بخشی از مقاله

چکیده

یکی از روشها و رویکردهای تفسیری در فهم قرآن کریم، تفسیر عرفانی است. مهمترین خصیصه تفاسیر عرفانی، تأویل یا بهتر است گفته شود "اشاره" که مبتنی بر رمز دانستن آیات است. در واقع عرفا ب ا شهود و معرفت قلبی، با روشی جدا از مفسران دیگر قرآن، به تفسیر آیات پرداختهاند. عرفا قرآن را تنها منبع معرفتی و مستندی دانستهاند که در تفهیم و تثبیت نظرات خود از آن مدد گرفتهاند. نگارنده در این مقاله قصد دارد با روش کتابخانهای مهمترین رویکردهای تفاسیر عرفانی را معرفی نماید. این رویکرد با تعمق هرچه بیشتر در آینه آیات و تفسیر آیات، مدعیاند از ظاهر عبور کرده و به باطن آن میرسند. همچنین بر این باور هستند که قرآن ظهور و تجلی خداوند است که حقیقت آن از راه رحمت بر ای آدمیان در کسوت حروف نازل شده است. آنها معتقدند قرآن تجلی انسان کامل است؛ چرا که قرآن را کتاب جامعی میدانند که بر پیامبر - ص - که مظهر اسم جامع االله است، نازل شده است. از جمله تفاسیر با گرایش عرفانی عبارتند از تفسیر تستری، حقایق التفسیر سلّمی، لطائف الاشارات قشیری، کشف الاسرار وعده الابرار و تفسیر القرآن الکریم محی الدین عربی که در این مقاله به معرفی اجمالی آن میپردازیم.

واژههای کلیدی: قرآن، تفسیر، رویکرد عرفانی، تأویل.

مقدمه:

در صدر اسلام برای فهم قرآن هرکس به اندازه ظرفیت فکری خود ازدانش الهی و حکمت نورانی پیامبر - ص - بهره می برد واگر مشکلی یا اختلافی درتفسیر و فهم آیات پیش می آمد بوسیله ی آن حضرت حل و فصل می شد، پس ازپیامبر - ص - اوضاع حکومت اسلامی، دستخوش حوادثی گردید و باعث انحرافات عقیدتی شد. در این دوران مفسران قرآن"صحابه پیامبر" بودند. پس از صحابه "تابعین" در اواخر عهد امویان وآغاز خلافت عباسیان، مباحث عقلی و فلسفی درمیان مسلمانان انتشار یافت. همزمان با مباحث فلسفی، پی بردن به معارف دینی از طریق ریاضت نفس بدون توجه به مسائل عقلی و لفظی نیز ظهورکرد. درپی این تحولات، هرگروهی با گرایش فکری خاص خود به تفسیر قرآن روی آورد، گروهی با روایات، عده ای با مباحث کلامی. برخی با مباحث عقلی و فلسفی و عده ای دیگر با مسائل عرفانی به تفسیر قرآن پرداختند، اینها خود پایه گذاری روش های مختلف درتفسیر گردیدند.

از جمله این روش ها، روش تفسیری عرفانی است.عارفان دیدگاه ویژه ای نسبت به قرآن دارند. به نظر می رسد منشأ این نگرش خاص می تواند دو عامل مهم باشد؛ اول عامل فرهنگی و دوم عامل درون قرآنی و اما عامل نخست: همانطور که می دانیم جامعه اسلامی بعد از رحلت پیامبر و در قرنهای اولیه با تلاش مجاهدان گسترش جغرافیایی حیرت انگیزی یافت که این فتوحات موجب تبادل فرهنگی بین آنها و گرایش اقوام و ملل گوناگون به اسلام گردید و از جهتی مسلمانان از نظر فکری با میراث یونان و دین های مسیحیت و یهود که از اندیشه های عرفانی برخوردار بودند آشنا کرد؛ بالطبع، این ارتباطات فرهنگی عاملی بود در جهت اثر پذیری از مکاتب فرهنگی. شیوهی تفسیر عرفانی نیز در جریان ظهور، حیات و تطور خود مثل دیگر پدیده ها ی فکری از فرهنگهای خارج از اسلام تاثیراتی پذیرفت و اما عامل دوم؛ عامل درون قرآنی ست.

این عامل به ساختار ویژه ی قران ارتباط دارد. قرآن معجزه ی پیامبر به شمار می رود. یکی از وجوه این اعجاز بلکه مهمترین وجه اعجاز، وجه فصاحت و بلاغت آن است. از قرنهای آغازین اسلام تا کنون تالیفات فراوانی در اثبات این بعد از اعجاز قرانی نوشته شده است. اسلوب قرآن از استعارات و تشبیهات و کنایات پر راز و رمز آکنده است. با توجه به این ویژگی ها، عارفان بر این باورند که در قرآن نباید فقط ظاهر را دید چرا که این طرز تلقی، انسان را از هدف و غایت اصلی این آیات مانع می شود. روح و جوهره ی قرآن و یا حقیقت آن ورای نقش و حرف و ظاهر این الفاظ است. از نظر عارف مفسر، هر چه تیر فکرت اندیشه اوج بیشتری بگیرد، دامنه ی معانی بر انسان بیشتر رخ می نماید.

بن ابراین، عارفان خود را مواجه با چنین ساختار ویژگی هایی از قرآن می بینند و با توجه به نگرش کلی آنان از مقولات خدا و جهان و انسان روش خاص در تفسیر قرآن اتخاذ می کنند. با عنایت به این نکته اساسی روش تفسیری در میان عارفان مفسر با مبادی مخصوص، غیر قابل انکار است. اینجاست که طرفداران این گرایش با دست کشیدن از ظاهرقرآن به معنای باطنی آن پرداخته ومعتقدند که اصل معنای قرآن در باطن آن است و افراد ظاهربین، حقایق را درک نمی کنند این نوع تفسیر را - عرفانی - و و اسطوره ای نیز می گویند. صوفیه و عرفا ازجمله محی الدین عربی این گرایش را پیش گرفته اند؛ ازجمله تفاسیر با گرایش عرفانی: تفسیر تستری، حقایق التفسیر سلّمی، لطائف الاشارات قشیری،کشف الاسرار و عده الابرار، تفسیر القرآن الکریم محی الدین عربی می باشدکه در این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی به معرفی آن تفاسیر  پرداخته شده است.

اصول و مبانی عرفانی در تفسیر:

پیش از پرداختن به مسائل هر مکتب یا علمی، به یک سلسله شناخت های قبلی نیاز است، مانند: شناخت موضوع و مبانی و اصولی که به وسیله ی آنها مسائل آن علم یا مکتب ثابت می شود. اینگونه مطالب را مبادی علوم می نامند. - یثربی، - 1374 در اینجا پیش از ورود به معرفی تفاسیر عرفانی گذری کوتاه بر مبانی عرفانی در تفسیر داریم؛ از جمله:
1توجه. و عنایت به بُعد توحیدی

2.تهذیب نفس که خود یکی از راه های معرفت است.

3.تعقل و تفکر، اگر چه برخی حدس و خیال را نیز اضافه کرده اند.

4.تقسیم جهان هستی به ناسوت، ملکوت، جبروت، لاهوت و احدیت. عالم ناسوت همان عالم ماده است که ظل عالم ملکوت است و سایر عوالم، هر یک ظل دیگری است تا به عالم احدیت می رسد.

5.در عالم مفارقات حجاب وجود ندارد؛ موجودات غیر مادی که مفارقات هستند هر موجود مجرد آیینه موجود دیگری است و قلوب اهل د ل جایگاه محبت دیگران است و دل های محبان آیینه

یکدیگرند.

.6 امکان ارتباط با عالم غیب.

.7 رسیدن به کشف و شهود و توحید. - علوی مهر، . - 222 : 1381

بررسی تفاسیر عرفانی

عرفان را جنبهی باطنی اسلام تلقی کرده اند که ارائه تفسیری است پر رمز از قرآن و دین. این نگرش عارفانه به قرآن از احادیث نبوی است که برای عرفان تعیین کننده بوده و ازجهتی چون آیات قرآن دارای یک جنبه ی ظاهری و باطنی است بنابراین سرچشمه ی همه ی تجارب عرفانی و معارف آن قرآن می باشد. تا آنجا که گفته شده اولین علائم تفاسیر عرفانی در آموزه های امام صادق - ع - ب ه چشم می خورد. روایاتی در زمینه اخلاقیات و عرفان، که الهام بخش عارفان بوده است به وی منسوب می باشد.

.1 تقسیم روش تفسیر عرفانی

عرفان از لحاظ عملی و نظری بر مبانی خاصی استوار است. در عرفان نظری از طریق کشف و شهود است که حقیقت ادراک می شود یا تمسک به زهد که از لوازم عرفان عملی است. بنابراین روشهای

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید