بخشی از مقاله

چکیده

علی احمد سعید ملقب به آدونیس، از چهرههای نامآور و تأثیرگذار ادبیات امروز عرب است. او در حیطه شعر، شاعری نامدار و در عرصه نثر، نویسندهای برجسته بهشمارمیرود. نوآوریها و سنتشکنیهای آدونیس وی را در زمره سرآمدان ادبیات امروز عرب قرارداده است. احمد شاملو نیز از سرآمدان شعر امروز فارسیست که از دیرباز به نوآوریها و سنتشکنیهای گسترده در عرصه شعر æ    کمتر، نثر شناخته شده است. بررسی آثار این دو شاعر عرب و ایرانی، نشانگر وجود پارهای مشترکات به ویژه در حوزه درونمایه ها æ  بنمایههای فکریست.

با این حال، مطالعه دقیقی آثار این دو، نشان دهنده اختلافی بنیادین در نوع نگرش آنان است که کمتر مورد توجه پژوهشگران قرارگرفته است. بر مبنای یافتههای این پژوهش، زیربنای شباهت آثار این دو شاعر، روح عصیانگری، اسطورهمداری، آگاهی سیاسی-اجتماعی، تعمق در هویت خویش و تلاش برای تحول سرنوشت، بوده است؛ با این حال، زاویه نگاه دو نویسنده به انسان و به تبع انسان، به اجتماع، سیاست و دیگر تاملات بشری - هویت، مرگ و زندگی و... - اساس تفاوت نگرش این دو شاعر را پیمیریزد؛ در این میان، کلیگرایی و برونگرایی و انسان مداری شاملو و فردگرایی، درونگرایی و قومگرایی آدونیس، از جمله عواملی است که این تفاوت زاویه نگاه را دامن زده است.

1.    مقدمه

علی احمد سعید، ملقب به آدونیس، در شعر امروز عرب، جایگاهی ویژه دارد. این شاعر جنجالبرانگیز، همراه با خلیل حاوی، بزرگ-ترین شاعران معاصر عرب هستند؛ دانش و معلومات فراوان و نقش پررنگ او در حرکت نوآوری شعر معاصر عرب؛ عمق و وسعت ریشههای عمیق مردمی در شعر او؛ نوآوری در حوزهی فرم، زبان و مضمون و ایجاد تحول در شعر عربی از این دید و... این شاعر را در پیشانی ادبیات معاصر عرب نشانده است. - ر.ک:خلیل حجا، - 1 :1380بررسی همپایِ زندگی و آثار این شاعر همراه با شعر و زندگی شاعر معاصر ایرانی، احمد شاملو، نشانگر اشتراکات غیرقابلانکاری در آثار این دو شاعر به ویژه در قلمرو جهان اندیشه و ذهنیت شاعرانه، بنمایه و درونمایههای شعری و... است.

شرایط سیاسی و اجتماعی تقریبا مشابهی که هردو شاعر در آن نفس میکشند، ناملایمات و نابرابریها، جنگها و فتنههای داخلی و خارجی، نظام استبدادی و استعماری، همهوهمه زیستگاه شاعران یادشده را کموبیش به هم شبیه ساختهاست؛ پس دور از ذهن نیست اگر جهان اندیشهی این دو شاعر روشنفکر نیز به هم نزدیک باشد و بنمایههایی مشابه را در آثار آنان پیریزیکند. آدونیس و شاملو در ترازوی نقد ادبی، شاعرانی مدرن ارزیابی میشوند که از جریانهای فکری و شعری غرب تاثیر پذیرفته اند.

آدونیس خود معترف است، تاثیرپذیری وی از خلاقیتهای غرب به عنوان یک نظام فکری، بسیار نیرومندتر و غنیتر است از تاثیرپذیری از جریانهای شعری آنان. یعنی وی معتقداست بیشتر از جهان اندیشه غربی بهرهبرده است و نه شعر غربی. - ر.ک:خلیلحجا، - 2 :1380 شفیعیکدکنی نیز آدونیس را غربزدهترین و متجددترین شاعر عرب در زمینه شعر و نقد شعر و یکی از بافرهنگترین ادیبان در حوزهی ادبیات شرق میانه معرفی می کند که سنتشکنی در عقاید، ساختمان جامعه، طبقات و حتی خانوادهی قوم عرب، در فلسفه فکری او که مبتنی بر همین سنتشکنی است، جایگاهی ویژه دارد. - شفیعیکدکنی،:1380 - 205-206 همچنین شفیعی کدکنی آدونیس را از منظر مدرن بودن با برخی شاعران معاصر ایران برابر مینهد که یکی از آنها، احمد شاملوست؛ به عقیده او، آدونیس »بهخاطر تجربه زبانی و کشفهای زبانی او« به شاملو شباهت دارد.

- ر.ک:همان: - 205-206 چنین است وضعیت شاملو در ادبیات ایران؛ از دید آشنایی او با جریانهای ادبی جهان، توانمندی در ترجمه و... با این حال، بررسی آثار این دو شاعر نشاندهندهی خاص و منحصربهفرد بودن روح مدرنیسمی است که بر آثار این دو شاعر سایه افکند است؛ عوامل فرهنگی، اجتماعی، فکری، فلسفی و دیگر ویژگیهای ذهنی و زبانی آنان، باعث این خاص بودن، جدایی شعر آنان از سرودههای دیگر شاعران مدرنیست و تا اندازه زیادی، نزدیک شدن آنان به هم است؛ گونهای تناقض در سطح اندیشگانی شعر شاملو دیده میشود که به دلیل نزدیکیهای فکری شاملو با آدونیس، تا اندازه زیادی بر ذهنیت و شعر آدونیس نیز قابل انطباق است؛ زرقانی این تناقض را حاصل مدرن بودن و در عین حال، اسطورهگرا بودن شاملو - و بهتبع همین ویژگی، اسطورهای و مدرن بودن قهرمانان این شاعر - میداند؛ او هنر شاملو را در ترکیب چیرهدستانه این دو ساحت متناقض میداند.

- ر.ک:زرقانی، - 522 :1387 این تناقض را در شعر آدونیس نیز میتوان به روشنی دید؛ او با اینکه ذهنیتی شدیدا اسطورهگرا دارد، غربزدهترین شاعر معاصر عرب نیز بهشمارمیرود. شرایط زیست دو شاعر که از نظر سنتی، شباهتهای فراوانی با هم داشته و دارد، تحولات سیاسی و اجتماعی تقریبا یکسان، عوامل مذهبی و فرهنگی مشابه و سپس قرارگرفتن هر دو در تعاملی پیگیر با فرهنگ مدرن جهان غرب، به چنین تناقضی را در ذهن، اندیشه و در نتیجه، شعر آنان رقمزدهاست.

همچنین این دو شاعر، سبکی منحصربهفرد دارند؛ تشخص و انحصار سبکی شاملو و آدونیس بهگونهای است که شیوه ایشان تا امروز، به خود آنها محدود مانده و میراثدار شایستهای نیافتهاست؛ خلیلحجا، آدونیسِ چیره دست را شاعری »بدون وارث و میراث« معرفی می کند - همان: - 2؛ همانگونه که درباره همین ویژگی شاملو نیز فراوان سخن گفته شده است. - زرقانی، - 513 :1387 موارد یادشده و در عین حال، تشابه اندیشگانی آدونیس و شاملو که از راه مطالعه آثار آنان فراهم آمده، میتواند آثار این دو شاعر را به بستری مناسب برای پژوهشهای تطبیقی تبدیل کند.

.1-1هدف پژوهش و بیان مساله

اگر شاعر را به عکاسی تشبیه کنیم که دوربین به دست، در پی شکار تصویر است، مسلما زاویه نگاه یا نقطه تمرکز او معرف نحوه نگرش وی به تصویر - جهان بیرون - است؛ در مقایسه دو عکاس با نگرش متفاوت که دو عکس از تصویری واحد برداشتهاند، چنین تفاوتی به روشنی دیده میشود. از همینگونه است تفاوت نگاه دیگر هنرمندان در حوزه ادبیات و دیگر هنرها؛ در اینجا، گاه یک هنرمند، ساحتی از عالم واقع یا خیال را با دیدی بسته مینگرد و هنرمندی دیگر، همان ساحت را با دیدی فراختر مشاهده میکند؛ از این رو میتوان گفت هرچند اثری مشابه - از دید منشاء الهام - خلق شده، تفاوت نگاه دو نویسنده تاثیری عمیق در تفاوت دو اثر ایجاد میکند. در این پژوهش تلاش شده با نگاهی اجمالی به برخی از درونمایهها و شگرهای مشترک شعری آدونیس و شاملو، تاثیر تفاوت نگاه این دو شاعر در نگرش و در نتیجه شعر آنان، واکاوی شود.

.2-1 فرضیهها و پرسشهای پژوهش

برای این پژوهش دو فرضیه میتوان مطرح کرد:

.1 زاویه نگاه شاملو و آدونیس به پدیده ها و مفاهیم مشترک، متفاوت است؛

.2 این تفاوت زاویه دید، - با وجود همه شباهتها - تفاوت معناداری را در نگرش و شعر آنان پیریزی کرده است. در پیوند با فرضیه های یادشده، دو پرسش مطرح میشود:

.1کدامیک از دو شاعر یادشده، به پدیدهها از دریچهای باز و با نگاهی کلی و کدامیک، پدیدهها را از چشماندازی محدود و بسته، نگریسته است؟

.2 این فراخی یا بستگی زاویه نگاه، در طرز تلقی آدونیس و شاملو از مفاهیم مشترک چه تاثیری داشته است؟

.3-1 روش و پیشینهی تحقیق

آدونیس و شاملو تا به امروز موضوع پژوهش های فراوانی قرارگرفتهاند؛ از جمله، سیدبابک فرزانه و علی علیمحمدی در »اسطوره در شعر آدونیس و شاملو - 1391 - « به کاردکرد اسطوره در شعر این دو شاعر و حسن مجیدی در »بررسی تطبیقی کاربرد اسطوره در شعر آدونیس و احمد شاملو - 1390 - « به تاثیر مدرسهی سمبولیسم بر شعر آنان، پرداختهاند؛ اکبر شامیان ساروکلایی و دیگران در »مفهوم زمان در شعر آدونیس و شاملو - 1393 - « ضمن تعریف گسترده زمان، این پدیده را در شعر آدونیس و شاملو بررسی کردهاند؛ کامران قدوسی و حامد صدقی در »کارکرد محوری نقاب دینی در شعر آدونیس و شاملو - 1393 - «، تکنیک انتخاب نقاب مذهبی برای بیان عقیده در شعر شاعران یادشده را واکاویدهاند یا غلامحسین غلامحسینزاده در »مسیح در شعر آدونیس و شاملو - 1393 - « به بررسی چهره حضرت مسیح در شعر آنان پرداخته است و.... حجم آثار پدیدآمده در این زمینه فراوان است؛ با این حال، عمده این پژوهشها به بررسی اشتراکات و شباهتهای شعری و اندیشگانی آدونیس و شاملو پرداختهاند و کمتر به تفاوت بنیادین زاویه نگاه این دو شاعر توجه نشان دادهاند؛ آنچه نگرش متفاوت این دو شاعر را به جهان، انسان و دیگر مفاهیم حیات بشری را رقم زده است.

 اینکه آدونیس و شاملو از چه زاویهای - دور یا نزدیک؛ بسته یا باز - به پدیده های همسان مینگرند و اینکه زاویه نگاه دو شاعر چه تاثیری در نگرش آنان به مسایل داشته است و چگونه در شعر آنان بازنمود یافته، موضوع پژوهش پیش روست. برای دستیابی به اهداف این پژوهش، نخست آثار این دو شاعر به دقت مورد مطالعه قرارگرفته و سپس با بهره گیری از منابع معتبر در زمینه نقد آثار و اندیشههای آدونیس و شاملو، تفاوت بنیادین نگاه آنان در مقولههای یادشده، استخراج، دستهبندی و ارائه گردیده است.

2.    تفاوت زاویه ی نگاه در نگرش آدونیس و شاملو

در این بخش، نحوه نگرش دو شاعر به اسطوره، نماد، مسایلی مانند هویت، مرگ و زندگی یا مسایل سیاسی و اجتماعی و... بررسی و تفاوت نگرش دو شاعر در طرز تلقی آنان از مفاهیم یادشده، واکاوی شده است.

.1-2 نگرش آدونیس و شاملو به اسطوره

»کاربرد اسطوره به شکل نماد بشری یا غیر آن، کعبه آمال انسان است که در آن، آرزوها و رویاهای خود را جستوجو میکند. گره-خوردگی اساطیر با حماسه، اوج آرمانخواهی جوامعیست که اسطوره را بهانهای جهت تسکین آلام و رنجهای خود یافتهاند. آیینه-ایست شکیل که رویاهای آنان را در واقعیت زندگی پهلوانان اساطیری بازگومیکند. از آنجاکه نگاه هنرمند امروز به اسطوره، با نگاه پیشینیان متفاوت است، شاعر امروز خود را مکلف نمیبیند برای بیان احساسات و اندیشه های خود، همان راهی را برگزیند که اندیشمندان دیروز در طرز تلقی از اسطوره پیمودهاند؛ شاعر امروز اسطوره را یا از نو می-سازد یا با دیدی ساختارشکنانه به آن مینگرد؛ او واقعیت اساطیر را از منظری تازه و بر مبنای برداشتها و اندیشه های خود بازمی-آفریند؛ جای شخصیتهای مثبت و منفی را با هم عوض میکند یا به شخصیتها و چهرههایی توجه میکند که تا به امروز، از نظر دورماندهاند و نام آنها در هیچ کتاب تاریخ و افسانه و اسطورهای ثبت نشده است.

در این زمینه، رفتار شاملو و آدونیس با اسطوره قابل توجه است. ایندو، شاعرانی هستند که در حوزه تاملات سیاسی، اجتماعی و دیگر پدیده های حیات بشری، از فلسفهی فکری نظاممند، ثابت و جاافتادهای برخوردارند؛ یکی از ابزارهای بازگویی این دیدگاهها، همین کاربرد اسطوره است. شاملو در زمینهی گرایش به اسطوره، بیش و پیش از هرچیز، »اسطورهشکنی اسطورهساز« ارزیابی میشود. او با دیدگاه نقاد و تیزبین خود، پیوسته اسطورهها را نقدمیکند؛ آنها را میشکند و به زوایای ناشناختهی آنها گام مینهدپیوسته. پیِ کشف تازه-هاست: کشف رویههای دیگری از واقعیت. »آدونیس نیز پیوسته میکوشد در اشعار اسطورهای خود، پردهای را که مانع از دیدن حقیقت است، کناربزند و واقعیتهای پشت پرده را نمایان سازد؛ ازاینرو در نقل اسطورهای درپی یافتن مولفه های تغایر و تضاد میان حال و گذشته است.

 او همچنین توانسته است »با مهارت، اساطیر باستانی را در شعر خود هضم کند و به آنها ابعاد و مفاهیمی تازه ببخشد و سعی کند با زبانی شاعرانه، مسایل و حوادث روز و نیز باورهای خود را در لباس اسطوره به خوانندگان و مردم خود نشاندهد؛ یعنی از یکسو به لایههای زیرین رخدادهای اساطیری میپردازد و از دیگر سوی، به تلفیق اساطیر گوناگون حتی از فرهنگها و سرزمینهای دیگر و منشاء و خاستگاههای متفاوت، رویمیآورد. با این حال، شیوه و هدف بهکارگیری اسطوره در شعر این دو شاعر - علیرغم شباهت های فراوان - با هم تفاوتهایی نیز دارد که مسلما از تفاوت نگرش و تفکر آنها سرچشمه میگیرد. احمد شاملو، شاعری معناگراست و به محتوای شعر، توجهی ویژه دارد. در شعر او انسان از جایگاهی والا برخوردار است و همه معانیای که خلقمیکند، گرد محور انسان میگردد: »شاملو آرمان هنر را چیزی جز تعالی تبار انسان نمیداند.

در این راستا، شاعر اگرچه از اسطورههای فراگیر، معمول یا خودساخته در شعرش سودجسته، اما در کل به مفهوم بشری اسطوره نظرداشتهاست؛ بشری با تمام آمال، آلام و رنجهایش که بسیارند و بیشمار. - «امینی، - 77 :1379 به طور کلی، »در شعر شاملو از اسطورههای آماده کلاسیک در سطح محدودی استفاده شده است و بهنظرمیرسد که عامل اصلی در این میان، ذهنیت اسطورهساز اوست که تحت تاثیر اندیشهی انسانگرایانه حاکم بر شعر معاصر، در صدد اینست که به جای روایتهای متعدد اسطورهای از پهلوانان باستان، اسطوره انسان را بسازد. آنهم انسان متحول معاصر را که برای به دست آوردن حقوق پایمالشده خود بهپاخاستهاست و به همین دلیل است که علاوه بر قهرمانان معاصر در جامعه خود، به تمجید از مبارزان انقلابی کشورهای دیگر نیز پرداخته است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید