بخشی از مقاله

چکیده تحقیق:

نوشته حاضر مطالبی است در مورد تفسیر علمی قرآن کریم است. در این مقاله سعی شده است که در ابتدا مفهوم تفسیر علمی را بیان کرده و سپس نکاتی را در زمینه روش تفسیر علمی بیان داشته و در ادامه ریشههای تاریخی گرایش علمی قرآن را به صورت مفصل نوشته و آنگاه دوره های تفسیرعلمی را به سه دوره عمده تقسیم کرده و سپس علل و انگیزه عمده شروع و گسترش روش تفسیرعلمی را در بین مسلمانان بیان داشته است و آنگاه به بررسی ریشه های تاریخ گرایش علمی در تفسیر میان فِرق اسلامی پرداخته و دیدگاه مفسّران اهل سنّت و مفسّران شیعه را در مورد تفسیر علمی بیان نموده است

و در ادامه تحقیق نظریات مختلف در خصوص وجود یا عدم وجود علوم بشری در علوم قرآن را بیان داشته و آنگاه شیوه های برداشت علمی از قرآن را که به مواردی همچون استخراج همه علوم از قرآن و همچنین تطبیق و تحمیل نظریات علمی بر قرآن و استخدام علوم برای فهم و تبیین قرآن و نظریه پردازیهای علمی قرآن و جهت دهی به مبانی علوم انسانی را مطرح کرده و آنگاه نمونه هایی از تفسیر علمی در کتاب»المیزان«بیان شده است و این بحث مطرح شده است که هدف اصلی قرآن از طرح اشارات علمی چیست؟ و در پایان ادلهموافقان و مخالفان تفسیر علمی به طور مفصّل بیان شده است .

مقدمه:

درباره تفسیر قرآن در طول تاریخ و قرون اسلامی کتابهای بسیاری نوشته شده است و آثار ارزشمندی برجای مانده است و هرکدام از آنها قابل ملاحظه و بررسی است و همچنین تفسیرعلمی قرآن نیز در طول دوره های مختلف اسلامی در بین دانشمندان و مفسّران قرآن مورد توجه و عنایت خاصی قرارگرفته است و دانشمندان از فِرق مختلف اسلامی به این شاخه از تفسیر گرایش پیدا کرده و تفاسیری در این زمینه نوشته اند از جمله:

در بین مفسّران شیعه شیخ طوسی - م:460 ق - تفسیری علمی به نام»التبیاننوشته« است و همچنین در بین مفسّران اهل سنّت برای اولین بار غزالی در میاناهل سنّت تفسیری با عنوان»جواهرالقرآن« نوشته است و پس از آن فخررازی - م:606ق - این روش را در تفسیر»مفاتیح الغیب«به کار برده است و بعداز وی افرادی چون ابی ابن الفضل المری - م:655 ق - و نیشابوری - م:728 ق - با تفسیر»غرائب القرآن ورغائب الفرقان

«وپس از او تفسیر بیضاوی - م:791ق - به نام » انوار التنزیل و اسرار التأویل«وبعد از او بدرالدین زرکشی - م:794ق - وسیوطی - م:911 ق - و کواکبی - م:1302 - در کتاب»طبایع« و محمدبن أحمد الاسکندرانی - م:1306ق - و طنطاوی در تفسیر»جواهرالقرآن«این روش را د ر تفسیر خود به کار برده اند . اما در میان مفسران شیعه در قرن یازدهم ملاصدرا این روش را به حد کمال رسانده و تفسیری با نام»تفسیرالقرآن الکریم«با گرایش علمی نوشت و پس از او در دوره معاصر تفاسیر معروفی همچون المیزان ،الکاشف البصائر،تفسیرآقامصطفی خمینی،پرتوئی از قرآن،تفسیر نمونه و .....با روش علمی نگاشته شده است .

اینک پیش از چهارده قرن است که از تاریخ نزول قرآن کریم می گذرد و تفسیر این کتاب مبین سابقه ای بس طولانی از زمان نزول نخستین آیات تا پایان عمر شریف رسول اکرم - ص - و تا به امروز دارد و بیش از چهارده قرن است که بر این کتاب تفسیر نوشته می شود و باز هم نوشته می شود و ویاگ هر مفسّری آن را سخنی ناگفته و در نیافته می یابد که روی سخنش،دعوتش و پیامش با اوست و همینکه از نو او را مخاطب قرار داده است و پیش از این کسی آن را نفهمیده است بی شک در طول تاریخ مکتوبات بشری بر هیچ کتابی به اندازه قرآن شرح و تفسیر نوشته نشده و هیچ کتابی تا این اندازه از جهات گوناگون مورد بررسی قرار نگرفته است .

تاریخ تفسیر را باید تاریخ دغدغه ها ،دلمشغولی ها،اضطرابها،تنبّه ها و تاریخ فکر و اندیشه و ایمان و اعتقاد دانست.این تاریخ همراه با دردها و رنج های مسلمانان به گزارش شکستها و موفقیتهای آنها می نشیند و همراه با فراز و فرودهای اندیشه ها ،فراز می آید و فرود می افتد.تفسیری که در ابتدا با تبیین معصوم - علیه السلام - آغاز گشت و در پس آن دوره های مختلفی را پشت سر گذاشت و اندک اندک شیوه های و سبک های مختلفی برای آن ابداع شد و دانشمندان و اندیشوران مسلمان با تخصص های مختلف در رشته های گوناگون علمی ،تمام توان و استعداد و تخصص خود را با علاقه مندی و شور و شوق خاص صرف تبیین و تفسیر این کتاب عظیم نموده و همههمّ و غمّ خود در این راه مقدس مصروف داشته اند.

ارباب ادب و اصحاب بلاغت ازبُعد ادبی دقائق و ظرائف کلمات و الفاظ نورانی قرآن که به زبان عربی مبین نازل گردیده مورد بحث و فحص قرار داده و از طرفی متکلمان و حکمای مسلمان نیز زبان برهان گشوده و روش تعقلی و مبانی و قواعد فلسفی را به خدمت تفسیر قرآن در آوردند ،فقها نیز از منبع فیض آیات الاحکام مستفیض بوده است .این تحقیق بر آن است که یکی از گونه های تفسیر قرآن کریم یعنی»تفسیرعلمی«را بررسی و معرفی نماید و میزانمشروعیت و حجّیت ،سوابق تاریخی،ادله مخالفان و موافقان و مهمترین اصول و مبانی و همچنین نقایص و محاسن این روش تفسیری را بیان کند.

-1مفهوم تفسیر علمی:

برای تفسیر علمی ،تعاریف متعددی بیان شده است و ما در اینجا چند نمونه از آن را بیان می کنیم:

الف - تفسیر علمی، شیوه ای است که در آن آیات براساس داده های علمی تبیین می شوند همانگونه که در تفاسیر مأثور در پرتو روایات و در تفسیر عقلی بر مبنای مقدمات عقلی به تفسیر آیات می پر دازند.

ب - ذهبی در مورد تعریف تفسیر علمی می نویسد:مقصود ما از تفسیرعلمی آن تفسیری است که اصطلاحات علمی را بر عبارات قرآن حاکم می کند و تلاش می نمایدتا علوم مختلف و نظریات فلسفی را از قرآن استخراج سازد. 

ج - آقای امین الخولی در مورد تفسیرعلمی می نویسد:آن تفسیری است که طرفداران آن اقدام به استخراج همه علوم قدیم و جدید از قرآن می کنند و قرآن را میدان وسیعی از علوم فلسفی،انسانی،در زمینه پزشکی،کیهان شناسی،وفنون مختلف می دانند واصطلاحات علمی را در قرآن حاکم می کنند و می کوشند که این علوم را استخراج کنند.

د - تعریف تفسیرعلمی از نگاه علامه طباطبایی عبارت است از بیان معانی آیات وحی و پرده برداری از آن با استفاده از یافته های قطعی علمی بدون تطبیق آیات بر آن یافته ها می باشد.

علامه می فرماید: جُمود بر ظواهر آیات نتیجه انس و عادت ذهن مفسّران است و تنها راه رهایی از این جُمود و در امان ماندن از لغزشهای تفسیری استفاده از یافته ها و مباحث علمی است بنابراین نتیجه این که تأثیر و نقش علم در بیان و فهم بهینه آیات کشف متطورها و مدلول ها پذیرفته شده است و به اصطلاح تفسیر علمی را به عنوان یکی از شیوه های تفسیر قرآن باور داشته است جز اینکه علامه به کارگیری یافته های علمی را به صورت مستقیم در کشف مقاصد آیات باور ندارد و پیشنهاد می کند مفسّران نخست از نظایر برای فهم آن سود برند و پس از آن از همخوانی آیه با یافته های علمی سخن گویند.

ه - اثبات سازگاری میان علم ودین:

بحث رابطه علم ودین و سازگاری آن دو با هم ،بیش تر در عرب و مجامع علمی آنان مطرح گردید و زائیده ناسازگاری کلیسا با دانشمندان در قرون وسطی بود،زیرا گالیله را به جرم اینکه بر خلاف کتاب مقدس از گردش زمین خبر داده بود زندان افکندند!و یا کریستف کلمب را به جهت سرزمینی که »سنت پل«در تورات و انجیل پیش بینی نکرده بود ،زندانی کردند یا »هاردی «را که معتقد به گردش خون در بدن بود،آزار و شکنجه دادند و یا » دی ردمنش«را که قوس وقزح را تیروکمان نمی دانست ،بلکه نتیجه بازتاب نور خورشید در ابر ودانه های باران معرفی می کرد ،به زندان افکندند !

این گذشته شوم،جوامع غربی را واداشت تا بحث ناسازگاری علم ودین را مطرح کنند و دین را پدیده ای غیر علمی و یا چندعلمی معرفی کنند.

البته سپس کسانی پیدا شدند که تلاش کردند خطاهای گذشته کلیسا را سرپوش نهاده و اصل دین را با علم سازگار معرفی کنند ،مثلاً »موریس بوکای«،»دراسه الکتب المقدسه فی ضوء المعارف الحدیثه « را به رشته تحریر درآورد و تلاش کرد در آن بین یافته های علمی و متون مقدس سازگاری ایجاد کند .

سوگندانه دانشجویانی که از کشورهای اسلامی به سوی غرب شتافتند ،پیش از اینکه ماهیت ناسازگاری علم و کلیسا را بشناسند کورکورانه بحث ناسازگاری دین با علم را برای جوامع اسلامی به ارمغان آوردند و در برابر آن،مصلحان مسلمان به منظور پاسخگوئی به ایشان و به همهکسانی که اصولاً دین را در ناسازگاری با علم می دانستند به تفسیر علمی آیات قرآن تلاش ورزیدند.

عالمان مسلمان،به منظور زدایش این پیرایه از دامان قرآن،حرکت تفسیر علمی،براساس دستاوردهای جدید بشر را لازم می دیدند .اصل این اقدام بایسته بود ولی شیوه آن در برخی موارد همراه با زیاده رویهایی شد که خود می توانست در آینده مشکلات همانندی را بوجود آورد.

بنابراین باید سعی نمود در روش علمی قران ،به صورت افراطی عمل نکنیم.

با نگاهی به نظرات علما در روش تفسیر علمی به صورت افراطی ،چند نکته دیده می شود :

-1تکیه زیاد بر یافته های علمی و معیار قرار دادن آنها در فهم معانی آیات.

-2برابر سازی .

-3بی توجهی به نشانه های کلامی و سیاقی اسباب نزول .

-4زمینه سازی برای التقاط و تفسیرسازی آیات

 -2ریشه های تاریخی گرایش علمی:

خورشید اسلام در سرزمین عربستان طلوع کرد و اعراب آن سرزمین را که تعداد افراد با سواد آنها از تعداد انگشتان تجاوز نمی کرد به علم و دانش دعوت کرد و قرآن را به عنوان معجزه معرفی نمود،قران با دعوت به تفکر و تعمق در آیات الهی ،خلقت آسمانها و زمین....مردم را از خواب جهل و غفلت بیدار کرد و به تدریج مسلمانان علومی مانند:طب،ریاضیات،نجوم،علوم طبیعی و فلسفه را از یونان گرفتند و مطالب زیادی به آنها اضافه کردند و در طی چند قرن خود را به اوج قلهدانش رساندند. البته ترجمه و تألیف آثار غیر مسلمانان در زمینه علوم مختلف و انتقال آنها به کشور پهناور اسلامی موجب شد تا تعارضاتی بین ظاهر بعضی آیات قرآن و علوم جدید به نظر آید. دانشمندان مسلمان در همان قرون اولیه اسلام در تلاش برای رفع این معزل دو طریق را انتخاب کردند که به این شرح بود:

الف:ردّ مطالب باطل این علوم که برای آگاهی مردم و ارشاد آنها صورت می گرفت.

ب: انطباق آیات قرآن با علوم تجربی یونان تا به مردم ثابت کند که قرآن بر حق و مطالب علمی آن صحیح است و از اینجا بود که روش تفسیرعلمی پدید آمد و رشد کرد اما این شیوهتفسیر که همواره با جذابیّت خاصی برای جوانان برای افراد تحصیل کرده همراه بود همواره در طول تاریخ به صورت یکنواخت رشد نکرده بلکه گاهی تحت تأثیر عواملی اوج گرفته و بعضی اوقات رونق خود را از دست داده اند.

این شیوه تفسیر به طور عمده سه دوره داشته است:

دوره نخست:از حدود قرن دوم هجری تا حدود قرن پنجم بود که با ترجمه آثار یونانی به عربی آغاز شد و بعضی مسلمان سعی کردند آیات قرآنی را با هیئت بطلیموس تطبیق کنند .از جمله این افراد بوعلی سینا می باشد.

دوره دوم:ازحدود قرن ششم شروع شد،هنگامی که بعضی دانشمندان به این نظریه متمایل شدند که همه علوم در قرآن وجود دارد و می توان علوم مختلف را از قرآن کریم استخراج کرد .در این مورد غزالی سرآمد بود.

دوره سوم: از تفسیر علمی که موجب اوج گیری و رشد فوق العاده آن گردید از زمانی شروع شد که در قرن هجده میلادی به بعد علوم تجربی در مغرب زمین رشد کرد و کتابهای مختلف در زمینه علوم فیزیک ،شیمی و...به عربی ترجمه شد . این دوره جدید به ویژه در یک قرن اخیر در جهان اسلام اثرات خود را در مصر و هندوستان برجای گذاشت

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید