بخشی از مقاله
نقش تفکر ناب در مدیریت زنجیره تامین پروژه های ساختمانی
چکیده
همه مدیران تمایل به تسریع و کاهش هزینههای پروژههای خود را دارند اما با این وجود میانگین انحراف زمان و هزینه در پروژههای ساختمانی بسیار بیشتر از پیش بینیها است. تفکر ناب سبکی است که به منظور کاهش اتلاف مصالح، زمان و انرژی صرف شده برای ایجاد حداکثر ارزش ممکن مطرح شده است. در خط تولید کارخانه، دست آوردهای چشمگیری در بهرهوری با کمک این فلسفه به وجود آمده، که منجر به پیدایش تولید ناب شده است. پس از آن این تفکر در زمینه شرکتهای خدماتی به کار گرفته شد و دستاوردهای مهمی در کاهش اتلاف به وجود آورد. چند سالی است این روش در صنعت ساخت و ساز نیز وارد شده است و به دنبال این است که اثرات مطلوب تری بر این صنعت بگذارد. از طرفی با رشد صنعت ساخت و تعدد عوامل درگیر در پروژههای این صنعت و همچنین با توجه افزایش تعداد پروژه های ساختمانی، نیاز به یکپارچگی موثر و کارای تامین کنندگان، تولید کنندگان، انبارها و سازندگان به منظور به حداقل رساندن هزینه ها و پاسخگویی به بازار رقابتی ساخت و ساز، بیش از پیش احساس می شود و این همان تعریفی است که در صنایع دیگر به عنوان مدیریت زنجیره تامین یاد می شوددر. این مقاله، این شیوه نسبتا0 نوین مدیریتی برای کاهش زمان، هزینه و اتلاف و بالا بردن کیفیت که همانا ناب سازی ساخت و ساز است و تعامل آن با مدیریت زنجیره تامین به منظور رسیدن به اهداف و اصول آن مورد بحث قرار میگیرد.
واژههای کلیدی: تفکر ناب، زنجیره تامین، زنجیره تامین ناب، ساخت و ساز ناب
مقدمه
عبور از دوره های مختلف محصول گرایی و بازار گرایی و ظهور دانش و اطلاعـات، شـرکت هـا و سـازمان هـا را بـا چالش های جدید مواجه ساخته است. بر این اساس مزیت رقابتی به سازمان هایی تعلق می گیرد که با تمرکز بر ارزش آفرینی
مشتری گرایی به ناب سازی سازمان ها و فرآیندهایشان همت گمارند و پیروز صحنه رقابت امروز جهـانی در عرصـه کسـب و کار، بی شک شرکت ها و سازمان هایی هستند که بتوانند با بالاترین کارایی ، ارزش را برای ذینفعـان اصـلی و کلیـدی خـود، مطابق خواست و نظر آنها خلق کنند. سازمان هایی که می توانند محصولات و خدمات خود را با کیفیت بالا، قیمت پایین و بـه موقع مطابق با خواست و سلیقه مشتریان خود به بازارهای مختلف عرضه کنند. مدیریت زنجیره تامین از جملـه عـواملی اسـت که به روشنی نقش عمده ای در رقابت سازمان ها با یکدیگر دارد. سازمان های کنونی بیشتر بر سر گردش موجودی و حرکـت در راستای نیازهای مشتری و پیشی گرفتن از نیازهای مشتری و کمتر بر سر محصول و کیفیت آن با هم به رقابت می پردازنـد
این موضوع نقش مدیریت زنجیره تامین را پر رنگ تر می کند. در ایران وقتی سخن از تکنولوژی و دستاورد های فنـی اسـت همه می پذیریم که کشورهای صنعتی از ما جلوترند و ما بـه علـت تحـریم هـا یـا بایـد آن تکنولـوژی را از راه هـای سـخت و
کشورهای دسته دوم وارد کنیم و یا اینکه خودمان آن را تولید نماییم اما وقتی به تغییرات در حوزه نیروی انسـانی اشـاره مـی شود، ظرفیت پذیرش کم یا در برخی موارد هیچ است. در واقع ما اگر هم بتوانیم، تنها تکنولوژی را وارد مـی کنـیم امـا دانـش استفاده از آن را نه. تفکر ناب، تفکری مدیریتی است که برای رقابت در عصر حاضر باید آن را فرا بگیریم تـا بتـوانیم بهـره وری کارهای ساختمانی را افزایش دهیم.بر اساس آمار گزارش شـده از سـوی مسـئولین سـازمان مـدیریت و برنامـه ریـزی کشـور، میانگین وزنی زمان اجرای طرح های ملی که تا سال 82 در ایران خاتمه یافته اند، حدود 11 سال بوده است. (1 ) این در حالی است که مدیران بخش خصوصی در ساخت و ساز از انحراف زمان بندی پروژه های ساخت در بخش خصوصی به طور میـانگین به میزان 16 ماه بیش از مقدار پیش بینی شده حکایت می کنند. در حالی که در کشورهای برخـوردار از توسـعه صـنعتی ایـن اعداد حدود 2/5 برابر کوتاهتر از ارقام گزارش شده در ایران است.از طرفی دیگر در حال حاضر جایگاه ایـران از لحـاظ مصـرف مصالح 8 برابر بیشتر از مصرف جهانی است. برای بهبود این وضعیت علاوه بر بهبـود فـن آوری سـاخت و سـاز نیازمنـد بهبـود ابزارهای مدیریتی در این زمینه هستیم. یکی از این ابزارها تفکر ناب1 می باشد. این مدل که اولین بار در خـط تولیـد کارخانـه تویوتا شکل گرفت و به سرعت با توجه به مزایا و بهبود هایی که از آن حاصل شد گستره آن به سطح سازمان رسید و مرزهـای سازمان را درنوردید و تامین کنندگان، پیمانکاران، شرکا و مشتریان را در بر گرفت و زمینه ساز شکل گیری زنجیره های ارزش درون و برون سازمان شد.حذف اتلاف و استفاده بهینه از منابع همواره یکی از اهداف اساسی مـد نظـر در هـر سـازمان بـوده و هست که در مفهوم ناب سازی سازمان به آن به طور ویژه تمرکز شده و به آن جامه عمل پو شانده می شود. دیدگاه ناب را می توان فلسفه مدیریتی و رهبری نوین سازمان در جهت حذف اتلاف و اجرای بهبود مستمر و ارزش آفرینی برای ذینفعان کلیدی محسوب کرد که در این راستا از ابزارها و تکنیک های مختلفی بهره می برد. اگرچه این تکنیک در سال های اخیر فلسفه غالب بهبود در سازمان های تولیدی بوده است در یک دهه اخیر گزارش های متنوعی در خصوص استفاده از این رویکرد در شـرکت های خدماتی نیز منتشر شده است و بر اساس مطالعات صورت گرفته استدلال می شود که این فلسـفه قابـل پیـاده سـازی در ساخت وساز همراه با مدیریت زنجیره تامین پروژه های ساختمانی را دارد. از این رو ابتدا به مفهوم تفکر ناب و اصول و مفاهیم عمده آن پرداخته شده و سپس چگونگی بکارگیری تولید و تفکر ناب در زنجیره تامین تشریح خواهد گردید.
Lean Thinking 1
-1 تفکر ناب
سرآغاز و منشاء اصلی شکل گیری روش تولید ناب، شرکت تویوتا در جزیره ناگویا ژاپن می باشد. در ابتـدا خـانواده تویوتا در صنعت ماشین آلات نساجی فعالیت می نمودند . در دهه 1930 به دلیل نیاز شدید دولـت ژاپـن، شـرکت تویوتـا وارد صنعت وسایل نقلیه موتوری گردید. در آن سالها این شرکت با مشکلاتی از قبیل بازار داخلی کوچک، نیروی کار ثابـت، فقـدان سرمایه کافی و رقبای خارجی علاقه مند به بازار ژاپن روبرو بود. "آی جی تویودا" با مهنـدس شـرکت "تـاای چـیاو 9نـو"1 بـه آمریکا سفرکرده و از شرکت اتومبیل سازی فورد بازدید به عمل آوردند و نهایتا به این نتیجه رسـ یدند کـه اصـول تولیـد انبـوه قابلیت پیاده سازی در ژاپن را ندارد و این سیستم پر از مودا (اتلاف) است . برهمین اساس، آنهـا شـیوه جدیـدی از تولیـد کـه بعدها تولید ناب نام گرفت را ایجاد کردند. تولید ناب بعنوان سومین جهش در تولید پس از تولید دستی و تولید انبوه شـناخته شده است. شاخصه اصلی تولید ناب استفاده کمتر از منابع، از هر نوع در مقایسه با تولید انبوه می باشد. این فلسفه بدیع تعمیم روشهایی از قبیل تولید به موقع2، مدیریت کیفیت فرآگیر3 ، رقابت بر مبنای زمان 4، مهندسی همزمان5 و مهندسی مجـدد فرآیند تجاری6 و ... بوسیله ابزار بدست آمده از تفکر ناب می باشد. (2)
تولید ناب از فلسفه بهبود مستمر استفاده می کند و با استفاده از فرهنگ کار گروهی سعی دارد اتلاف های موجود در فرآیند را بیابد، تحلیل کند و آنها را از بین ببرد.( ) از دیدگاه این سیستم تولیدی، هر یـک از عوامـل تولیـد شـامل مـواد، نیروی انسانی و قطعات یدکی ، ماشین آلات، زمان و ... که بیش از تعداد حداقل استفاده شود و هیچ گونه ارزش افـزوده ای در محصول ایجاد ننماید، ضایعات و اتلاف نامیده می شود. البته ایده حذف ضایعات اولین بـار توسـط تیلـور و در مـدیریت علمـی مطرح گردید و در تولید ناب به کمال رسید.( )
-1-1 اصول تفکر ناب
تفکر ناب را میتوان در پنج اصل خلاصه نمود ؛ با درک دقیق این اصول و سپس با تلاش بـرای گـره زدن آنهـا بـه یکدیگر ، میتوان ضمن بکارگیری کامل شیوه ها و فنون ناب به راهکاری پایدار در نابسـازی سـازمان و فراینـدهای آن دسـت یافت . این پنج اصل عبارتند از (5)
تعیین دقیق ارزش هر محصول معین. (Value)
شناسایی جریان ارزش محصول. (Value Stream)
ایجاد حرکت بدون وقفه در این ارزش((Flow
امکان دادن به مشتری تا بتواند این ارزش را از تولید کننده بیرون بکشد ( (Pull
تعقیب کمال((Perfection
اصل اول-تعیین ارزش:
نقطه شروع اساسی تفکر ناب ، ارزش است . این تنها مصرف کننده نهایی است که می تواند ارزش را تعریف کنـد و ارزش ، تنها هنگامی دارای معنا و مفهوم است که در چهـارچوب یـک محصـول معـین بیـان شـود، محصـولی کـه نیازهـای مصرفکننده خود را با قیمتی معین و در زمانی معین برآورده سازد . توجه داشته باشیم که این تولیدکننده است کـه ارزش را میآفریند.
اصل دوم - شناسایی جریان ارزش:
جریان ارزش مجموعهایی است از کلیه اعمال ضـروری بـرای یـک محصـول معـین، ایـن موضـوع شـامل همـه فرایندهای تولید محصولات و خدمات یعنی از انگاره تا ورود محصول و خدمات به بازار را دربر می گیرد. شناسایی کـل جریـان ارزش برای هر محصول معین و گاهی برای خانواده هر محصول گام بعدی تفکر ناب است .جریان ارزش در بر گیرنـده فعالیـت های ارزش آفرین و غیر ارزش آفرینی می گردد که در این مرحله شناسایی می شوند. به این طریق وجود حجـم بسـیار زیـاد اتلاف در سازمان برملا می گردد.
اصل سوم - ایجاد حرکت بدون وقفه در این ارزش :
هنگامی که ارزش به طور دقیـق تعیـین مـی شـود و بنگـاه اقتصـادی نـاب جریـان ارزش یـک محصـول معـین را نقشهبرداری کرده و گامهای پر اتلاف حذف می شوند، آنگاه نوبت گام بعدی تفکر ناب فرا می رسد که همانا به حرکـت درآوردن گامهای ارزشآفرین است.
اصل چهارم - ایجاد سیستم کششی :
امکان دادن به مشتری تا بتواند این ارزش را از تولیدکننده بیرون بکشد، بیرون کشیدن (Pull) به معنای آن است که هیچ شرکتی در بالای جریان ، کالا یا خدماتی را تولید نکند مگر آنکه مشتری پایین جریان، آنرا خواسته باشد. در هر کجـا که نمی توانید حرکت پیوسته را مستقر کنید، در بین فرآیند های دارای حرکت سیستم کششی را مستقر سـازید. ایـده آل آن است که جریان تولید همواره پیوسته باشد به این معنا که نیاز باشد تولید انجام گیرد اما مسلما0 نیاز به صورت پیوسته نیست و نباید به اضافه تولید و پیش بینی برای فروش، روی آوریم.
اصل پنجم - تعقیب کمال:
کمال عبارتست از، از بین بردن کامل مودا (اتلاف) به گونه ای که همـه فعالیتهـایی کـه طـی جریـان ارزش انجـام می گیرند ، ارزش آفرین باشند. هنگامی که سازمان ها به تعیین درست ارزش، شناسایی کل جریان ارزش، ایجاد گام های ارزش آفرین به منظور ایجاد حرکت پیوسته محصولات معین مبادرت ورزند و اجازه دهند مشتری ارزش را از بنگاه اقتصـادی بیـرون بکشد، آنگاه اتفاق عجیبی روی می دهد، دست اندرکاران در می یابند که فرآیند کاهش میزان نیروی کار، زمان، فضا، هزینـه و اشتباهاتی که در حین ارائه یک محصول صورت می گیرد، فرآیندی پایان ناپذیر است و محصول بیش از پـیش، تقریبـا0 همـان چیزی خواهد شد که مشتری واقعا0 می خواهد. در واقع پیاده سازی تفکر ناب، برنامه ای نیست که شروع و پایانی داشـته باشـد بلکه فرآیند پیوسته و مداومی است که نیرو محرکه آن مدیریت است، فرآیندی که شروع می شود ولی پایانی ندارد.
-2-1 اتلاف
یکی از نکات مهم در پیاده کردن فلسفه ناب پیدا کردن اتلافها و حذف آنها می باشد. اوهنو اتلافها را به هفت دسته تقسیم نمود و هشتمین نوع اتلاف را جیمز پی ووماک/دانیل تی جونز در کتاب lean thinking(banishing waste & create wealth in your corporation) آورده است، چه بسا اتلافهای دیگری نیز وجود داشته باشد.
اما گذشته از اینکه چند نوع اتلاف وجود دارد، واقعیت این است که اتلاف همه جا هست و نمی توان براساس مشاهده معمولی عملیات یک روز کاری عادی، در یک سازمان عادی، به راحتی آنها را ردیابی، مشاهده و تعیین کنیم و واقعیت وجود آنها را مورد تردید قرار دهیم. با کمی دقت متوجه می شویم که این اتلاف ها در کارگاه های ساختمانی هم به شدت وجود دارند، این اتلافها عبارتند از:
➢ اشتباهاتی که باید اصلاح شوند. مثل سوراخ کردن سقف و دیوار برای عبور لوله و دوباره پر کردن آن.
➢ تولید چیزهایی که کسی خواهان آنها نیست؛ انجام کارها جلوتر از برنامه زمانبندی که باعث تداخل با سایر کارهای برنامه ریزی شده می شود.
➢ موجودی ها و کالاهای فروش نرفته ای که روی هم انبار می شوند؛ می توان به خرید بیش از نیاز مصالح، کارهای در دست انجام ولی به اتمام نرسیده اشاره کرد.
➢ مراحلی از پردازش که به راستی ضرورتی ندارند؛ برای مثال صیقلی کردن سطح بتنی که روی آن پوشیده می شود.
➢ حرکات نیروی انسانی، به طور مثال پرسنل به دنبال وسیله یا فردی به این طرف و آن طرف می روند.
➢ کالاها و خدماتی که به نیاز مصرف کننده پاسخ نمی گویند. به طور مثال طراحی داخلی واحد ها که بدون توجه به نیاز مشتری صورت گرفته است.
➢ حمل و نقل کالا از یک نقطه به نقطه ای دیگر بی هیچ هدفی، جابحایی چند باره مصالح، جابجایی های غیر ضروری
➢ توقف و انتظار کارکنان برای انجام کاری در پایین جریان به دلیل انجام نگرفتن به موقع کاری در بالای جریان1
در جریان تولید دو نوع فعالیت صورت می گیرد یکی تبدیل مواد اولیه پس از پردازش در قسمتهای مختلف به محصول است مثل جوشکاری، مونتاژ و . . . ، آنگاه کنترل و بازرسی می شوند، سپس حمل و یا انبار می شود.(شکل(1 تبدیل مواد اولیه به محصول جنبه پردازش تولید و حرکت محصول در مسیر واحدهای پردازشگر، انبار کردن و حمل آن به دست مشتری، جنبه جریان محصول می باشد.
1 بالای جریان و پایین جریان ترجمه upstreamو downstream هستند. جریان یا توالی، فعالیت های لازم برای طراحی، تولید تحویل یک محصول معین را چون رودخانه ای در خاطر می توان مجسم کرد که دارای پیچ و خم ها و مراحلی در بالادست و پایین دست است. این جریان تولید و ساخت یک محصول از تولید کننده مواد و مصالح شروع می شود و به مصرف کننده ختم می شود.
شکل:1 تولید بصورت جریان انجام کار در نمایی ساده1
در اغلب اوقات، تنها فعالیتهای پردازشگر فعالیتهای ارزش آفرین می باشند. یکـی از اصـول در ایـن فلسـفه کـه از اهمیت بالایی برخوردار است عبارتست از: کم کردن سهم فعالیتهایی که ارزش نمی آفرینند.
به این منظور بصورت دقیق تر فعالیتهای ارزش آفرین و غیر ارزش آفرین را تعریف می کنیم:
فعالیتهای ارزش آفرین: عبارتست از فعالیتهایی که مصالح و یا اطلاعات را به آنچـه کـه مـورد نیـاز مشـتری اسـت تبدیل می کند.
فعالیتهایی که ارزشی نمی آفرینند ( اتلاف نیز نامیده می شوند) : عبارتست از فعالیتهایی که زمان، منابع و فضـای شما را مصرف می کنند اما ارزشی بر اساس خواسته های مشتری نمی آفرینند.
تجربه نشان داده است که فعالیت های غیر ارزش آفرین بر کل فرآیند غالـب اسـت و بیشـترین زمـان تولیـد یـک محصول را این نوع فعالیت ها تشکیل می دهند. تقریبا0تنها % 20- %3 مراحل انجام کار، ارزش آفرینند .(6) بنـابراین کـاهش فعالیتهای غیر ارزش آفرین می تواند باعث بهبود عمده ای در فرآیند تولید شود. در تجزیه و تحلیل جریان ارزش نیز به دو نوع فعالیت غیر ارزش آفرین بر میخوریم که عبارتند از:
نخست، گام های بسیاری که ارزش آفرین نیستند، ولی به دلیل دانش فنی و دارایی های تولیدی موجـود اجتنـاب ناپذیراند، گام هایی چون تست تراکم در اجرای عملیات خاکریزی و اطمینان یـافتن از رسـیدن بـه کیفیـت مطلـوب عملیـات خاکی (این موارد را مودای نوع اول می نامیم).
دوم، گام های اضافی بسیاری که هیچ ارزشی نمی آفرینند و بی درنگ قابل حذف اند (مودای نوع دوم) که در ابتدا تمرکز برای بهبود را روی اینگونه فعالیتها می گذاریم.
لازم به یادآوری است که اصول بکار برده شده در تفکر ناب، جامع و عام می باشند: به ایـن صـورت کـه هـم بـرای جریان مصالح2 و هم جریان اطلاعات3 صادق است، همچنین در هر دو نوع تولید انبوه و تولیدات سفارشی و منحصر بـه فـرد4 نیز کاربرد دارد.
-3-1 اتلاف در ساخت و ساز
آقای ا4ونو مهندس ارشد تویوتا در بازدیدش از کارخانه فورد در دهه 1950 ، پی برد که سیسـتم تولیـدی کارخانـه فورد پر از اتلاف است و بنابراین اصول ناب را بر یافتن و از بین بردن اتلافهای موجود پایه گذاری کرد. بنابراین برای شروع باید بررسی کرد که آیااصلا0 اتلافی در ساخت و ساز و پروژه های ساختمانی وجود دارد؟