بخشی از مقاله
چکیده :
این مقاله به بررسی و شناخت تحلیلی ساخت اصلی شهر - اجزاء و عناصر اصلی شهر - می پردازد و ضمن بیان مفهوم »ساخت« و »ساخت اصلی« در طراحی شهرها تحلیل نسبتاً مناسبی را براي ساخت اصلی شهر ارائه می نماید. ساخت اصلی داراي نقش اساسی در هر شهر است و می تواند هدایت توسعه آینده آن را در کنترل خود قرار دهد. بعد از بررسی دیدگاههاي مختلف درخصوص ساخت اصلی شهر معیارهاي شناخت ساخت اصلی شهر در یک دسته بندي کلی با بیان توضیحی مختصر براي هر معیار ارائه گردیده است.
در نهایت این مقاله کیفیت طراحی یک نمونه از شهرك هاي یزد را از طریق پهنه بندي فضاهاي اختصاص یافته از شهرك به کاربري هاي مختلف - شامل کاربري هاي مسکونی، آموزشی، تجاري، ورزشی، خدماتی، فضاي سبز و راه - به کمک نرم افزار Arcview GIS مورد تجزیه و تحلیل قرار داده و نتایج حاصل از این تجزیه و تحلیل را با سرانه پیشنهادي فضاها که توسط وزارت مسکن و شهرسازي تحت عنوان متوسط سرانه در طرح جامع شهرهاي ایران ارائه شده مقایسه کرده است. همچنین مقایسه اي بین سرانه پیشنهادي فضاها در طرح تفصیلی شهر یزد با مقدار در نظر گرفته شده براي این فضاها در طراحی شهرك صورت گرفته است. امیدواریم این مقاله بتواند مورد استفاده علاقه مندان به شهرسازي و طراحی شهري قرار گیرد.
مقدمه :
اگرچه برنامه ریزي و طراحی شهري داراي مجموعه اي از نظریه هاي خاص خود می باشد، لیکن این نظریه ها ندرتاً چیزي بیشتر از اظهار نظرها و باورهاي شخصی متخصصین و نظریه پردازان صاحب نام حرفه می باشند. بنابراین به نظر می رسد که اساس نظري بهبود کیفیت شهر به شدت دچار اشکال می باشد و پایه نظري منظم و مفیدي جهت برنامه ریزي و طراحی عملی معنی داري وجود نداشته باشد.
این شناخت که شهر بزرگتر از مجموعه اجزاي تشکیل دهندة آن است مؤید این مطلب است که ایجاد یک محیط انسانی نیازمند نحوة برخورد جامعی در برنامه ریزي و طراحی شهر است که ماهیت خاص سکونت گاههاي انسانی و شکل شهر را مد نظر داشته باشد. بنابراین زندگی آیندة شهرسازي فقط متکی به نقشه هاي تخصصی است که براساس مطالعات و شناخت تخصصی تهیه و در GIS با اهداف تعریف شده ذخیره شود و شکل گیرد.
به هرحال هدف، بهبود کیفیت شهر و ایجاد یک محیط انسانی مطلوب در آن است که به منظور نیل به این هدف دو مفهوم مطرح می شود: یکی مفهوم »ساخت شهر« و دیگري مفهوم »ساخت اصلی شهر« که به نظر می رسد توجه و بهره گیري از این دو مفهوم در شرایط امروزي شهرهاي ما می تواند حداقل در سازمان دهی به بخش اصلی آن ها کمک مؤثري باشد. از همین رو در ادامه سعی می شود دو مفهوم »ساخت شهر« و »ساخت اصلی شهر« مورد بررسی قرار گیرد.
ساخت و ساز اصلی در طراحی شهرها 1:
ساخت شهر به معناي طراحی کالبدي و استخوان بندي شهر و نیز الگوي کاربري اراضی است و در مطالعه ساخت شهر، سیاست هاي رشد و توسعه شهري، حمل و نقل درون شهري، مسئله مسکن و الگوي ریخت شناسی شهر مورد بحث و بررسی قرار می گیرد. همچنین عملکردهاي مختلف شهري شامل عملکرد مذهبی، اداري، تجاري و حمل و نقل در بررسی ساخت شهر مد نظر می باشد. به عبارت دیگر ساخت شهر به شکل کالبدي و عملکردي سکونت گاهها پرداخته و چارچوبی براي کاربري اراضی و ترتیب فضایی عناصر و اجزاي تشکیل دهنده شهرها پدید می آورد.
همچنین ساخت شهر توسط سیماي طبیعی، خطوط راه آهن، شبکه ها و خیابان ها مشخص می گردد و اساس نظریه هاي ساخت شهر این است که سکونت گاهها باید مطابق با یک طرح که کلیه شبکه ها، دسترسی ها و فضاهاي لازم براي کاربري ها و فعالیت هاي اصلی در آن مشخص شده باشند، ساخته شوند. بنابراین اگر همه اجزا و عناصر یک شهر را مد نظر قرار دهیم و رابطه اي نسبتاً ماندگار بین آنها مورد توجه باشد به مفهوم »ساخت شهر« می رسیم.
مفهوم دیگري که در شهرسازي مطرح است مفهوم»ساخت اصلی شهر« است که از جمله دیدگاههایی است که در چند دهه اخیر توسط اندیشمندان شهري مطرح گردیده است. براساس این دیدگاه شهر از دو قسمت اصلی و فرعی تشکیل شده است. در هر قسمت میتوان یک بدنه اصلی یافت که داراي ساختی است و آنرا ساخت اصلی نامیده اند و سایر قسمت هاي شهر نقش بینابینی و پرکننده را دارند. البته در زمینه ساخت اصلی شهر دیدگاههاي مختلفی وجود دارد که برخی از آنها در این مقاله مطرح می گردد:
دیدگاه اول در مورد ساخت اصلی شهر مربوط به گروهی به نام »گروه ده« است که این گروه از اولین و مهم ترین نهضت هاي ساخت گرا در معماري و شهرسازي می باشد. به اعتقاد این گروه بعضی از عناصر اصلی شهر از جمله عناصر تغییرناپذیر و با مقیاس بزرگ، رودخانه ها، کانال ها و یا بعضی از ترکیب هاي شکلی منحصر به فرد عواملی هستند که ساخت اصلی یک شهر یا یک مجتمع زیستی را تشکیل می دهند و سایر اجزا و عناصر هویت خویش را از آن ساخت اصلی می گیرند.
دیدگاه بعدي در مورد ساخت اصلی شهر متعلق به کریستوفر آلکساندر و بی وي دوشی است که از جمله مهمترین طراحان شهري هستند. این دو محقق ساخت اصلی شهر را در مقابل پرکننده ها قرار می دهند و معتقدند در هر شهري می توان به دنبال چندین عامل یا عنصر بود تا از طریق آن ها ساخت اصلی را شناخت. این عوامل یا عناصر عبارتند از:
- 1 شبکه اصلی دسترسی
- 2 مراکز عمدة فعالیتی
- 3 عناصر اصلی شهر این سه عامل روي هم ساخت اصلی شهر را تشکیل می دهند. یکی از راههاي شناخت»ساخت اصلی« رسم شبکه اصلی دسترسی است. اگر شبکه ها را ساخت اصلی بنامیم در آن صورت سایر قسمتهاي شهر نقش فرعی را بازي می کنند. در مرحله بعد مراکز فعالیت هاي عمده و اساسی شهر را تعیین میکنیم و در سومین مرحله عناصر اصلی شهر نظیر ایستگاهها، فروشگاههاي تجاري عمده در خیابان هاي اصلی شهر را تعیین می نمائیم. با انطباق این سه نقشه روي هم ساخت اصلی شهر را مشخص می سازیم. از نظر این دو محقق ارتباط بین ساخت اصلی و فرعی داراي مشخصه هاي زیر است :
- 1 عناصر ساخت اصلی همیشه دائمی تر از عناصر بخش هاي فرعی هستند، به تعبیري دیگر این عناصر پایدار و ماندگارند.
- 2 عملکرد ساخت اصلی معمولاً بیشتر مورد نیاز است تا عملکرد بخش هاي فرعی. یعنی اینکه عناصر ساخت اصلی شهر بیشتر مورد نیاز مردم هستند.
- 3 در بسیاري از موارد توسعه بخش هاي فرعی منوط به نوسانات بازار، سلایق و خواست افراد جامعه است. دیدگاه سوم مربوط به ادموند بیکن یکی دیگر از شهرسازان است. به اعتقاد وي نیز شهر از دو قسمت تشکیل شده است : قسمت اصلی و قسمت فرعی. ادموند بیکن معتقد است به دلیل اندازه و وسعت جغرافیایی شهرهاي امروزي طراحان قادر به طراحی همزمان کل شهر نیستند. چنانچه طراح به جاي طراحی کل شهر ، تنها شبکه ارتباطی و ساختمان هاي اصلی آن را طراحی کند شهرها قابلیت انعطاف ، گسترش و اصلاح را خواهند یافت.
طراح شهري می تواند با طراحی شبکه ارتباطی اصلی، بناهاي اصلی را به هم پیوند داده، در کل طرح وحدت ایجاد کند و شهر منسجمی پدید آورد. آن چه اهمیت دارد این است که طراح بتواند میان آن چه اصلی و آن چه فرعی است، تمایز قائل شود. به نظر بیکن ساخت اصلی نیروي سازمان دهندة شهر است و اگر طراح عمدتاً به طراحی آن بپردازد در کار طراحی موفقیت بیشتري کسب خواهد نمود.
از دیگر اندیشمندان امور شهري که درخصوص ساخت اصلی شهر به ارائه دیدگاههاي خود پرداخته، دیوید کرین است. وي بر این اعتقاد است که شهر دو قسمت دارد : بخش هاي اصلی و بخش هاي فرعی. براساس دیدگاه دیوید کرین یکی از اهداف مورد نظر طراح شهري ایجاد یک ساخت شهري است که عناصر بخش عمومی - عناصري که مسئولیت سرمایه گذاري در آنها به عهدة بخش عمومی است - به آن شکل می بخشد. وي مسئولیت هاي بخش عمومی را هرچند ممکن است دستخوش تحول شود، به چهار مبحث اصلی تقسیم می کند :
- 1 سیستم حرکت شهر
- 2 سیستم فضاي باز و سبز شهري
- 3 خدمات بخش عمومی
- 4 تأسیسات زیربنایی شهري
این عوامل ابزار اصلی طراحی شهري هستند و ساخت شهر باید به نحوي طراحی شود که عوامل فوق نقش اصلی را در شکل گیري آن ایفا کنند. بدیهی است این عوامل که در کنترل بخش عمومی است هدایت فعالیت هاي مربوط به بخش خصوصی و دیگر عناصر شهري را که در رده هاي پایین تر سلسله مراتب عناصر شهري قرار دارند به عهده می گیرند. هرگونه تغییر و تحول در اجزاي شهري می تواند خود را با ساخت شهر منطبق کند و در یک نظام کلی هماهنگ شود.
از دیدگاهها و نظرات مطرح شده فوق در مورد ساخت اصلی شهر نتیجه گیري می شود که ساخت اصلی عامل مهمی در کمک به سازماندهی شهر محسوب می گردد زیرا با شناخت ساخت اصلی قادر خواهیم بود براي شبکه ها، عناصر و فضاهاي اصلی شهر به درستی برنامه ریزي و آنگاه طراحی نمائیم. چنانچه گفته شد ساخت اصلی شهر از پیوند میان عناصر اصلی، فعالیت هاي اصلی، فضاهاي اصلی و دسترسی هاي اصلی تشکیل می شود.
معیارهاي لازم جهت تعیین عناصر اصلی شهر 1:
حال که دیدگاههاي مختلف در مورد ساخت اصلی شهر مطرح شد این سؤال مطرح می شود که چه معیارهایی براي تعیین اجزاء و عناصر اصلی شهر وجود دارد؟ در جواب این سؤال می توان معیارهاي زیر را مطرح نمود که براساس آنها اصلی ترین اجزاء و عناصر یک شهر شناخته می شوند :
معیار اول - عوامل محیطی و طبیعی ساخت اصلی یک شهر به شدت متأثر از عوامل محیطی و طبیعی است به طوري که در برخی از شهرها یک یا چند عنصر کلان طبیعی، ساخت اصلی شهر را هویت می بخشند و موجبات به هم پیوستگی سایر اجزاء و عناصر شهر را پدید می آورند. از جمله این عوامل می توان رودخانه، شیب بستر طبیعی، قابلیت هاي زراعی و باغداري و .... را نام برد.