بخشی از مقاله

رهبري و شش سيگماي ناب

چکيده
هنگامي که يک سازمان تصميم به اجراي شش سيگما مي کند بايد داراي خلاقيت و نوآوري باشد. براي اجراي موفقيت آميز شش سيگما چندين اصل ضروري است ، که مهمترين و حياتي ترين آن رهبري مي باشد. رهبري مي تواند با آموزشهاي متناسب با سبک خود تيم اجرايي را براي رسيدن به بهترين کيفيت ياري رساند. رهبر شش سيگما بايد داراي ويژگي هايي باشد که برخي از آن ها عبارت است از: روابط خوب، آيندهنگري، الهام بخشي ، استانداردهاي برتر اخلاقي ، صلاحيت کسب و کار، و خلاقيت . رهبر شش سيگما بايد قادر به تصميم گيري و اجراي موفق شش سيگما در تمام سطوح سازمان باشد.
کلمات کليدي: رهبري، شش سيگما، ويژگي هاي شخصي رهبر، شش سيگماي ناب، رهبري در شش سيگما


مقدمه
رهبري يکي از عناصر مهم در موفقيت هر سازمان است . رهبران مؤثر، چشم انداز، تمرکز و مسير يک سازمان را فراهم مي کنند.
بسياري از انواع مختلف از رهبران وجود دارند، که هر کدام از آنان سبک شخصي خود را براي وظايف مديريتي به ارمغان مي آورند.
رهبري يکي از سخت ترين اصطلاحات براي تعريف است و در عين حال براي سازمانهاي امروزي ضروري است . همانطور که براي پيشينيان ما ضروري بوده است . بسياري از تعريف هاي رهبري به گونه اي ارائه شدهاند که شنونده نقش رهبري را براي مردان تجسم مي کند. رهبري محيطي را ايجاد مي کند که افراد در آن فرصت به چالش کشيدن موفقيت ها را دارند. آدامز (١٩٩٧) متذکر شد که رهبري، يک کيفيت نامحسوس بدون هيچ تعريف واضح و روشني است . رهبري که توسط چرمرس (١٩٩٧) شرح داده شده بدين گونه است که رهبري به عنوان يک فرآيند نفوذ اجتماعي است که در آن يک نفر مي تواند از کمک و حمايت ديگران در انجام يک کار مشترک استفاده کند. تعريف هاي عميق ديگري نيز براي رهبري وجود دارد. رهبري هميشه ممکن است يک مقام رسمي نباشد. رهبري "سازماندهي يک گروه از مردم براي رسيدن به يک هدف مشترک" است . رهبري موضوعي است که از ديرباز محققان و عامه ي مردم را به خود جلب کرده است . اما پژوهش هاي علمي دربارهي رهبري صرفاً از قرن بيستم آغاز گرديده و محور اصلي بيشتر تحقيق ها، عوامل تعيين کننده ي اثربخشي رهبري يا به عبارتي تحولآفريني آنان بوده است (بيک زاده، فلسفي ، ١٣٨٨، ص ٥). مثال بالا تعريفي واضح و روشني از انعطافپذيري رهبري مي باشد که ويژگي هاي ذاتي يک فرد را، که مي تواند توسط يک محيط پرورش و بهبود يابد را نشان مي دهد. اين ويژگي هاي ذاتي که پيرو جستجو دروني عبارتند از: افزايش اعتماد به نفس ، خودباوري، توسعه ي گفتگوي دروني مثبت و اجراي شخصي . پيرو جستجو بيروني ، که عبارتند از: افزيش تأثير، بسيج مهارتهاي ارتباطي خود و افزايش ديد خود نسبت به کار.
هنگامي که ما به ويژگي هاي رهبري نگاه مي کنيم نقش مهمي را در زنده ماندن پيشينيان داشته است . پس مي دانيم که بقاي هر سازمان به کيفيت ، مهارتها و شايستگي رهبران آن بستگي دارد. در واقع ، نياز و اعتماد به رهبري با توجه به سرعت تغييرات امروزه و جهاني سازي جهان نسبت به هميشه حياتي تر است . شش ويژگي خاص شخصيتي شناسايي شده است ، که به رهبران براي موفقيت سازمان کمک مي کند. درک اين ويژگي ها اولين گام در روند در حال توسعه براي يک رهبر مؤثر است . در ادامه اين شش ويژگي شخصي را به طور جامع مورد بررسي قرار مي دهيم .
١- رابطه ي خوب
اولين ويژگي يک رهبر خوب اين است که بايد يک رابط خوب باشد. ارتباطات يک فرايند دوطرفه است . رهبر نياز به روابط متقابل و همکاري با ديگران دارد. رهبري بدون پيروان انجام نمي شود (لين هام و همکاران ، ٢٠٠٦، ص ٤). ارتباطات مي تواند تفاوت بين به دست آوردن اعتماد به نفس از کارکنان، و يا افزايش رضايت کارکنان باشد. اين براي ديکته کردن دستور رهبران از بالا و انتظار اين که کارکنان آن را دنبال کنند کافي نيست (مدلاک، ٢٠٠٨، ص ١). رهبر مؤثر، به نيازهاي کارکنان خود گوش مي دهد.
همچنين اقدامات اضافي را براي دريافت پيامهاي کارکنان به صورت واضح و درک بهتر أنها انجام دهد. اين معني فراتر از صحبت کردن است . ارتباط مؤثر، مخاطب خود را به رسميت مي شناسد و مي تواند با استفاده از يک سبک مناسب پيام خود را به زمان مورد نياز وفق دهند. آنها قادر به تجزيه و تحليل روشهاي ارتباطي خود و اثري که آن بر مخاطب دارد (کليفتون، ٢٠٠٦، ص ٣).
١. ١ ارتباط دوطرفه ، گوش دادن فعال و انتقادات سازنده : ارتباط دوطرفه نياز به گوش دادن فعال توسط رهبران دارد. رهبر بايد در گفتگوها شرکت کند. بازخورد مثبت پيامهاي ديگران را بشنود. گوش دادن فعال باعث مي شود به نظر رسد رهبر به صورت واقعي نسبت به کارکنان خود اهميت مي دهد. گوش دادن فعال باعث مي شود کارکنان احساس کنند که آنها بخش مهمي از تيم هستند. يک رهبر گاهي اوقات بايد خطاهاي و يا اقدامات نامناسب ديگران را اصلاح کند. در انجام اين کار، اطمينان از اين که انتقاد سازنده مي باشد، و نه بد مهم است . نقد بايد به وضوح به مشکل اشاره کند و راه حل منطقي براي مشکل بدون توسل به توهين و تخريب هاي شخصي ارائه دهد. نکته هاي خوب و همچنين بد، يک راه حل براي بهبود نقاط بد يک طرح در آينده هستند.
٢. ١- شش سيگما و ارتباطات رهبري: در طول تمام مراحل شش سيگما، ارتباطات مؤثر براي موفقيت پروژه بسيار حياتي است .
رهبر سازمان بايد استراتژي براي راحتي تيم مؤثر و ارتباطات و برنامه هاي استراتژيک ارائه دهد. رسيدن به شش سيگما يک هدف نيست ، بلکه يک افق است که همواره راه حرکت به سمت تعالي هر چه بيشتر سازمان را به ما نشان مي دهد و در اجراي اين روش کيفي نقش ابزار غيرقابل چشم وشي است . تيم ها با تلاشهاي کيفي که براي اجراي موفق شش سيگما انجام مي دهند بخش مهمي از فرايند را بر عهده دارند و اين که تا چه حد ابزار کيفي مهم و پيشرفته باشد مهم نيست . بلکه آن چيزي که از اهميت بالايي در اين ميان برخوردار است نقش انسان در به کارگيري ابزارها است (بيکزاده و نجفي ثالث ، صص ٤٨ - ٤٩).
٢- آيندهنگر - آرمانگرا
ويژگي دوم رهبر کسب و کار مؤثر، اين است که آنها بايد فعال و به نگاهي آينده داشته باشند. آنها بايد قادر به تعريف واضح و روشني از جايگاهي که قرار دارند و پيش بيني جايگاهي که آنها مايل به رسيدن در آينده هستند باشند. سپس آنها بايد قادر به برنامه ريزي يک استراتژي در جايگاه خود باشند. برنامه ريزي استراتژيهاي کليدي مؤثري براي رفتن شرکت به سطح بعدي است .
رهبر بايد قادر به انتخاب و استفادهي همه ي منابع به صورت مؤثر براي رسيدن به اهداف مشترک شرکت هاي بزرگ باشد. رهبر کاريزماتيک شخصي با بينايي و قدرت براي توانمندسازي ديگران است . رهبر کاريزماتيک به گونه اي از رهبري گفته مي شود که داراي قدرت الهامبخشي به پيروان خود باشد. به طوري که توانايي هاي او صرفاً از نيروي شخصيت و تعهد فرد سرچشمه گرفته باشد اين نوع رهبري بدون پاداشهاي مالي و اعمال زور است . همچنين کانگر و کانانگو رهبري کاريزماتيک را چنين تعريف کرده اند:" فرآيند انتقال پيروان از وضعيت موجود به آيندهاي بهتر به وسيله ي ايجاد چشم انداز و بيان آن، پذيرش مخاطرههاي شخصي ، رفتارهاي نا متعارف، نشان دادن حساسيت نسبت به نيازهاي پيروان و حساسيت محيطي " (رضاييان، و همکاران، ١٣٨٨، ص ٣٩).
١. ٢- استراتژيک: همراه با استراتژي آرمان گرا، رهبر بايد فعال باشد، و به طور مستمر به ارزيابي شرکت و رقباي آن بپردازد.
آنها بايد فعالانه عمل کنند. قبل از اين که تغييرات در بازار يا استراتژي رقبا به وجود آيد آن را پيش بيني کنند. اين نياز به پيش بيني و دانستن توانايي ديگران باعث مي شود. رهبر قادر به پيش بيني حرکت و احتمال آن در آينده باشد. بنابرين يکي از ويژگي هاي اصلي رهبري استراتژيک تصميم گيري بر اساس تغييرات دائمي محيط استراتژيک داخلي و خارجي سازمان و چگونگي تأثير آنها بر تخصيص بهينه ي منابع و اعضاي سازمان است (پورابراهيم و مرادي ،. ١٣٨٦، ص ٣٧).
٢. ٢ رهبران شش سيگما آرمانگرا: بايد فعالانه براي ارتقاء همبستگي از طريق به چالش کشيدن و تصرف تمام مراحل يک تيم شش سيگما باشند. رسيدن به شش سيگما يک هدف نيست ، بلکه يک افق است که همواره راه حرکت به سمت تعالي هر چه بيشتر سازمان را به ما نشان مي دهد، و در اجراي اين روش کيفي نقش ابزار غيرقابل چشم پوشي است به عنوان رهبران تيم کمربند سياه شش سيگما نياز به تشخيص مراحل توسعه ي تيم و انتخاب روشهاي هدفمند براي بهينه سازي عملکرد در هر مرحله را دارد.
٣- مشوق خوب. الهامبخشي
ويژگي سوم از رهبر کسب و کار مؤثر، اين است که آنها بايد يک مشوق خوب براي ديگران باشند. آنها بايد توانايي الهامبخشي براي رسيدن به بالاترين سطح عملکرد خود داشته باشند. رهبر بايد بتواند تبديل کنندهي انگيزه به عمل باشد. يک سازمان بسيار شبيه به زنجير است که ضعيف ترين حلقه ي به اندازهي همان سازمان قوي است . رهبر بايد قادر به الهامبخشي ويژگي هاي رهبري خود براي همه ي اعضاي تيم خود باشد، رسيدن به بالاترين سطح عملکرد با هماهنگي چشم انداز شخص با چشم انداز شرکت و الهامبخشي کارکنان ممکن است .
١. ٣- تشويق خود: توانايي براي الهام بخشيدن به ديگران داراي چندين مؤلفه هاي کليدي است . اولين توانايي براي تشويق اين ايده از "خود فرد٣" است . رهبر بايد نقاط قوت خود را همچون نقاط ضعف خود بداند. او همچنين نياز تيم خود را به تشويق به خوبي مي داند. تنها يک تيم است که به خوبي مي داند شباهت افراد را، چگونگي غلبه بر چالش هاي شخصي ، که نتيجه ي آن رسيدن به بالاترين سطح به صورت جمعي مي شود. رهبران پرجاذبه از قدرت و نفوذ زيادي برخوردار هستند. اين نوع رهبران در رابطه با کارکنان خود نقش الهام بخشي را ايفا، و همراه با ارائه ايده در آنها شور و شوق خاصي ايجاد مي کنند تا به نتايج فوق العاده، همراه با تلاشهاي برجسته دست يابند (زالي ، ١٣٨٣، ص٥٢).
٢. ٣- کنجکاوي و حمايت : يک رهبر خوب کنجکاو، و الهامبخش کنجکاوي در ديگران است . آنها بايد مايل به رفتن به خارج از منطقه راحتي خود و به دنبال ايدههاي جديد و راههاي ابتکاري براي انجام کارها باشند. آنها بايد در پي نظرات و دانش ديگران باشند، حتي کساني که ارزشها و فلسفه هاي متفاوتي نسبت به آنها دارند. آنها بايد از ايدههاي ديگران حمايت کنند و درک کنند که هر عضو اين سازمان چه چيز باارزشي را به مشارکت گذاشته است . حتي اگر ايدههاي ارائه شده قبلاً مورد استفاده قرار گرفته باشد، آنها بايد به منظور تشويق و توسعه ايدههاي جديد در آينده کمک کنند.
٣ .٣ آموزش و توسعه : آموزش و توسعه عناصر مهمي در موفقيت ، براي رهبران و اعضاي ديگر اين سازمان مي باشد. آموزش و توسعه به کارکنان با آگاهي از روشهاي نوين به چشم انداز سازمان کمک مي کند. اين راه تقويت مفاهيم اصلي اين سازمان را فراهم مي کند. کاربران در تمام سطوح سازمان از افزايش تلاشها در جهت آموزش و توسعه بهرهمند مي شوند. بخش بزرگي از اجراي موفق شش سيگما، ايجاد تغيير در فرهنگ و نگرش افراد است . اغلب وقتي تغييرات مهمي روي نمي دهد، که پرسنل ترس از ناآگاهي دارند و نياز به تغيير را حس نمي کنند. بنابراين آموزش به پرسنل در درک بهتر و پذيرش تغييراتي که شش سيگما به همراه خواهد داشت کمک مي کند، براي سازمان مفيد است و راهي مناسب براي غلبه بر مقاومت در برابر تغيير است (ذگردي، باقري، عطاريان ، ١٣٨٩، ص ٥٢)

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید