بخشی از مقاله

چکیده

مسأله مورد بحث این است که اگر ما فرض را بر این بگذاریم که قرآن خطاب به عرب حجاز عصر نزول و به تناسب نیازهای آنان نازل شده است، چگونه قرآن میتواند برای نسلهای بعد و دیگر اقوام کارایی داشته باشد؟

در پاسخ به این سؤال، نظریه تفسیر سه لایهای مطرح شده است. مدعا این است که ظاهر آیات قرآن، خاص عرب حجاز عصر پیامبر است و ما اگر بخواهیم، از آیات قرآن بهرهبرداری کنیم، ناگزیریم به ملاکات آیات قرآن توجه کنیم و با توجه به ملاکات، مقاصد آیات قرآن را به درستی فهم کنیم و آنگاه آنها را به زمان خود تعمیم دهیم.

مقصود از تفسیر سه لایهای، عبارت از تفسیر تاریخی، تفسیر فراتاریخی و تفسیر عصری است. در تفسیر تاریخی کوشش میشود، همان معنایی از آیات قرآن کشف شود که مخاطبان قرآن یعنی عرب حجاز عصر پیامبر از آیات قرآن میفهمیدند و در تفسیر فراتاریخی تلاش میشود ملاک حکم مندرج در آیات استخراج گردد و در تفسیر عصری اهتمام بر این است که آن ملاک بر موارد و مصادیقی که در عصر و مصر ما وجود دارد، انطباق داده شود.

.1 سرآغاز

باید برای قرآن سه نوع تفسیر و به عبارت دیگر سه لایه تفسیری به دست داد. یک نوع تفسیر تاریخی است؛ یعنی تفسیر آیات قرآن آنچنانکه عرب حجاز معاصر پیامبر میفهمیدند و نوع دوم تفسیر فراتاریخی است؛ یعنی تفسیر قرآن آنچنانکه برای همه اعصار و امصار قابل تطبیق باشد و آن عبارت از اخذ گزارههای کلی و عام، ورای آیات است و نوع سوم تفسیر فرهنگی است؛ یعنی تفسیر قرآن آنچنانکه قابل تطبیق برای عصر و مصر خودمان است و آن عبارت از این است که ما گزارههای کلی مستخرج از آیات را بر موارد و مصادیق عصر و مصر خود تطبیق بدهیم.

به مناسبت چند موضوع تحلیلی در سوره نساء و با رویکرد کلنگر - لحاظ کل الگوی جامع تفسیری - ، به نظام حقوق خانواده با تأکید بر نظام حقوق و تکالیف زنان و قواعد مدیریت نهاد خانواده میپردازیم. پس ابتدا به کل سوره نظر میافکنیم و هر آیهای را در ابتدا با لحاظ جایگاه عمومی آن نظر میافکنیم تا بتوان به درستی انواع رویکردهای تفسیری را به گونهای نظامواره دریابیم:

1.    سوره در آیه اول این الگوی جامع را - الگوی زیست تقوایی - را نشان میدهد؛

2.    پیوستگی عناصر تاریخی و فراتاریخی و راهبردی - توسعهای - سوره نشانگر آن است که متن قرآن کریم و نه تنها تفسیر بر آن، در سامان نظام واره خویش - نظام پیشبرنده اخلاق و حقوق خانواده - هر سه قسم رویکرد را به دلیل قابلیت راهبرنده رشد خویش در اختیار دارد. مرور موضوعات درونی سوره نشانگر این نظام کلان است:

الگوی عمومی نظام اخلاقی و حقوقی خانواده - - 1، ایتام - 2 - ، احکام تعدد زوجات بیوه - 3 - ، مهر زنان - 4 - ، مال دهی به سفیهان - 5 - ، تعامل با مسائل ازدواج یتیمان - - 6، ارث خانواده و اموال یتیمان 10 - ،9،8،7، 11، 12 - ، جمع بندی مقوله حدود و احکام 13 - ، - 14، احکام خطای ارتباطات جنسی زنان - - 15، اصول اخلاقی بازخوانی خطای ناشایستگیهای جنسی و جنسیتی 16 - ، 17، - 18، احکام ارث از زنان - 19 - ، احکام اقتصاد طلاق - 21، - 20، موارد حرمت ازدواج 22 - ، 23، - 24 احکام ازدواج کنیزان - 25 - ، فلسفه احکام 26 - تا - 28، اصول نظام اقتصادی 29 - تا - 31، اصل نظام حقوقی خانواده - 32 - و مصداق آن در ارث .

آیات 1، 13 و 14، 26 تا28، 32 اصول مدار آرمان رشدند. در میانه این نظام، احکام نقش نظام حاکم را دارند.

تفسیر سه لایهای قرآن، سه نوع تفسیر مترتب به یکدیگر است. تفسیر به معنای خاص، بیان معنای مراد متکلم است و به معنای عام، غیر از معنای مراد متکلم، لوازم معنای مراد متکلم نیز است.

منظور از تفسیر سه لایهای، تفسیر تاریخی، فراتاریخی و عصری است. برای فهم معنای مراد باید به تفسیر تاریخی روی آوریم. مراد از تفسیر تاریخی بیان معنایی است که عرب حجاز عصر پیامبر از قرآن میفهمیدند.

مراد از تفسیر فراتاریخی، بیان معنای کلی است که بحث از الغای خصوصیات قوم تاریخی آیات حاصل میشود، و این معنا بر موارد و مصادیق اعصار و امثال دیگر قابل تطبیق است. مسألهای که در اینجا در مقام پاسخگویی آن هستیم، این است که با فرض اینکه قرآن خطاب به عرب حجاز عصر پیامبر است، میتواند برای اعصار دیگر به ویژه عصر حاضر کارایی داشته باشد؛ زیرا پیشفرض ما این است که قرآن خطاب عرب عصر نزول است و در واقع پاسخی که ما داریم در مقابل آن سؤال این است که قرآن با تفسیر فراتاریخی برای تمام اعصار و با تفسیر عصری برای عصر حاضر قابل بهره برداری است؛ یعنی ما گزارههای ورای آیات را بهدست آوریم که به تعبیر سنتی علمای کهن ما عبارت است از ملاکات و مناطات آیات، که گزارهای کلیتر از گزاره های تاریخی قرآن است و با گزارههای تاریخی، ارتباط التزامی عقلی دارد که با یک استدلال آن گزاره کلی استخراج می شود.

البته گاهی هم این را توسعه میدهند و به توضیح مصادیق آیات، تفسیر را تعمیم می دهند که در کلام عرفی میان مصداق و مراد تمایزی ایجاد نمی کنیم؛ مثلا وقتی گفته میشود زید آمد، یک مفهوم زید، مستقل از شخص خارجی بیان نمیکند و بنابراین بیان مصداق هم به دو قسم قبل باز میگردد. گزارههای کلی که از رهگذز تفسیر تاریخی به دست میآید. مرحله دوم تفسیر را برای ما فراهم می کند؛ ولی اگر بخواهیم برای امروز قرآن را مورد اجرا بگذاریم و مصادیق آن را بیابیم به این اندازه از تفسیر بسنده نیست و باید مصادیق کلی را با شرایط خود و مصادیق خود تطبیق داد که از آن به »تفسیر فرهنگی یا عصری« تعبیر میشود. برای روشنتر شدن موضوع بحث، تفسیر تاریخی، فراتاریخی و سپس تفسیر عصری آیه »قوامون«آورده میشود.                                                                                            
برای تبیین مسأله دو آیه به عنوان مثال گزارش میشود                                     
قبل از پرداختن به تفسیر تاریخی آیه و به عنوان مقدمه آن، به بررسی سبب نزول این آیه با تکیه بر ظاهر و سیاقش میپردازم:

1.    این آیه در سوره نساء قرار دارد که در حدود سال سوم و چهارم هجرت یعنی بعد از جنگهای بدر و احد نازل شده است؛ بنابراین وقتی آیه نازل شده است که مشکل پیدایش بیوه زنان پدید آمده بود

2.    در آیه سوم همین سوره اظهار شده است که این بیوه زنان را دوتا دوتا، سه تا سه تا و چهارتا چهارتا به همسری بگیرید. این به طور طبیعی برای همسران قبلی نمیتوانسته خوشایند باشد و احتمالاً زمینه مخالفت و ستیزهجویی با شوهران را میتوانسته است، فراهم بیاورد؛ به خصوص آن که تشخص زنان مدینه از زنان مکه بالاتر بوده و جلوی مردان میایستادند

3.    در آیه 15 همین سوره سخن از این است که زنان مسلمان مرتکب فاحشگی میشدند و لذا مقرر شده بود؛ چنانچه چهارنفر مشاهده کردند که زنی مرتکب فاحشگی شد، او را به مدت یکسال در خانه حبس کنند

4.    در آیه مورد بحث یعنی آیه 34 همین سوره گفته شده است که مردان قوام زنان باشند؛ به جهت اینکه خدا به آنان فضل داده و از اموالشان به آنان نفقه میدهند؛ لذا زنان نیز باید مطیع حافظ غیب باشند؛ اما اگر نشوز داشتند؛ یعنی مطیع نبودند و غیب را حفظ نکردند، آنان را موعظه کنید و با آنان هم خوابگی نکنید و بزنیدشان؛ اگر مطیع شدند، به آنان نباید ستم بشود

5.    در آیه 128 نیز از نشوز یا اعراض مردان سخن گفته شده است. سیاق آیه نشان میدهد که همسران از شوهران نفقه طلب میکنند؛ اما شوهران نمی پردازند و از آیه بعدش دانسته میشود که مردان چند همسر میان زنانشان به عدالت رفتار نمیکردند؛ یعنی به برخی نفقه میدادند و به برخی نمیدادند

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید