بخشی از مقاله

چکیده :

توانمندسازي کارکنان یک ابزار ضروري مدیریتی است که می توان درجهت هدایت منابع انسانی به منظور افزایش بهرهوري مورد استفاده قرار داد . در این مقاله با رویکردي کاربردي به مفهوم توانمندسازي کارکنان، به بررسی عوامل موثر بر توانمندسازي آنها پرداخته شده است. توانمندسازي کارکنان یکی از ابزارهاي موثر براي افزایش بهره وري کارکنان و استفاده بهینه از ظرفیتها و تواناییهاي فردي و گروهی آنها در راستاي اهداف سازمانی است. سازمانها امروزه تحت تاثیر عواملی از قبیل افزایش رقابت جهانی، دگرگونیهاي ناگهانی، نیاز به کیفیت و خدمات پس از فروش، وجود منابع محدود و... زیر فشارهاي زیادي قرار دارند.

پس از سالها تجربه، دنیا به این نتیجه رسیده است که اگر سازمانی بخواهد در امور کاري و اقتصاد خود پیشتاز باشد و در عرصه رقابت عقب نماند، باید از نیروي انسانی متخصص، خلاق و باانگیزه بالا برخوردار باشد. منابع انسانی اساس ثروت واقعی یک سازمان را تشکیل می دهد. مفهوم سرمایه اجتماعی به عنوان منبعی که ممکن است افراد ، گروهها و جوامع براي رسیدن به نتایج مطلوب آن را به کار می گیرند، قلمداد می شود. بنابراین سرمایه اجتماعی، میراث روابط اجتماعی اند و کنش جمعی را تسهیل میکنند. در ادامه به اهمیت و ضرورت توانمندسازي کارکنان در سازمانها و ویژگیهاي سازمانها و کارکنان توانمند اشاره و دستاوردهاي حاصل از اجراي توانمندسازي در سازمانها و موانع موجود جهت اجراي توانمندسازي آورده شده است. درنهایت به بررسی مفاهیم و مؤلفه هاي سرمایه اجتماعی، نقش و تأثیر آن در توانمندسازي منابع انسانی در راستاي بهبود فعالیت هاي سازمانی پرداخته شده است .

مقدمه:

توانمندسازي کارکنان یکی از تکنیکهاي موثر براي افزایش بهره وري کارکنان و استفاده بهینه از ظرفیت و تواناییهاي فردي و گروهی آنها در راستاي اهداف سازمانی است. توانمندسازي فرایندي است که در آن از طریق توسعه و گسترش نفوذ و قابلیت افراد و تیمها به بهبود و بهسازي مستمر عملکرد کمک می شود. به عبارت دیگر توانمندسازي یک راهبرد توسعه و شکوفایی سازمانی است.

توانمندسازي

توانمندسازی فرایندی است که افراد جامعه از راه آن، از نیازها و خواستههای خود آگاه شده، نوعی اعتماد به نفس و خوداتکایی را برای برطرف کردن آن نیازها به دست میآورند و براساس آن از توانایی لازم برای تحقق هدفهای خود برخوردار میشوند. در تعریفی دیگر توانمندسازی یعنی اینکه مردم باید به سطحی از توسعه فردی دست یابند که به آنها امکان انتخاب بر اساس خواستههای خود را بدهد - شادی طلب، ١٣٨١: ٥٤ - . توانمندسازی، فرایند پیوستهای است که بر اساس آن افراد یک جامعه از نوعی خوداعتمادی برخوردار شوند و قادر به ارزیابی درست و شناخت واقعی خویش باشند و از تواناییها و قابلیتها، برای رسیدن به هدفهای خود آگاه شوند و بتوانند با افزایش توانمندی خود به هدفهای مورد نظر دست یابند - فرخی،١٣٧٦: ٧٦ - .

سه عنصري که زمینه توانمندسازي را در محیط کار به وجود می آورند، عبارتند از: نگرشها، روابط و ساختار سازمانی که هریک از این عناصر سازمانی باید تغییر کند تا کارکنان توانمند را به وجود آورد؛ درغیر این صورت تلاشها به هدر خواهد رفت . محیط کار توانمند، محیطی است که در آن کارکنان نیروي محرکه اصلی هستند.توانمندسازي ظرفیتهاي بالقوهاي را براي بهره وري از سرچشمه توانایی انسانی که از آن استفاده کامل نمیشود، دراختیار میگذارد.

توانمندسازي با اعمال فشار مدیران و دستورکارها تحقق نمییابد، بلکه فرایندي است که لازمهاش پذیرش فرهنگ توانمندسازي و مشارکت کارکنان است . - ERSTAD,1997:135 - بنابراین توانمندسازي عبارت است از شناختن ارزش افراد و سهمی که میتوانند درانجام امور داشته باشند. به عبارت دیگر توانمندسازي نیروي انسانی یعنی ایجاد مجموعه ظرفیتهاي لازم در کارکنان، براي قادر ساختن آنان به ایجاد ارزش افزوده در سازمان و ایفاي نقش و مسئولیتی که در سازمان به عهده دارند؛ توأم با کارایی و اثربخشی.

اهمیت و ضرورت توانمندسازي کارکنان در سازمانها

سازمانهاي امروز تحت تاثیر عواملی از قبیل افزایش رقابت جهانی، دگرگونیهاي ناگهانی، نیاز به کیفیت و خدمات پس از فروش و وجود منابع محدود و … زیر فشارهاي زیادي قرار دارند. پس از سالهاي زیادي تجربه، دنیا به این نتیجه رسیده است که اگر سازمانی بخواهد در اقتصاد و امور کاري خود پیشتاز باشد و در عرصه رقابت عقب نماند باید از نیروي انسانی متخصص، خلاق و باانگیزه بالا برخوردار باشد.

منابع انسانی اساس ثروت واقعی یک سازمان را تشکیل میدهند. بین سرمایه انسانی و بهرهوري در سازمانها رابطهاي مستقیم وجود دارد. از دغدغههاي مهم بنگاههاي اقتصادي موفق جهان، گردآوري سرمایه انسانی فرهیخته و خردورزي است که قادر به ایجاد تحول در سازمانی که به آن متعلقند، باشند. یک سازمان موفق مجموعهاي است مرکب از انسانهایی بافرهنگ سازمانی، اندیشه و    اهداف مشترك که با کار گروهی در نظام انعطافپذیر سازمان، تجارب و دانش خود را با عشق به پیشرفت روزافزون سازمان در اختیار مدیریت خود قرار میدهند.

بنابراین هر فرد نسبت به سازمان و وظیفهاي که انجام میدهد، احساس مالکیت خواهد کرد. استفاده از تواناییهاي بالقوه منابع انسانی براي هر سازمانی مزیتی بزرگ به شمار میرود. در بهرهوري فردي، سازمان از مجموعه استعدادها و تواناییهاي بالقوه فرد به منظور پیشرفت سازمان استفاده میکند و با بالفعل درآوردن نیروهاي بالقوه و استعدادهاي شگرف در جهت سازندگی موجب پیشرفت فرد و همسویی با سازمان خواهد شد. بنابراین لازمه دستیابی به هدفهاي سازمان، مدیریت موثر این منابع باارزش است.

دراین راستا رشد، پیشرفت، شکوفایی و ارتقاي توانمندیهاي کارکنان که در سالیان اخیر تحت عنوان توانمندسازي کارکنان مورد توجه صاحبنظران و کارشناسان مدیریت منابع انسانی واقع شده است. همانگونه که سازمانها به مقابله با چالشهاي سازمانی بر میخیزند و بهبود مستمر را در اولویت قرار دادهاند، نیاز بیشتري به حمایت و تعهد کارکنان و    درگیرکردن آنها در کار احساس می شود. توانمندسازي تکنیکی نوین و موثر در جهت ارتقاي بهره وري سازمان به وسیله بهرهگیري از توان کارکنان است.

کارکنان به واسطه دانش، تجربه و انگیزه خود صاحب قدرت نهفته هستند و در واقع توانمندسازي آزاد کردن این قدرت است. این تکنیک ظرفیتهاي بالقوهاي که براي بهرهبرداري از سرچشمه توانایی انسانی که از آن استفاده کامل نمی شود، در اختیار میگذارد و در یک محیط سالم سازمانی روشی متعادل را در بین اعمال کنترل کامل از سوي مدیریت و آزادي عمل کامل کارکنان پیشنهاد میکند. در بحث توانمندسازي مسائلی از این قبیل مورد بررسی قرار میگیرد که جو مدیریتی و فضاي سازمان براي کارکنان چگونه است؟ مدیریت سازمان آیا امکان بروز عقاید و افکار را به کارکنان خود میدهد؟ آیا اساس انتخاب و بکارگیري افراد در مشاغل شایستگیها و صلاحیتهاست یا اینکه صرفاً بر اساس داشتن رابطه و اطلاعات محض است؟ آیا سیستم تشویق و تنبیه عادلانه در سازمان وجود دارد؟ میزان مشارکت در سازمان چقدر است؟ مدیران تا چه اندازه محیط را براي انجام کار جذاب نمودهاند؟

امروزه مزیتی که سازمانها براي پیشی گرفتن از یکدیگر دارند نه در بکارگیري فناوري جدید، بلکه در بالا بودن اعتماد به نفس و میزان تعهد کارکنان به اهداف سازمانی نهفته است. براي گذر از مرحلههاي گوناگون، سازمانها باید خود را با موقعیتهاي مختلف سازگار کنند و روشهاي جدیدي را فرا گیرند. در این صورت باید به شناسایی مواردي که میتواند در سازندگی محیط کار توانمند و موثر باشد، برسند. در سازمانهاي نو کارکنان نه تنها براي انجام  وظیفهاي که به عهده دارند، بلکه براي بهبود کارکرد کل سازمان احساس مسئولیت میکنند. آنها براي افزایش مستمر عملکرد بهره وري به گونهاي فعال با یکدیگر به کار میپردازند.

فرایند توانمندسازي

از نظر فوکس - - 1998 "توانمندسازي کارکنان یک فرایند است و از طریق آن یک فرهنگ توانمند سازي توسعه مییابد که در آن آرمانها ، اهداف ، مرزهاي تصمیمگیري و نتایج تأثیرات و تلاشهاي آنان در کل سازمان به اشتراك گذاشته میشود . در چنین فرهنگی منابع و رقابت براي کسب منابع مورد نیاز جهت اثربخشی فعالیتهایشان فراهم و حمایت میشود. بلانچارد فرایند توانمندسازي را در سه مرحله خلاصه کرده است :

- 1 تسهیم اطلاعات : که به کارکنان اجازه می دهد موقعیتهاي سازمان خود را بشناسند و مورد تجزیه و تحلیل قرار دهند . تسهیم اطلاعات با اعتمادسازي در سازمان ، شکستن تفکر سلسله مراتبی سنتی آغاز می شود و در نتیجه موجب افزایش احساس مسئولیت پذیري کارکنان می شود.

2- خود مختاري و استقلال کاري در سرتاسر حد و مرزهاي سازمان : حد و مرزهاي سازمان از طریق مقصد - چرا کار می کنید - ، ارزشها - چه چیز راهنماي عمل شماست - ، تصورات - تصور شما از آینده چیست - ، اهداف - چه چیز، چه وقت ، کجا ، چطور و چرا انجام میدهید - ،نقشها - شما که هستید - و سیستم و ساختار سازمانی - کاري که شما انجام میدهید چطور مورد حمایت قرار می گیرد - مشخص می شود.

3- جایگزین کردن تیم هاي خود گردان به جاي سلسه مراتبها : هرگاه گروهی از کارکنان با مسئولیتهاي ویژه براي فرایند کار و تولید انتخاب میشوند، از شروع تا پایان کار برنامه ریزي و اجرا می کنند، همه چیز را مدیریت می کنند و مسئولیت را به صورت مساوي و عادلانه تقسیم می کنند . مزیت تیم هاي خودگردان در فراهم کردن رضایت شغلی، تغییر نگرش ، تعهد کاري ، برقراري ارتباط بهتر میان کارکنان و مدیران، اثربخشی بیشتر فرایندهاي تصمیمگیري ، بهبود و پیشرفت عملیات، کاهش هزینهها و بهره وري سازمان خلاصه میشود.

انواع توانمندسازي

١- توانمندسازي فردي: در این مدل، کارکنان با کسب مهارتها قادرند بدون نیاز به حضور مستقیم سرپرست، فعالیت کنند. در این مرحله، قدرت تجزیه و تحلیل کارکنان رشدیافته و میتوانند براي پرسشها و مشکلات خود پاسخ و راه حل مناسب پیدا کنند. همچنین شخص قادر است در شرایط جدید رفتارش را تنظیم کرده، در مقابل عملکرد و تصمیمهایش مسئول و پاسخگو باشد.

-2 توانمندسازي سازمانی : در این سطح که ویژه مدیران است، آنان قادر میشوند برنامههاي کلی سازمان را تدوین کنند. آنها تصمیم می گیرند چه کارهایی توسط چه کسانی و چطور انجام گیرد؟ مدیران به وظایفشان آگاه بوده، کماکان هدایت کارکنان را برعهده دارند. در این مرحله، مهارتهاي رهبري را می توان به کارکنانی که توانمندسازي مرحله فردي را با موفقیت گذرانده اند، آموزش داد.

فرایند توانمندسازي

امروزه هیچ سازمانی بدون داشتن کارکنان توانمند، قادر به ادامه حیات نیست. توانمندسازي نه وظیفه است و نه پایان یک کار، بلکه یک فرایند شدن است و باید به عنوان بخشی از فرهنگ سازمانی به شمار آید. فرایند توانمندسازي، در سه مرحله مطرح است:

- 1 ارائه اطلاعات: یعنی اطلاعات لازم به آسانی دراختیار کارکنان قرار گیرد تا باعث اعتماد به نفس و آگاهی آنان از وضعیت فعلی سازمان شده، موجب تحکیم فرهنگ اعتماد و همدلی میشود.

-2 استقلال کاري یا خودمختاري: باید در چارچوب مشخص باشد، تا از اتلاف انرژي بیهوده جلوگیري کند.

-3 جایگزینی ساختار سلسله مراتب سازمانی با گروههاي خودگردان: گروههاي خودگردان شامل کارکنانی است که مسئولیت کامل اجراي یک کار یا تولید محصولی را از ابتدا تا انتها برعهده داشته و مسئولیت میان آنان تقسیم می شود. این گروهها از راه گذراندن دورههاي آموزشی قادرند مهارتهاي لازم را کسب کرده، هنگام کار،

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید