسیار خوب عمل کرده است.دانش آموزان عادی در سه متغیر: جرئت ورزی، عزت نفس و پیشرفت تحصیلی موردتأیید قرار گرفت. به علاوه پیشرفت تحصیلی دانش آموزان از روی داده های جزئت ورزی و عزت نفس قابل پیش بینی است.

پژوهش به پژوه و همکاران - 1386 - در مطالعه ای با عنوان » بررسی اثربخشی آموزش مهارت های اجتماعی بر عزت نفس دانش آموزان نابینا«به بررسی اثر بخشی آموزش مهارت های زندگی اجتماعی بر عزت نفس دانش آموزان نابینا پرداخته است. 380 دانش آموز نابینا دوره راهنمایی به صورت نمونه گیری هدف دار انتخاب شدند و در دو طرح فراگیر و عادی جایگزین شدند. ابزار این مطالعه شامل فهرست بررسی ارزیابی مهارت های اجتماعی کودکان متسون و همکاران - 1997 - و عزت نفس کوپر اسمیت بوده است که در طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه اجرا شده است. برنامه آموزش مهارت های زندگی در طول 8 جلسه 90 دقیقه ای هفته 2 جلسه اجرا شد.

نتایج این مطالعه نشان داد که آموزش مهارت های اجتماعی بر بهبود عزت نفس دانش آموزان پسر نابینا، در طرح فراگیر ی بطور معنی داری موثر بوده است. این یافته ها بیانگر این است اجرای برنامه آموزش مهارت های اجتماعی به دانش آموزان نابینا طرح فراگیری کمک کرده است تا در تعامل با همسالان خود با عزت نفس بالایی رفتار کنند.نگروپوته - 2012 - 8 در مطالعه ای با عنوان »تاثیر گروه های رسمی و فعالیت های فوق برنامه روی عزت نفس دانش آموزان« در پی این بود که بفهمد آیا درگیری دانش آموزان روی فعالیت های فوق برنامه و رسمی می تواند عزت نفس دانش آموزان را افزایش دهد. فرضیه های پژوهش از وابستگی گروه ها حمایت می کند. 149 نفر از دانش آموزان به مقیاس عزت نفس روزنبرگ و 9 نفر نیز مورد مصاحبه باساختار قرار گرفتند.

داده های کمی و کیفی پژوهش نشان می دهد که سطوح عزت نفس اعضای گروه های رسمی از گروه های دیگر پژوهش مجزا نبوده است. فعالیت های قبلی فرد پیش بینی کننده خوبی برای فعالیت بعدی و عضویت تیم ورزشی در طی دوره راهنمایی و دبیرستان محسوب می شود. نتایج رویکرد کمی پژوهش رابطه معنی دار مشارکت تیم های ورزشی و عزت نفس را تایید نموده است.محمودی - 1392 - در مطالعه ای با عنوان » مقایسه عزت نفس و مهارت های اجتماعی دانش آموزان ناشنوا و نابینا در مقطع راهنمایی شهرستان کرج « به مقایسه عزت نفس و مهارتهای اجتماعی 36 دانش آموز ناشنواو 36 دانش آموز نابینا پرداخته است که نتایج نشان داد که در عزت نفس و مهارت های اجتماعی دو گروه ناشنوا و نابینا تفاوت معنی داری مشاهده نشده است.

نتایج دیگر نشان داد که رفتارهای مثبت مهارت های اجتماعی منجر به افزایش عزت نفس می شود."طرح فراگیر" وزارت آموزش و پرورش که بطور طرح فراگیر ی در حال انجام است درصدد تحقق رشد عزت نفس دانش آموزان ناشنوا و استثنایی است که در برخی از استان های کشور اجرا می شود و از جمله در استان هرمزگان نیز صورت می پذیرد. بنابراین سئوال اصلی پژوهش این است که آیا بین عزت نفس و عملکرد تحصیلی دانش آموزان استثنایی که در طرح فراگیرشرکت داده شده اند با دانش آموزانی که در این طرح شرکت نکرده اند رابطه معناداری دارد؟

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید