بخشی از مقاله

چکیده

محیط صنعتی در ایران طی دو دهه ی گذشته با تغییرات سریع و غیرقابل پیش بینی در فناوری، شرایط بازار و نیازمندیهای مشتری روبرو بوده است و سازمان های تولیدی را با مسائلی مانند افزایش رقابت حاصل از نوآوری تکنولوژیک و محیط های آشفته روبه رو گردانده است . برای مواجهه با این تغییرات، چابکی یک ضرورت اجتناب ناپذیرمی باشد .چابکی، توانایی سازمان برای تطبیق با تغییرات و شناسایی و بهره گیری مؤثر از فرصت هایی است که در اثر تغییر به وجود می آید.

مهم ترین بخش در تولیدچابک، منابع انسانی می باشد. بدین منظورپس از بررسی مبانی نظری و پیشینه ی پژوهش و شناسایی شاخص های دستیابی به چابکی ، مدل ساختاری تفسیری از عوامل مؤثر بر دستیابی به چابکی از طریق توانمند سازی منابع انسانی ارانه می شود. یافته های پژوهش نشان می دهد اقدامات مدیریت منابع انسانی با شاخص مشارکت دادن کارکنان توسط مدیران ارشد، اختیار سازمانی با شاخص تعهد و وفاداری به پروژه یا گروه و نیز قواعد و رویه های سازمانی با شاخص سازماندهی غیر رسمی در راستای دستیابی به چابکی، عوامل مؤ ثر در دستیابی به چابکی از طریق توانمند سازی منابع انسانی هستند.

مقدمه

چابکی توانایی پاسخگویی سریع به تغییرات و عامل اصلی موفقیت و بقای بنگاه های امروزی تلقی می شود. شرکت ها باید به طور مؤثر بر تغییرات مستمر و غیرمنتظره و همچنین چالش های جدید مشتریان با هزینه اندک فایق آیند. در واقع چابکی ضرورتی برای بقا در مقابل رقبا، تحت محیط های متغیر ب رای برخ ورد با چالش های تحویل سریع محصولات و خدمات، کیفیت و رضایت مشتری است [1] محیط صنعتی در ایران طی دو دهه ی گذشته با تغییرات سریع بی سابقه و غیرقابل پیش بینی در فناوری، شرایط بازار و نیازمندی های مشتری روبرو بوده است و سازمان های تولیدی را با افزایش رقابت حاصل از نوآوری تکنولوژیک و محیط های آشفته روبه رو گردانده است.

بدین منظور سازمان های ایرانی می بایست از تواناسازهای چابکی آگاه شده ، مسیر دستیابی به چابکی از طریق آنها را فرا گیرند.این پژوهش با هدف کمک به شرکت های تولیدی در نظر دارد به ارائه ی مدل ساختاری تفسیری از عوامل مؤثر بر دستیابی به چابکی از طریق توانمند سازی منابع انسانی بپردازد. مدل سازی ساختاری تفسیری، فرایند یادگیری تعاملی است که از طریق تفسیر نظرات گروهی از خبرگان به چگونگی ارتباط بین مفاهیم یک مسئ له می پردازد و ساختاری جامع از مجموعه ی پیچیده ای از مفاهیم ایجاد میکند و افزون بر مشخص کردن تقدم و تأخر تأثیرگذاری عناصر بر یکدیگر، جهت و شدت رابطه ی عناصر یک مجموعه ی پیچیده را در ساختار سلسله مراتبی تعیین می کند[2] بنابراین، هدف اصلی پژوهش حاضر شناسایی عوامل مؤثر بر دستیابی به چابکی از طریق توانمند سازی منابع انسانی در سازمان های تولیدی و ارتباط بین آنها در مدلی یکپارچه است .

مبانی نظری پژوهش چابکی

چابکی عبارت است از، شناسایی موفق مبانی رقابت - سرعت، انعطاف پذیری، نوآوری، کیفیت و سودآوری - ، انسجام منابع، و اقدامات مناسب در محیط دانش و دارای تغییرات سریع بوسیله فراهم کردن محصولات و خدمات مشتری پسند.مفهوم چابکی به سیستم های تولید منعطف باز می گردد.[3] یک استراتژی برای توانمندساز ی در جهت حفظ مزیت رقابتی در محیطی متلاطم مطرح شده است.

[4] چابکی سازمانی چندین قابلیت اساسی را درنظر می گیرد که عبارتند از پاسخگویی، شایستگی، انعطاف پذیری و سرعت.چابکی، کاربست موفقیت آمیز مبانی رقابت مانند سرعت، انعطاف پذیری، نوآوری و کیفیت به وسیله یکپارچه کردن منابع قابل آرایش مجدد و بهترین اقدامات برای فراهم کردن محصولات و خدمات مشتر ی محور در یک محیط مملو از تغییرات سریع است.[5] ارزش آفرینی برای مشتری، آمادگی در برابر تغییرات، ارزش نهادن به دانش و مهارت های نیروی انسانی و مشارکت مجازی.[6]

نقش توانمندسازی منابع انسانی در دستیابی به چابکی

چابکی نیروی انسانی توانایی کارکنان برای واکنش راهبردی نسبت به عدم اطمینان است .سازمان ها برای انتقالفنّاوری های ناآشنا و جدید برای محصولات خود ، باید عمدتا به کارکنان خود تکیه نمایند. در یک سازمان با محوریت نیرویانسانی، ممکن است فرصت هایی در آینده فراهم شود و از ریسک مصون بماند .بنابراین منجربه بهبود عملکرددر بلندمدت تحت شرایط تغییرو عدم اطمینان خواهد شد.منابع در مورد چابکی نیروی انسانی بسیار اندک هستند و بیشتر در سطح مفهومی به این موضوع پرداخته اند.

[7] ،[8]محور عمده در تولید چابک منابع انسانی هستند .جهت چابک سازی منابع انسانی نیاز به ایجاد و تقویت عوامل خاصی است. ضرورت های مربوط به تولید چابک منجر به این نتیجه می شود که چابکیبدون استفاده از دانش ومهارت کارکنان حاصل نمی شود[9]،[10]،.[11]با توجه به اهمیت نقش منابع انسانی در دست یابی به چابکی شاخص های متعددی در توانمندسازی منابع انسانی در سازمان های تولیدی تأثیرگذار هستند این شاخص ها در جدول شماره 1 ارائه شده است .[12]  

روش تحقیق

پژوهش حاضر پژوهشی پیمایشی و روش مورد استفاده برای ارائه ی مدل و تحلیل دادهها مدل- سازی ساختاری تفسیری است.در این پژوهش براساس شاخص های شناسایی شده در جدول شماره 1 و با نظرسنجی ازجامعه ی آماری که متشکل از هفت نفر از اساتید دانشگاه است، مدل سازی انجام شد ه است. جامعه ی آماری در روش مدل سازی ساختاری نفسیری متشکل ازمتخصصان و خبرگان است و پیشنهاد شده است، به طور معم ول از نظرات پنج خبره استفاده شود[13]،[14] براین اساس در این پژوهش از نظرات اساتید دانشگاه آشنا به مباحث منابع انسانی وچابکی استفاده شده است.

بدین منظور تعداد ده نفر انتخاب شده، در پایان از نظرات هفت نفراستفاده شده است.ابزار استفاده شده در پژوهش پرسشنامه های متشکل از 5عنصر و 14 شاخص شناسایی شده در جدول شماره1به صورت مقایسات زوجی است و از پاسخ دهندگان خواسته شده است تا با مقایسه دو به دو عوامل، رابطه ی آنها - عدم وجود رابطه، وجود رابطه ی یک طرفه، وجود رابطه ی متقابل - را مشخص کنند.

شناسایی شاخص های مرتبط با مسئله ی مورد بررسی

تشکیل ماتریس خودتعاملی ساختاری :درایه های این ماتریس بدین صورت شکل میگیرد : اگرعنصرi بر عنصرj تأثیرگذار باشد - , - V اگر عنصرj بر عنصرi تاثیرگذار باشد - - A تأثیر متقابل عناصرi و - X - j و در صورت عدم وجود ارتباط بین عناصرi وj ،درایه ماتریس - - O خواهد بود.  تشکیل ماتریس دستیابی نهایی :با درنظر گرفتن رابطه ی تعدی بین عناصر لازم است ماتریس دستیابی اولیه سازگار شود .بدین منظور می بایست ماتریس اولیه را به توانK+1 رساند. به طوری که حالت پایدار برقرار شود - Mk=Mk+1 - بدین ترتیب برخی عناصر صفر تبدیل به1 خواهد شدکه به صورت - - 1* نشان داده میشود.

تعیین سطح شاخ صها :پس از تعیین مجموعه ی قابل دستیابی و مجموعه ی مقدم برای هرعنصر و تعیین مجموعه ی مشترک، سطح بندی متغیرها انجام می شود .مجموعه ی قابل دستیابی برای هر عنصر، مجموعه ای است که در آن سطر ها به صورت یک ظاهر شده باشند و مجموعه ی مقدم، مجموعه ای است که در آن ستون ها به صورت یک ظاهر شده باشند . با به دست آوردن اشتراک این دو مجموعه، مجموعه ی مشترک به دست خواهد آمد . عناصری که مجموعه ی مشترک با مجموعه ی قابل دستیابی یکسان باشد، سطح اول اولویت را به خود اختصاص می دهند.

با حذف این عناصر و تکرار این مرحله برای سایر عناصر، سطح کلیه عناصر تعیین می شود.ترسیم مدل ساختاری تفسیری :براساس سطوح تعیین شده و ماتریس دستیابی نهایی ، مدل ترسیم میشود. تجزیه وتحلیل قدرت نفوذ-وابستگی: جمع سطری مقادیر در ماتریس دستیابی نهایی برای هرعنصر بیانگر میزان نفوذ و جمع ستونی نشانگر میزان وابستگی خواهد بود .براساس این دو عامل،چهار گروه از عناصر قابل شناسایی خواهد بود - متغیرهای خودمختار، مستقل، پیوندی و وابسته - .

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید