بخشی از مقاله

چکیده

گرچه فیلسوفان باستان فلسفه را مغایر با ادبیات میدانستند، بعدها اندیشمندان پی بردند که بیان مضامین فلسفی در شکلهاي ادبی تأثیر بیشتري بر مخاطب خواهد داشت. در میان ادباي ایرانی، شاملو بیش از دیگران به جریانهاي فکري- فلسفی روزگار خود عنایت داشته، تاثیر آنها را در شعر او میتوان یافت. در این جستار، به شیوهي توصیفی- تحلیلی، شعر شاملو در سه مضمون مشترك »آگاهی«، »آزادي« و »مسوولیت« بررسی شده وکمّ و کیف تأثیرپذیري احتمالی وي از نظریات متفکرانی چون هایدگر و سارتر مورد تحقیق قرار گرفته است.

نتایج تحقیق نشان میدهد اگر چه مفهوم آزادي در اندیشه شاملو با آنچه نزد هایدگر و سارتر دیده میشود، تا حدودي تفاوتهایی دارد؛ امّا به افتراق و استقلال کامل اندیشه او نمیانجامد. همچنین در دو مضمون آگاهی و مسوولیت، شباهتهاي بسیاري بین نظریات فیلسوفان اگزیستانسیالیست بویژه هایدگر با دیدگاه شاملو میتوان یافت. سواي مفاهیم فوق، در شعر شاملو مضامین دیگري چون »انسانیتمداري«، »ناباوري به تقدیر«، »مرگ« و ...، مشاهده میگردد که گویاي اشتراك فکري او با اندیشمندان وجودگراست.
.1 مقدمه

با اینکه افلاطون به نقل از سقراط گفته بود که شعر با فلسفه خصومتی دیرینه دارد، اماسرانجام محاورة سقراط و فایدروس - - Phaedrus تبدیل به داستانی ناب میشود - اسکیلاس، . - 13 :1387 در گذر زمان فیلسوفان و شاعران به این تناقض پیبردند و دریافتند که بیان مفاهیم فلسفی در شکلهاي ادبی تأثیر بیشتري بر مخاطب خواهد گذاشت. از این رو فیلسوفان زیادي از جمله آلبرکامو - Albert - camus و سارتر - - Sartre آثار فلسفی خود را در قالب اثر ادبی نوشتند و شاعران و نویسندگان بسیاري نیز در آثار خود به درونمایهها و مسایل فلسفی پرداختند.

در ادب پارسی، نشانههاي توجه به مضامین فلسفی در شعر شاعرانی مانند خیام، حافظ، مولوي و ... بوضوح پدیدار است. در میان شاعرانمتأخّر نیز، توجه شاملو به مضامین فلسفی و فکري به شعر او هویت و برجستگی خاص میبخشد و از این جهت شعر او را منحصر به فرد میسازد؛ اگر چه شاملو نه فیلسوف است و نه با قاطعیت میتوان گفت تحت تأثیر فلسفه است، بلکه شاعري است که تنها به نیازهاي جامعهاش میاندیشد و با آنها زندگی میکند. از جمله درونمایههاي فلسفی شعر شاملو، رویکرد شاعر به تفکرات اگزیستانسیالیستی است، که رگههایی از آن را هم در آثار کهن و هم در آثار جدید میتوان دید - شمیسا، . - 183 : 1391

سفارش سقراط که گفته است »تو خودت را بشناس«، نقطه آغاز فلسفه اگزیستانس است - نوالی، - 13 :1374، فلسفهاي که از جنگ جهانی دوم به بعد در آلمان رواج یافت، سپس به فرانسه، ایتالیا و سایر نقاط جهان رسید و در محافل ادبی و مطبوعات تأثیر گذاشت. برخی آغاز آنرا از اندیشههاي کییرکهگور - Kierkegaard - میدانند، برخی هم معتقدند باید از شیلینگ - Schelling - آغاز کرد، برخی هم معتقدند که تا کانت - Kant - ، پاسکال - Pascal - و سنت آگوستین - Saint Augustinus - و حتی عهد عتیق میتوان پیش رفت و رگههایی از آراي این مکتب را در آنها سراغ گرفت - انصاري، . - 27 :1375 اما بهطور رسمی فلسفه اگزیستانسیالیسم از اندیشههاي مارتین هایدگر - Martin Heidegger - کییرکهگور، و کارل یاسپرس - Karl Jaspers - نشأت گرفت و توسط ژان پل سارتر، سیمون دوبوار - Simone De Beauvoir - و تا حدي آلبرکامو، بیان ادبی یافت - داد، . - 48 :1378 وجه اشتراك متفکران این مکتب در قائل بودن به تقدم وجود بر ماهیت است.

»این عبارت بدان معنی است که بشر، ابتدا وجود مییابد، متوجه وجود خود میشود، در جهان سر برمیکشد و سپس خود را میشناساند؛ یعنی تعریفی از خود به دست میدهد« - سارتر، . - 28 :1389 پذیرش تقدم وجود بر ماهیت نیز مسوولیت و تعهد را به دنبال میآورد، یعنی بشر مسوول وجود خویش است، نه تنها خویش بلکه مسوول همهبشریّت - همان، . - 31-30 حاصل همین مسوولیتپذیري است که در نگاه سارتر »بشر محکوم به آزادي است«؛ محکوم است، زیرا خود را نیافریده و در عین حال آزاد است، زیرا همین که پا به جهان گذاشت، مسوول همه کارهایی است که انجام میدهد - همان، . - 40 حذف ارزشهاي اخلاقی که از پیآمدهاي آزادي است، مرگ و نیستی که روي دیگر سکه وجود است، و دلهره و اضطراب که نتیجه اندیشیدن به مرگ و قبول تعهد و مسوولیت است ، از دیگر اصول فلسفه اگزیستانسیالیسم میباشد.

با عنایت به تأثیرپذیري شاملو از تفکرات وجوديها، نویسندگان در این جستار پس از بررسی گسترة کار، به شیوة توصیفی- تحلیلی، ابتدا منابع جمعآوري شده را بر مبناي اهمیت اثر و میزان ارتباط آنها با موضوع تحقیق، دستهبندي نمودهاند. سپس با این پیشفرض که شاملو از میان مکاتیب فلسفی معاصر بیشترین تاثیر را از اگزیستانسیالیستها پذیرفته است، رد پاي نتایج برآمده از مطالعات خود را در دفترهاي شعر شاملو جسته، به توصیف و بررسی اندیشههاي وجودي شاملو از رهگذر شعر او، همت گماردهاند. تأکید نویسندگان این جستار بر سه مضمون آگاهی - شامل الف: »نه« گفتن و حرکت به سوي امکانها، ب: بودن و داشتن، ج: آگاهی و آینده - ، آزادي و محدودیتهاي آزادي - الف: محدودیتهاي جسم، ب: حضور دیگري با توجه به موقعیت انسان - و مسوولیت خواهد بود. در ضمنِ کار، هماننديها و ناهماننديهاي دیدگاه شاملو با آراي فیلسوفان این مکتب نیز به فراخور بحث نشان داده شده است.
.1-1 بیان مسئله

با نظر به گسترة بازتاب اندیشههاي متفکرین اگزیستانسیالیست در سرودههاي شاملو، در این مقاله سعی نویسندگان برآن بوده است تا با توجه به محورهاي سه گانه آگاهی، آزادي و مسوولیت، به پرسشهاي زیر در حدّ حوصله این نوشتار پاسخ گویند:

-    چرا شاملو در اشعارش به خود »نه« میگوید و آیا این »نه« مربوط به »نه«ي اگزیستانسیالیستها است؟

-    »شاخه جدا ماندة من«ي که شاملو در مجموعه آواي تازه ص284 به آن اشاره میکند، نشانگر چه نوع ارتباطی با مفاهیم اگزیستانسیالیستی است؟

-    »آیندة« مطرح شده در اندیشه وجوديها، در شعر شاملو چه نمودي دارد؟

-    تفاوت مفهوم »آزادي« در شعر شاملو با اگزیستانسیالیستها در چیست؟

-    محدودیتهاي »آزادي« چیست و چه بازتابی در اشعار شاملو دارد؟
-    نمایش مسوولیت آدمی در اشعار شاملو و تفکرات اگزیستانسیالیستها چگونه است؟
.2-1 اهمیت تحقیق

با توجه به سابقه و پیشینه درازدامن مباحث وجودي در نزد فلاسفه عقلمدار و عرفاي اشراقی و شهودي مسلک، و با عنایت به بازار گرم و پررونق فلسفه اگزیستانسیالیسم در دهههاي چهل و پنجاه در ایران از رهگذر برگردان آثار فلسفی و ادبی پیشگامان و نظریهپردازان این مکتب و تأثیرگذاري بر ذهن و زبان تعدادي از نویسندگان و شاعران ایرانی، و نیز اهمیت مباحث بنیادي و کلیدي مطرح در این مکتب فلسفی که هر یک در جاي خود از منظر شریعت درخور تأمل و بررسی است، شایسته و بایسته است که با انگیزة روشنگري، این نظریات طرح و از زوایاي گوناگون توصیف و بررسی شوند.

.3-1 ضرورت و پیشینه تحقیق

از آنجا که اگزیستانسیالیسم ادبیات را وسیله بیان تفکرات فلسفی خود قرار داده، بر جریانهاي ادبی معاصر ایران نیز تأثیرات قابل توجهی نهاده است. »در شعر این دوره 1322] تا [1340 لحظههایی به دقت ثبت میشود که در دورة قبل چنین نبود و طبعا مقداري شعر فلسفی - بیشتر در اثر نشر تفکر الحادي غربی به خصوص شاخهي اگزیستانسیالیسم سارتر - سروده میشود و در اشعار ]برخی[ شاعران نوعی تأملات وجودي دیده میشود... نوعی اگزیستانسیالیسم بهطور خام - و شاید بهطور هضم نشده و حتی تجربه نشده- « - شفیعی کدکنی، . - 64 :1380 شاملو نیز به عنوان شاعري وجودگرا که انسان و مسائل هستی از دلمشغولیهاي اوست و این دلمشغولی به شعرهاي او بن-مایهاي فلسفی بخشیده، بیش از دیگران متأثر از این مکتب فکري است.

از آنجا که بعد از شاملو ژانرها و جریانهاي ادبی تحت تأثیر فراوان او بودهاند، شناخت دقیقتر و عمیقتر شعر و اندیشههاي او بیش از پیش احساس میشود. قرابت تنگاتنگ و هماننديهاي بسیار میان اندیشه شاملو و تفکرات اندیشمندان اگزیستانسیالیست، همچنین وجود کاستیها در آثار مشابه نوشته حاضر، نویسندگان این مقاله را بر آن داشت تا به انگیزة کشف این هماننديها و چگونگی تأثیرپذیري شاعر از تفکرات وجوديها و نیز تسهیل در فهم بهتر اشعار شاملو و پیروان فکري او ، به کندوکاو در اشعار شاملو بپردازند.

در این زمینه کارهاي دیگري نیز صورت گرفته است. عیسی امنخانی در مقالهاي با عنوان »بازتاب دیدگاههاي وجودي - اگزیستانسیالیسم - بر اشعار و آراي احمد شاملو« - امنخانی، - 18 -27 :1391، به گونهاي گذرا به این موضوع پرداخته، ضمن معرفی کردن شاملو به عنوان شاعري زمینی، بر این باور است که تفکر شاملو با هایدگر هیچگونه قرابتی ندارد و حال آن که در مباحثی چون »واجب الوجود« و »مرگ«، اندیشههاي شاملو با تفکرات هایدگر همسوتر است. اثر دیگر کتاب شاملو و اگزیستانسیالیسم سارتر - ارجمند، - 1392 است. نویسنده در این اثر اگر چه با دقت بیشتري مسئله را بررسیده، اما اثر او خالی از اشکال نیست. ارجمند در کتاب خود تنها به تأثیر اگزیستانسیالیسم سارتر بر اندیشه و شعر شاملو اشاره کرده، قرابت یا اشتراکات فکري شاعر را با دیگر اگزیستانسیالیستها نادیده انگاشت

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید