بخشی از مقاله

چکیده

امروزه تولید محصولات کشاورزي از یکموضوع کاملاً فنی - تخصصی - ؛ به مجموعه اي با خصوصیات اجتماعی، فرهنگی و اقتصادي مشخص تکامل یافته است. توسعه پایدار، بر رفاه اجتماعی و اقتصاد پایدارمتّکی بوده و نیازمند بهره مندي از فرهنگ زیستمحیطی در جوامع انسانی است. بنابراین فرهنگ، عامل اصلی و موتور توسعه پایدار بوده و توسعه پایدار کشاورزي کوششی آگاهانه، نهادي و برنامه ریزي شده براي حفظ محیط زیست و بهره برداري از منابع طبیعی می باشد.

کشاورزي پایدار سیستمی است که از منابع موجود به صورت کارآمد استفاده می کند و با هدایت دگرگونی هاي تکنولوژیکی موجب کاهش تأثیرات منفی عملیات کشاورزي می گردد. روش هاي کلیدي مدیریت اکولوژیک کشاورزي، اجرایی بوده و خاصیت بازدارندگی دارند. لذا در اکوسیستم هاي کشاورزي؛ اجراي تناوب زراعی، شخم حفاظتی، کشت هاي چند تایی، سیستم زراعت - جنگل، کشت محصولات پوششی و پرورش جانوران از جمله روش هایی هستند که نیازمند فرهنگ محیط زیستی صحیح و برقراري تعادل با طبیعت می باشند.

.1 مقدمه

کشاورزي پایدار، داراي جایگاه ارزنده و ویژه اي بوده و شامل فعالیتی علمی و مبتنی بر اصول اکولوژیک می باشد که هدف اصلی آن برقراري تعادل و رسیدن به پایداري در تولید است .[16] کشاورزي پایدار نوعی فرآیند بهینه سازي است که با بهره برداري بهینه از منابع طبیعی می تواند نیازهاي غذایی بشر را تأمین نموده و کیفیت محیط زیست را بالا برد .[2] در نتیجه مفهوم کشاورزي پایدار ناظر بر ویژگی هایی از قبیل: حفاظت بلندمدت از منابع طبیعی، تولید بهینه با صرف کمترین نهاده، ایجاد درآمد کافی از هر واحد بهره برداري و تأمین نیازهاي غذایی و دیگر نیازهاي یک جامعه روستایی می باشد .

[4] به عبارت دیگر توسعه ي پایدار کشاورزي فشار وارده به اراضی زیرکشت را کاهش می دهد و با برقراري تعادل بین تولید محصول و تغییرات محیط، به عنوان بخشی از یک سیستم زیست محیطی در نظر گرفته می شود. زیرا افزایش فشار جمعیتی و نیاز به تولید بیشتر محصول موجب می گردد که انواع کودهاي شیمیایی، فرآورده هاي هورمونی و غیره وارد بخش کشاورزي شود تا براي پاسخ به تقاضاي رو به رشد موادغذایی، جهش هاي بزرگی را در افزایش تولید محصولات کشاورزي به وجود آورند. ولی این افزایش تولید، همواره با چالش هایی همراه بوده و پی آمدهاي زیست محیطی مختلفی از قبیل: فرسایش خاك، کاهش تنوع زیستی، آلودگی آب، خاك و هوا و گرمایش زمین را به دنبال خواهد داشت.

[10] پژوهشگران بر این باورند که توسعه ي پایدار کشت، نیازمند برنامه اي بلندمدت و جامع نگر می باشد که محیطزیست را از آسیب حفظ نموده و فرآورده هاي غذایی سالم تولید کند. بنابراین نظام کشاورزي پایدار هنگامی تحقق می یابد که در فرآیند تولید، توجه خاصی به سلامت محیط زیست گردد .[13] پایداري مفهومی پویا است و به عوامل متعدد فیزیکی، زیستی، اجتماعی و    اقتصادي بستگی دارد.

[15] با این وجود تأکید برکشاورزي پایدار از آن جهت مهم است که یک نظام پایدار، حاصل نوعی راهبرد مدیریتی است که کشاورزي را در انتخاب صحیح ارقام مورد کشت، اجراي روشهاي مناسب شخم، کمک به حاصلخیزي خاك، توالی مناسب کشت گیاهان براي کاهش هزینهي نهادههاي مصرفی، تأمین پایداري در تولید محصول، به حداقل رساندن اثرات سوء زیست محیطی و در نهایت ایجاد سودآوري یاري رساند.

ساساًا پایداري به صورت مستقیم، مفهومی غیر قابل اندازه گیري است؛ لذا براي درك میزان پایداري در کشت بوم هاي زراعی، چاره اي جز ساده سازي آن نمی باشد .[1] به علاوه واژه ي پایدار تلوحاًیبعد زمانی را نیز بیان می کند و توانمندي یک نظام کشاورزي را از حیث ادامه حیات در دراز مدت شامل می شود 3] و .[10 تا مدت ها اصطلاح پایداري در مفهوم اکولوژیک و یا منابع طبیعی قابل تجدید بکار می رفت. امّا از زمانی که توسعه پایدار در کمیسیون برانتلند - سال - 1987 تعریف شد؛ پایداري مفهوم گسترده تري یافتو در سه بعد اکولوژیکی، اقتصادي و اجتماعی مطرح گردید .[7] بی تردید استفاده کارآمد از منابع موجود یکی از اهداف عمده ي کشاورزي پایدار است.

به طور کلی در کشاورزي پایدار دو هدف اساسی حفظ سطح تولید محصول و کاهش آثار زیانبار زیست محیطی دنبال می گردد که مستلزم برنامه ریزي جامع و به هم پیوسته اي در تمامی ابعاد اقتصادي و اجتماعی است. نگرش توسعه پایدار کشاورزي در استفاده از منابع به گونه اي است که علاوه بر تأمین نیازهاي نسل فعلی، امکان برآورده کردن نیازهاي نسل هاي آینده نیز فراهم گردد. بنابراین در تمام بوم نظام هاي زراعی، کاهش وابستگی سیستم به نهاده ها و انرژي از اهداف اساسی به شمار می رود.

بر همین اساس استفاده کارآمد از انرژي یکی از اصول مورد نیاز کشاورزي پایدار محسوب می شود .[5] پی آمدهاي ناشی از عدم پایداري در کشاورزي کنونی، مشتمل بر چالش هاي افزایش جمعیت، تخریب زمین، آلودگی محیط زیست، تغییرات آب و هوایی، عدم قطعیت در بازار، سطح سرمایه گذاري اندك و برخی از سیاست گذاري ها و شرایط رفتاري هستند .[17] با توجه به اینکه پیامدهاي زیست محیطی مانع بزرگی براي رسیدن به کشاورزي پایدار می باشند، تلاش براي کاهش اثرات مخرب زیست محیطی به عنوان یک هدف مطرح می گردد. از سویی دیگر نظام هاي رایج و سنتی در مواجهه با محدودیت هاي اقلیمی و خاکی از دو رویکرد متفاوت استفاده می کنند.

در صورتی که یک نظام پایدار از شش پایه ي سلامت زیست محیطی، قابلیت اجراي مدیریتی، سازگاري فنی کشاورزي، مقبولیت اجتماعی، بقاي اقتصادي و مقبولیت سیاسی تشکیل گردیده است .[6] بنابراین می توان گفت که توسعه پایدار کشاورزي باید از نظر اکولوژیکی مناسب، از نظر اقتصادي توجیه پذیر و از نظر فرهنگی مورد قبول و قابل اجرا باشد .[9] بدیهی است تولید ثروتدر بخش کشاورزي مستقیماً متأثر از سیاست هاي دولت بر مالکیت زمین، قیمت گذاري محصول، قابلیت دسترسی به نهاده ها، در دسترس بودن بازارهاي مناسب و انگیزه هاي مؤثر دیگر در تولید محصول می باشد.

بنابراین واضح است که تخصیص بهینه ي نهاده هاي تولید، استفاده کمتر از نهاده هاي شیمیایی، اجراي عملیات به زراعی و در پیش گرفتن نظام هاي تلفیقی، کشاورزي پایدار را در پی خواهد داشت .[12] نظام کشاورزي مبتنی بر مصرف بی رویه نهاده هاي شیمیایی با تأکید بیش از حد بر افزایش تولید محصول و به دلیلاُفت حاصلخیزي خاك، کاهش تنوع زیستی و بر هم زدن توازن زیست بوم؛ باعث می شود که تأکید بیشتري بر به کارگیري روش هاي پایدار کشاورزي گردد. زیرا کشاورزي پایدار و حفاظتی متکی بر روش هایی است که در آن از کودهاي شیمیایی و سموم دفع آفات و علف هاي هرز به نحو بهینه اي استفاده شده و سعی می گردد که به میزان بیشتري از کودهاي گیاهی، حیوانی و روش هاي کنترل بیولوژیکی آفات استفاده شود .[14]

.2 مواد و روش ها

سامانهاي که انسان، طبیعت و فرهنگ عناصر تشکیل دهنده ي آن هستند؛ محیط زیست تعریف میشود.اهمیت و ضرورت این پژوهش از آن جهت است که انسان بهعنوان موجودي اجتماعی، بدون داشتن فرهنگ زیستمحیطی، بقاي خود و تمام موجودات زیستمند اطراف را به زوال خواهد کشاند و چنانچهصرفاً از دیدگاه اقتصادي به منابع طبیعی و محیط زیست بنگرد، به دست خود منقرض خواهد شد.

بنابراین تداوم حیات بشر به تغییر نگرش و رفتار جامعه در ارزش گذاري و اهمیت به محیط زیست بستگی دارد. از آنجایی که فرهنگ زیستمحیطی، نوعی رفتار و روش زندگی است که طبیعت و منابع آن را مسیر توسعه اقتصادي و اجتماعی دانسته و لازمه ي رسیدن به آن را ضرورتی اجتناب ناپذیر براي حفظ بقاي انسان به حساب میآورد؛ روش رسیدن به توسعه ي پایدار مستلزم ایجاد تحول در فرهنگ زیستی جامعه بوده تا در پرتو آن جوامع انسانی منش خود را با پایداري موزون و پویاي طبیعت تطبیق دهند.

زیرا هدف از توسعه پایدار، حفظ جوامع انسانی از توسعه اي است که سیستمهاي پایهاي و پشتیبان زندگی زیست محیطی را از بین می برد. روش هاي مدیریت زیستی و پایدار کشاورزي همواره اجرایی بوده و داراي ویژگی بازدارندگی می باشند. از این روش ها می توان به اجراي تناوب زراعی، شخم حفاظتی، کشت هاي چند تایی، سیستم زراعت - جنگل، کشت محصولات پوششی و پرورش جانوران اشاره نمود که مستلزم بهره مندي از فرهنگ زیست محیطی صحیح و در تعادل با طبیعت می باشند. این پژوهش تلاشی براي یافتن فرهنگ صحیح زیست محیطی در راستاي تولید سالم و اقتصادي محصولات کشاورزي با بهره گیري از منابع انسانی، مادي و  محلی با حداقل تأثیرات مخرب در یک نظام توسعه پایدار است.

3.    نتایج و بحث

توسعه پایدار دارايچهار بعد اصلی محیطی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادي می باشد که در یک بافت منسجم تأثیرات متقابلی بر یکدیگر دارند. فرهنگ، محیط زیست و اقتصاد؛ سه رکن اساسی در توسعه پایدار بوده و نمیتوان آنها را جداي از هم تصور کرد. اگرچه مفهوم پایداري مقوله اي بحث برانگیز بوده و حتی گاهی با تعاریف متضاد توصیف می شود، امّا حکایت از همبستگی میان فرهنگ زیست محیطی و توسعه دارد که در نتیجه ي تکامل مشترك میان سیستم هاي اجتماعی - اقتصادي و سیستم هاي طبیعی مطرح می گردد. هنگامی کهاطّلاعات زیست محیطی جامعه گسترش می یابد،

مشارکت افراد در حفظ و حراست از آن بیشتر می شود. بنابراین مفهوم کشاورزي پایدارپاسخ، نسبتاً جدیدي به کاهش کیفیت منابع طبیعی پایه وابسته به کشاورزي مدرن است. سیستم هاي پایدار کشاورزي همواره مولد، تجدیدشونده، سودآور و خودکفا بوده و به محیط زیست لطمه اي وارد نمی آورند. بر این اساس امنیت غذایی، بهبود کیفیت زندگی به کمک ایجاد درآمد کافی براي کشاورزان و قابلیت پذیرش از سوي جامعه؛ همزمان با حفاظت از منابع آب، خاك، تنوع زیستی و بهبود سودمندي مزرعه از جمله اهدافی هستند که در برنامه هاي کشاورزي پایدار منظور شده و براي اجرایی نمودن آنها باید اقدامات زیادي صورت پذیرد.

اساساً پیشرفت هاي کشاورزي به واسطه ي درك عمیق تر از اکولوژي سیستم هاي کشاورزي حاصل شده است. توسعه ي پایدار کشاورزي از نظر اکولوژیکی مناسب، از نظر اقتصادي توجیه پذیر و از نظر اجتماعی مطلوب می باشد. اکوسیستم هاي کشاورزي حداقل وابستگی را به نهاده هاي شیمیایی دارند و با اهمیت دادن به حل مشکلات زیست محیطی و همکاري نزدیک بین اجزاي بیولوژیکی سازنده ي آنها، ضامن حفظ قابلیت تولید و بقاي گیاهان می باشند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید