بخشی از مقاله

چکیده

مسئله جبر و اختیار یکی از مسائل فکری چالش برانگیز بوده و موجب پیدایش سه دیدگاه عمده کلامی و اعتقادی جبر، تفویض و امر بینالامرین شده است. جبریون معتقدند وقایع و حوادث جهان تحت حکمرانی نیرویی مقتدر به نام سرنوشت است و انسان مجبور و مقهور به دنیا آمده و رفتار و کردارش اجباراً به او تحمیل گردیده، مفوضه برعکس اینها معتقدند انسان موجودی مختار است و در افعال و تلاشهای خود و انتخاب اهداف و امور زندگی خود آزاد است و خودش سرنوشت خویش را رقم می زند. مکتب تشیع با طرح نظریه "لا جبر و لاتفویض بل امر بین الامرین" معتقد است بشر نه دارای اراده مطلق است به نحوی که بتواند برخلاف مشیت و اراده خدا عمل کند و نه مجبور مطلق است به گونه ای که بتوان افعال او را به کلی به خدا نسبت داد و اختیار را از او سلب کرد. بلکه اراده انسان در طول اراده خداست یعنی هم اراده الهی در اعمال ما موثر است هم ارده خود ما در اعمالمان موثر است. در این نوشتار پس از بررسی نظریه جبر و تفویض و رد دلایل آنها، به طرح نظریه امر بین الامرین و اثبات حقانیت آن پرداخته شده است.

واژگان کلیدی: جبر . تفویض . اختیار . قضا . قدر

مقدمه

جبر و اختیار یکی از مسائل بنیادین علم کلام است که اختلاف نظرها در باب آن موجب پدید آمدن مشرب های فکری گوناگون شده است. در این مشرب های فکری برخی منشأ صدور افعال را ذات حق دانسته و آزادی انسان را در حوزه اعمالش انکار کرده اند این گروه به جبریه شهرت یافته اند. دسته ای دیگر منشأ صدور افعال را خدا و بنده را محل ظهور فعل دانسته اند این دسته برای انسان قائل به قدرت شده اند و این قدرت را کسب نامیده اند. عده ای هم با نسبت دادن افعال به آدمی، به اختیار گرویده و معتقدند انسان در حوزه امور اختیاری بطور کامل از آزادی عمل برخوردار است. این گروه مفوضه نام دارند. گروهی دیگر جبر مطلق، کسب و اختیار مطلق را مردود دانسته و معتقدند لاجبر و لاتفویض بل امر بین الامرین و این مذهب جمهور امامیه است.

اشتباه پیروان مکتب جبر و تفویض در این است که تصور کرده اند برای انسان دو راه بیشتر وجود ندارد یا باید افعال خود را منحصرا به خدا نسبت دهد که منتهی به جبر می شود یا ناگزیر بپذیرد که اعمالش از جانب خود اوست و افعالش را صرفا با اختیار خودش انجام می دهد که این بینش منجر به محدودیت قدرت خدا می شود. نظریه امر بین الامرین در واقع رفع دو نظریه جبر و تفویض و اثبات تأثیر اراده خداوند و انسان در هر کار اختیاری در طول یکدیگر است. در این مقاله ابتدا نظریه جبر و کسب و تفویض و ضعف این سه قول مطرح شده سپس نظریه امر بین امرین که دیدگاه شیعه اثنی عشری است بیان می شود.

از نظر شیعه نه نظریه جبر می تواند افعال انسان را بطور دقیق تبیین کند و نه نظریه تفویض، بلکه دیدگاه درست این است که اعمال و رفتار انسان را از یکسو می توان به خود او نسبت داد و از طرف دیگر به خدا.تعریف کلید واژه ها جبر : در لغت به معنای واداشتن کسی به کاری با زور و مجبور یعنی کسی که به زور به کاری واداشته شده است. دراصطلاح علمای عقاید اسلامی یعنی خدای متعال بندگان را بر آنچه می کنند چه کار خوب و چه کار بد مجبور کرده است. به عبارت دیگر خداوند با یک قدرت برتر آغاز و انجام انسان ها را پیش از خلقتشان مقدر کرده و هر چه برای انسان پیش می آید همان سرنوشت از پیش تعیین شده اوست. - عسکری . - 9 : 1377

تفویض : به معنی واگذار کردن و اختیار دادن است. در اصطلاح علمای عقاید اسلامی یعنی خدا کارهای بندگان را به خود آنها واگذار کرده است و آنها هر چه بخواهند آزاد و رها و مستقل انجام می دهند و خداوند قدرتی بر افعال آنان ندارد. - همان : - 10 اختیار : در لغت به معنای انتخاب و گزینش و ترجیح دادن چیزی بر چیز دیگر و به خواهش دل خود اقدام به کاری کردن است که این معنی در مقابل اجبار است. در اصطلاح علمای عقاید اسلامی به آن معناست که خداوند متعال بندگانش را بوسیله انبیا و رسولان خود بر برخی کارها مکلف و از برخی نهی کرده است. خداوند بعد از آنکه قدرت و اراده انجام کار یا ترک آن را به بندگان بخشیده و برای آنان در آنچه می کنند حق انتخاب و گزینش قرار داده از آنان خواسته تا در آنچه به آن فرمان داده یا از آن باز داشته او را اطاعت کنند. - همان : - 11 قدر: واژه قدر در آیات قرآن به چند معنا آمده که عبارتند از:

. 1 به معنای قدرت یافتن ، توان اقدام پیدا کردن: او لیس الذی خلق السموات و الأرض بقادر علی أن یخلق مثلهم. آیا کسی که آسمان و زمین را آفرید قادر نیست همانند آنها را بیافریند؟ - یس - 81/

.2 به معنای در تنگنا قرار دادن: قل إن ربی یبسط الرزق لمن یشاء و یقدر. بگو پروردگار من روزی را بر هرکس بخواهد وسعت داده یا تنگ می کند. - سبا - 36/

.3 به معنای تدبیر و اندازه گیری کردن: و فجرنا الأرض عیونا فالتقی الماء علی أمر قد قدر. و زمین را شکافتیم و چشمه هایی را بیرون فرستادیم و این دو آب به اندازه ای که تدبیر شده بود با هم در آمیختند. - قمر - 12/ قضا: واژه قضا نیز به چند معنا آمده است:

.1 قضا به معنی داوری میان دو طرف درگیر است و قاضی را از آن جهت قاضی می گویند که میان متخاصمین حکم می کند و به کار آنها فیصله می دهد. إن ربک یقضی بینهم یوم القیامه فیما کانوا فیه یختلفون. پروردگار تو روز قیامت در آنچه اختلاف می کردند میان آنان داوری می کند. - یونس - 93/

.2 به معنای آگاه کردن: مانند سخن خدا در داستان لوط و آگاه کردن او در سرانجام قومش. و قضینا إلیه ذلک الامر أن دابر هولاء مقطوع مصبحین. ما لوط را از این موضوع آگاه کردیم که صبحگاهان همه آنان ریشه کن خواهند شد. - حجر - 66/

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید