بخشی از مقاله
چکیده
یکی از شاخصهای عدالت اقتصادی-اجتماعی توزیع درآمد میباشد. عدالت اجتماعی در پیروی از قوانین الهی بشکل قراردادهای اجتماعی آشکار میگردد. یکی از مهمترین اهداف نظام اقتصادی اسلام، برقراری عدالت اجتماعی -اقتصادی است. عدالت اقتصادی- اجتماعی هدف اساسی در دولتهای اسلامی بحساب آمده و همراه با تقوا، از شاخص جامعه اسلامی بهشمار میرود. معیار عدالت، اهداف عدالت، تقدم عدالت بر رشد و توسعه و اینکه کارآیی لازمه عدالت است، از محورهای مهم مباحث عدالت در دیدگاه اقتصاد اسلامی است. به طور معمول باز توزیع در آمد ها باعث افزایش رفاه افراد کم درآمد و کاهش رفاه افراد با درآمد های بالا می شود. در این مقاله باتوجه دادههای دوره زمانی 1391-50 و با استفاده از روش حداقل مربعات معمولی اثر نظام مالیاتی در کشور ایران بر توزیع درآمدها سنجینده شد. نتایج حاکی از آن بود که اثر نسبت کل مالیات های دریافتی از درآمد دولت و مالیات بردرآمد بر روی توزیع درآمد یک اثر منفی و معنا دار بوده است به این معنا که مالیات ها توزیع درآمدها را بهبود بخشیدهاند. اما اثر مالیات بر ثروت معنادار نبوده است . .
واژگان کلیدی: مالیات ، توزیع درآمد ، مالیات بردرآمد ، مالیات بر ثروت
مقدمه
توزیع نابرابر درآمد و ثروت در جامعه سبب بروز مشکلات بسیاری در حوزههای اقتصادی، اجتماعی وسیاسی کشور خواهد شد. از اینرو یکی از وظایف اقتصادی دولت، توزیع مناسب درآمد و ثروت است. سیاستهای مالی دولتقطعاً میتواند در کاهش نابرابری و توزیع مجدد درآمد مؤثر باشد. به عبارت دیگر، دولت میتواند به نحوی توزیع مجدد درآمدها را تنظیم نمایدکه باعث افزایش درآمد فقرا و تعدیل درآمد ثروتمندان شود یعنی فاصله طبقاتی درآمد بین گروههای مختلف جامعه کاهش یابد - سیفی پور و قاسم رضایی،. - 1390 از سوی دیگر یکی از ویژگی های اساسی اقتصاد اسلامی نگرش توزیعی آن است، به این معنا که در اقتصاد اسلامی نه تنها به روابط تولیدی و شیوههای تولید ثروت و افزایش آن پرداخته میشود بلکه علاوه بر این توجه اصلی به نحوه توزیع ثروت و درآمد است که در مسیر صحیحی جریان یابد - توتونچیان و عیوضلو،. - 1379
نظام مالیاتی کارآمد، نظام اقتصادی را در مقابل بسیاری از خطرها بیمه میکند. این در حالی است که در کشور ما منابع یر مالیاتی بویژه درآمدهای نفتی سهم عمدهای از درآمد دولت میدهند؛ به طوری که وجود آسان ارزان این درآمدها موجب عدم نیاز و عدم توجه جدی به مالیات و ساماندهی این سیستم کارآمد مالیاتی شده و بخصوص همچنین بیثباتی دو دهه اخیر درآمدهای نفتی، موجب بیثباتی درآمدهای دولت شده و وابستگی شدید برخی از بخشهای درآمدی به درآمدهای نفتی، این بیثباتی را تشدید نموده است - دادگر و غفاری، . - 1387 از طرفی دیگر اسلام بر عدالت خواهی، برطرف کردن فقر و کاهش نابرابری، به عنوان اهداف مهم نظام اسلامی تاکید میکند - عسگری و میسمی ، . - 1388
از نظر نظریهپردازان اقتصاد اسلامی، مسئله توزیع با بحث عدالت پیوند ناگسستنی دارد. یکی از معروفترین بعدهای عدالت اقتصادی رساندن هر مستحق به حق خود و عدم احتساب نتیجه های فعالیت ها و زحمت های یک نفر به جای فرد دیگر بدون رضا یت وی است - مطهری،. - 1382 بنابراین »برابری درآمدی« را میتوان اصطلاحی تعبیر کرد که به تناسب کارکردی سهم عوامل تولید در توزیع کارکردی و توازن سطح زندگی افراد جامعه در توزیع مقداری اشاره دارد - ندری و قلیچ،. - 1389 در پژوهش حاضر ابتدا به شناسایی علل نابرابریهای نظام توزیع درآمد از نگاه اسلام میپردازیم. سپس با معرفی حقوق افراد در نظام توزیع درآمد به شناخت نقش دولت در اینباره پرداخته ودر ادامه با نشان دادن ابزار های دولت اسلامی برای توزیع عادلانه درآمدها و شباهتهای این ابزارها با ابزار-های مدرن - مالیات بر درآمد ، مالیات بر ثروت ، مالیات بر حقوق و.... - و بررسی اثر این ابزارها از طریق روش OLS بر روی توزیع عادلانه درآمدها میباشد.
ساختار بحث مبانی نظری
اسلام و توزیع عادلانه درآمدها
با مطالعه دستاوردهای اقتصاد متعارف میتوانیم به کشف دو علت عمده در شکلدهی نابرابریهای درآمدی پیببریم: نخستینعلتتفاوتهایطبیعیوذاتیانسانها است. انسانها در داشتنبرخیازصفتها مانند قدرتبدنی، سلامتی، استعداد و پشتکار، شجاعت و ریسکپذیری، هوش وقوایذهنیو قدرتمحاسباتی، خلاقیت و تواناییدر کسب مهارتهایفنی با یکدیگر متفاوت هستند. علت عمده دوم، عوامل غیرذاتی است. این عوامل که اغلب به دست بشراست، خود به، سه دسته کلی تقسیم میشود. دسته نخست، بهرهمندی ازامکانات و فرصتهای اولیه مانند: برخورداری از تحصیلات آموزشی، مراقبتهای پزشکی است. دسته دوم ویژگی های کار و شغل مانند مفاد قراردادها است. از آنجا که مشاغل از جهت متعدد با یکدیگر متفاوت هستند بدیهی است که درآمدهای متفاوتی را هم نصیب افراد بگردانند. آدام اسمیت پنج شرط اصلی را علت تفاوت درآمدهای پولی مشال برمیشمارد: » جذابیت یا عدم جذابیت خود شغل ها، آسان یا دشواربودن یادگیری شغل ها ، ثبات یا بی ثباتی اشتغال در شغلها، درجه مسؤولیتی که شغل ها هر یک به همراه دارند و نیز درجه نامطمئن بودن و ریسکی بودن کامیابی در شغل ها« - داب،:1381 . - 67
دسته سوم عوامل ساختاری مانند: ربا، تورم، بیعدالتی در نظام دستزدها و بی برنامهگی در جهتگیری سیاست های هزینه دولت، همه باعث پیداش نابرابری درآمد می شود - قلیچ ندری، . - 1389 آنچه در اسلام اهمیت وافری دارد، رساندن حق ذی حق به وی است. به طور کلی به طور کلی حق عمومی برای افراد در دسترسی به امکانات، فرصتها، اطلاعات و منابع طبیعی وجود دارد. حق دوم در سهم بری از محصول و درآمد کسب شده براساس میزان کوشش، مشارکت و اثرگذاری در استحصال آن محصول و درآمد است. پس رعایت حقوق پیش گفته ممکن است عده ای به سبب دو عامل پشین - عوامل ذاتی و عوامل غیر ذاتی - نتوانند زندگی-ای در سطح عرف را برای خود فراهم سازند و از برآورده کردن نیاز های اولیه عاجز شده باشند. در این حال حق سوم مطرح میشود. این حق از آن طبقه فقیر و مستضعف است که خداوند متعال آن را در میان اموال ثروتمندان قرار داده است و باید به وسیله بازتوزیع به دست آنان برسد: » وفیأَموالهِمحقﱞللسائلِالْمحرُومِ - «ذاریات - - 51، - 19 »و در اموال آنان حقی برای سائل و محروم وجود دارد .« امام صادق در ذیل آیه های پیش گفته می فرماید:
»همانا خداوند عزوجل برای فقیران در اموال ثروتمندان مقداری قرار داده است که آنان را کفایت میکند«حرّ - عاملی :1391 6 ، . - 4-6 با رعا یت این سه دسته حق، نوعی مساوات در برخورداری از منابع در مرحله توزیع پیش از تولید، پدید می آید. عدم رعایت حق در این سه مرحله باعث پدید ساختن نابرابری درآمدی - با مفهمومی که ذکر شد -و گسترش نظام طبقاتی میشود. بنابراین نظام اقتصادی بیان میدارد که حتی اگر در دو مرحله از توزیع پیش و پس از تولید ، عدالت اسلامی رعایت شود، حداقل به دلیل وجود اختلاف های ذاتی و طبیعی نوع بشر، عدّهای نیازمند و محتاج باقی بمانند که باید در توزیع مجدد درآمدها، حق آنان بهیور کامل ادا شود - ندری و قلیچ ، . - 1389 یکی از مسؤولیت هایی که اسلام بر عهده تمام مسلمانان به ویژه دولت گذاشته، تأمین نیازهای ضرور افراد است که به علل گوناگون یا درآمدی ندارند یا درآمدشان برای تأمین زندگی کافی نیست. امام علی علیه السلام در نامه خود به مالک اشتر پس از سفارش اصناف چهارگانه کشاورزان، صنعتگران، بازرگانان و کارمندان که نیروهای فعّال و مولّد جامعه اند، توجّهم طبقهدیگری متشکّل از یتیمان، مسکینان، ناتوانان و معلولان شده، می فرماید: