بخشی از مقاله
چکیده:
نورالدین عبدالرحمن جامی ، شاعر عارف قرن نهم هجري است.در خصوص عقاید کلامی جامی در مبحث جبر و اختیار، آنچه از مطالعه آثار وي نتیجه گرفته می شود، این است که جامی به معنی مصطلح متکلم نیست؛ بلکه عارف و شارح مکتب فکري ابن عربی است و با توجه به اینکه عرفان و کلام ، دو موضوع مهم علوم اسلامی به شمار می روند و در پاره اي مباحث به هم نزدیک می شوند؛ لذا در این مقاله ، موضوع جبر و اختیار که از اصلی ترین مباحث کلامی است مورد بررسی قرار گرفته است و عقاید جامی از خلال آثار نظم و نثر وي با تکیه بر مثنوي گرانسنگ هفت اورنگ استخراج شده است.
در این مقاله مفصلاَ به مبحث جبر و اختیار و نظریه ها ي مختلف متکلمان در خصوص خلق افعال بندگان ، پرداخته شده است و سپس عقاید کلامی جامی درباره جبر و اختیار که از کتابهاي ایشان استخراج شده آمده است و در نهایت چنین نتیجه گرفته می شود که جامی در مسئله جبرو اختیار از مشرب کلامی اشعري پیروي می کند؛ و در بعضی مواقع پا را از اشاعره فراتر می نهد و به امامیه وماتریدیه نزدیک می شود.
مقدمه:
جبر و اختیار یکی از پیچیده ترین و و در عین حال جدال برانگیزترین مباحث علم کلام است و از صدر اسلام پیوسته علماي دین را به پاسخگویی به شبهاتی در خصوص خلق افعال بندگان واداشته است. نورالدین عبدالرحمن جامی، متخلص به جامی ، شاعر و عارف قرن نهم هجري - - 817-898 است که آثار وي درشرح عقاید عرفانی ابن عربی و همچنین سلسله نقشبندیه است؛ اما با توجه به پیوند عرفان و دیگر علوم اسلامی ، در آثار جامی به مباحث کلامی بر خورد می کنیم ، به گونه اي که جامی در جاي جاي آثار خود به ویژه مثنوي گرانسنگ هفت اورنگ مفصلاَ به مسئله جبر و اختیار پرداخته است.لذا براي روشن شدن عقاید جامی ، ابتدا به تعریف جبر و اختیار و آراءمختلف متکلمان در این زمینه و سپس عقاید جامی درباره جبر و اختیار ،مورد بررسی قرار گرفته است.
جبر و اختیار :
»جبر در لغت به معناي شکسته بستن و نیکو کردن است » جَبَرَ و أجبَرَ و تَجَبﱠر وإِجتَبَرَ « یعنی بعد از شکسته شدن و درهم ریختن، اصلاح و ترمیم میگردد و به معناي بینیاز کردن فقیر و به معناي الزام و اکراه و اجبار آمده است. مفهوم فلسفی آن به معناي ملجأ و مجبور بودن انسان در افعال خود است - .«سجادي، - 170 :1366 »جبر در اصطلاح اهل کلام، بیشتر به معناي اسناد فعل انسان است به خداوند؛ که در واقع خلاف قدر و تفویض است و قدر، اسناد فعل انسان است به قدرت خود انسان؛ و تفویض اعتقاد به وانگذاردن کار به خداوند است.
به عبارت روشنتر، جبر اسناد فعل بندگان است به پروردگارشان، به حد افراط، که به سلب فعل و قدرت اراده و اختیار از ایشان منتهی شود و انتساب افعال به آنان مانند انتساب افعال به جمادات به طریق مجاز میباشد. قدر و تفویض در مقابل جبر است و در انتساب افعال به بندگان به حد افراط است به طوري که آنان را با استقلال خالق افعالشان بدانیم و براي پروردگار درخلق و ایجاد آنها اثري نشناسیم - .«شهرستانی، ج1، - 86 :1410 از اختلاف نظر متکلمان چندین نظریه درباره خلق افعال عباد مستفاد میشود، که بعد از بیان این آراء به نظریه جامی می پردازیم :
مذهب جبر - جبرمحض -
بر طبق این مذهب انسان در کارهاي ارادي خود نیز آزاد نیست. همه چیز حتی کارهاي ارادي انسان، آفریده خداست. در نظر این گروه فاعل حقیقی افعال انسان خداست و نسبت دادن کارها به انسان همانند انتساب عمل به جمادات، انتسابی مجازي است، این نظریه از سوي جهم بن صفوان رهبر فرقه جهمیه اظهار شده و پیروان او را در تاریخ علم کلام اسلامی مجبره یا جبریه نامیدهاند.