بخشی از مقاله
چکیده
نوشتار پیش روي، کنکاشی در تفسیر »حجه التفاسیر و بلاغ الاکسیر« نگاشته دانشمند بزرگ معاصر، آیت االله سید عبد الحجت حسینی عریضی نایینی، معروف به سید عبد الحجت بلاغی است که به بررسی مبانی، پیشباورها و زیرساختهاي فکري ایشان در خصوص تفسیر علمی قرآن ودیدگاههاى مختلفی که در این حوزه مطرح است پرداخته است. میان مذاهب کلامی - شیعه، معتزله و اشاعره - تعبیرها و تعریفهاى گوناگونی در خصوص تفسیر علمی و ویژگی ها ي آن دیگاه هاي متفاوتی مطرح شده است.
گاه از این روش، با نام روش تفسیر اجتهادى و زمانی تحت عنوان یکی از اقسام روش تفسیر به رأى یاد میشود. سیره مستمر مفسران و اندشمندان بزرگ اسلام استفاده از روش عقلی و اجتهادي در تفسیر بوده است. این سیره مستمر که در زمان معصومان علیهم السلام ریشه داشته و منعی از آن نشده است، دلیل جواز تفسیر عقلی و اجتهادى، بلکه مطلوب بودن آن است. همچنین، بناى عقلا بر اساس روش تفسیر اجتهادى و عقلی است که در باره هر سخنی، به ظاهر گفتار گوینده توجه کرده و مقاصد و معانی کلام وى را از طریق قواعد ادبی، دلالت لفظی و قرائن موجود به دست میآورند. شارع اسلام نیز از این روش عقلایی منع نکرده و روش جدیدى اختراع و ابلاغ نکرده است.
از سوي دیگر، روایات تفسیرى بهاندازه همه آیات قرآن نیست و تفسیر همه آیات را بیان نمیکند؛ افزون بر آن، بسیارى از روایات تفسیرى ضعیف و غیر معتبر هستند؛ بنابراین، اگر تفسیر قرآن منحصر به منقولات گردد، بسیارى از آیات، تعطیل میشود، در حالی که خدا این کتاب را براى راهنمایی بشر، به زبان عربی روشن فرستاده است تا در آن دقت و تدبر کنند و وظایف خود را دریابند و به آنها عمل کنند.
مقدمه:
قرآن کریم معجزه جاویدان آخرین پیامبرصلی االله وعلیه و آله است که خداي والا منت نهاد و او را براي هدایت بشر فرستاد. پیامبري با روحی کامل که توانست با صعود به عالم بالا، کلام الاهی را استماع کند و معجزه اي همیشگی براي رهنمود همه انسانها در گستره زمان و پهنه زمین به ارمغان آورد؛ کلامی به عجز آورنده که با آن هماورد طلبید و تا ابد جن و انس را به مبارزه براي آوردن حتی سورهاي کوچک فراخواند؛ کتابی جاودانه و جهانی با احکام و اوصافی فراتر از مرز مکانی و زمانی که براي همه انسانها برنامه زندگی ارائه داد.
قرآن مجید، آخرین هدایت خداي والا، وحی پایانی الاهی، رزق معنوي و گرانبهاي همیشگی است، این کتاب آسمانی، نخستین و بهترین پایگاه معرفت دینی، اولین و مهمترین منبع در استنباط مسائل اصول و فروع دین و مقبول همه مسلمانان و جامع معارف و احکام در مسائل گوناگون انسانی است، از این رو فهم و تفسیر آن ضرورت بسیار دارد. بر این اساس، از قرن نخست هجري تاکنون، تفاسیر متعددي براي قرآن کریم نگاشته شده است. یکی از پژوهشهاي لازم در باره این تفاسیر، بررسی مبانی هر یک از آنهاست.
تلاشهایی که براي نقد مطالب قرآنی انجام میگیرد به دلیل محکم نبودن مبانی و بیتوجهی به عظمت کار، نقاط ضعف فراوانی به همراه دارد که لزوم پرداختن به مبانی تفسیر را براي بهرهمندي روش صحیح برداشت از قرآن ضروري مینماید. اگر مفسر با مبانی صحیحی به سراغ روشنگري آیات قرآن کریم نرود، بسا انحرافات نابخشودنی در پی داشته باشد. با تفسیر مبتنی بر مبانی صحیح، میتوان دیدگاه قرآن کریم را در معارف گوناگون به دست آورد و زمینه رسیدن به سعادت فردي و اجتماعی و دنیایی و آخرتی را فراهم ساخت.
بیشتر مفسران در آغاز تفسیر، مبانی و روشهاى تفسیرى خود را روشن نساختهاند، حتی تعریفی از این اصطلاحات عرضه نکردهاند. از آنجا که این مباحث، با این عناوین، مباحثی نو ظهور است، بسا در یک مورد، از اصطلاحات مختلفی استفاده شود، از این رو گاه افزون بر »روشهاى تفسیر« از اصطلاحات گرایشهاى تفسیرى، مذاهب تفسیرى و مکاتب تفسیرى استفاده میشود. همچنین گاهی واژههاى »مبانی«، »اصول« و »قواعد« به جاى یکدیگر به کار رفته و اسباب خلط مفاهیم و اصطلاحات را پدید میآورند. البته مهم آن است که حوزه هر یک از این مباحث از نظر محتوایی روشن و مرزهاى آنها از هم دیگر جدا گردند، تا تفسیر پیش روي در یک نظام طبقهبندى دقیق و جامع، ارزیابی شود.