بخشی از مقاله

تکرار و کارکردهای آن در اشعار سهراب سپهری


چکیده

پس از کمرنگ شدن حضور سنتی وزن و قافیه در شعر و ورود مسایل و دغدغههای جدید به این عرصه، ضرورت استفاده از ظرفیتها و ابزارهای مختلف برای بیان مفاهیم، بیش از گذشته احساس گردید. شاعران کوشیدند با استفاده از عناصر متعدد، مفاهیم را به شکلی مطلوب به مخاطبان خود منتقل کنند. از جمله ی این عناصر، استفاده از عنصر موسیقی برآمده از تکرار بود که در شعر سپهری، نقشی برجسته به خود میگیرد. تکرار، در ادبیات و به خصوص در شعر نقش بسزایی دارد که در صورت کاربرد مناسب، تکرارها می توانند بر جنبه ی زیبایی شناسی و هنری یک اثر تاثیرگذار باشند. از سوی دیگر، از دیدگاه سبک شناسی نیز، تکرار واژه میتواند بیانگرِ سبک شخصی(=شاخصه سبکی) شاعر باشد. در شعر معاصر بر خلاف شعر کلاسیک، به موسیقی بیرونی و کناری کمتر توجّه شده و در عوض شاعران در راه غنیسازی موسیقی شعرشان، بیشتر به موسیقی درونی روی خوش نشان دادهاند. از جمله آرایههایی که در موسیقی درونی شعر معاصر کارکرد فراوانی دارد، تکرار است. تمامی آنچه را که آرایههای لفظی خوانده میشود، در حقیقت گونههایی از تکرارهای هنری یا واجآرایی است، زیرا وجه مشترک همه ی آنها چیزی جز تکرار واکها نیست. تکرار از پرکاربردترین روش در شعر سپهری است که به یکی از مهم ترین عناصر زیبایی در شعر وی تبدیل شده است. با توجه به اهمیت و بسامد بالای استفاده از این شیوه در شعر سپهری، در این جستار برآنیم به طور دقیق به انواع ، کارکردها و نقش های تکرار در شعر این شاعر معاصر توجه شود. نتایج برآمده نشان میدهد پدیده ی تکرار در شکلهای مختلف خود نه تنها به ملموستر و عمیقتر شدن انتقال معنا کمک میکند، بلکه شاعر، از این طریق در گسترش دادن به حدود معنای واژگان نیز توفیق یافتهاست.

کلید واژه ها : سهراب سپهری ، تکرار ، موسیقی شعر ، کارکردهای تکرار ، معنا

 

مقدمه

در آفرینش اثر هنری، اصل تکرار (Repetition) یا وقوع مجدد (Recurrence)، عنصری اساسی است؛ یعنی آن چه در موسیقی، مزن و در نقاشی، انگاره را به وجود می آورد. ادبیات نیز با این همانی بین جهان بشری و جهان طبیعی پیرامون آن و یافتن وجوه تشابه میان آنها سر و کار دارد . در طبیعت آشکارترین جنبه ی تکرار، وقوع مجدد حرکت دوری است؛ خورشید، ماه، ستاره ها می آیند و می روند، فصل ها با حرکت دوری خود در حال آمد و شد هستند، چرخه ی طبیعت می گردد و این حرکت دوری و مکرر و متصل، ستون فقرات زندگی بشری و جانوری است. (فراری، .(67 :1373
به تعبیر دکتر شفیعی کدکنی:» بنیاد جهان و حیات انسان، همواره بر » تنوع « و » تکرار « است؛ از تپش قلب و ضربان نبض تا شد آیند روز و شب و توالی فصول. در نسبت خاصی از این تنوع و تکرارهاست که موسیقی، مفهوم خویش را باز می یابد، یعنی؛ » نظام افضل « به تعبیر نویسندگان رسایل اخوان الصفا...« (شفیعی کدکنی، .( 390 :1385

تکرار در ادبیات و به خصوص در شعر، نقش بسزا دارد و در صورت کاربرد مناسب، تکرار می تواند بر جنبه ی زیبایی شناسی و هنری یک اثر تأثیر گذار باشد: » تکرارهای هنری، تکرارهایی است که در ساختمان شعر، نقش خلاق دارند و با این که لازمه تکرار، ابتذال است و ابتذال، نفی هنر، تأثیر گونه هایی از تکرار در ترکیب یک اثر هنری، گاه تا بدان پایه است که در مرکز خلاقیت هنری گوینده قرار می گیرد« (کدکنی، .(408 : 1385

تکرار در شعر سپهری از پرکاربردترین آرایههاست. بنابراین در این پژوهش آن گروه از آرایههایی که عناصر سازنده ی آنها بر تکرار واکها استوار است، در شعر سهراب مورد بررسی قرار می گیرد و نقش این » تکرار « در موسیقی شعر او بررسی می گردد. مقوله ی تکرار که گاهی در گفتگوهای روزمره، آگاهانه یا ناآگاهانه از آن استفاده میکنیم، فرآیند توجه به تأکید معنا و تأمین موسیقی هماهنگ با آن است و میتواند در شکلهای مختلف در کلام شعری، تبلور یابد. غیر از کارکرد موسیقایی تکرار در شعر سپهری، میتوان به کارکردهای دیگری همچون : وحدت شاعر و مخاطب، جانبخشی به واژگان، برجستهسازی مضمون، ایجاد فاهیم تازه، القای حسّ درونی شاعر ، توضیح و تفسیر مضمون، ایجاد وحدت لحن و اندیشه، تداوم بخشیدن به فعل یا حالتی، ایجاد مدخلهای متعدد در شعر و حفظ شکل ذهنی آن اشاره کرد.

-1 تکرار در شعر معاصر

از آن جا که حضور ردیف، وابسته به قافیه است، خود به خود ردیف نیز از ساختار شعر معاصر حذف گردید.»در شعر نو، با تغییراتی که نیما یوشیج در قوالب عروض سنتی به وجود آورد، ردیف و قافیه ی سنتی جایگاه خود را از دست دادند؛ شعر آزاد نیمایی از تعدای هجای نابرابر ترکیب شده است که گاهی به صورت نامنظم نیز دارای قافیه است. در شعرشاعرانِ پس از نیما نیز دیده می شود که نه تنها قافیه به طور مرتب رعایت نشده، بلکه غلبه با مصراع های بی قافیه است« (حسنی، .(63 :1371

تکرار در سطوح مختلف در شعر معاصر حضور دارد؛ محور اصلی موسیقی درونی در شعر معاصر، تکرار است که بسامد آن در مصوت ها، صامت ها، هجاها، واژه ها و جملات، موجب زیبایی و ایجاد موسیقی است. نمونه ی برجسته ی تکرار های هنری و موسیقایی، ردیف، ردالصدر، ردالعجز و... هستند که در شعر گذشته کاربردی گسترده داشتند. » در شعر معاصر که قافیه و ردیف مانند گذشته کاربرد ندارد یا به دلیل این که » بند « در جایگاه واحد شعری، جای بیت را گرفته است، تکرار، یکی از سازه های نحوی در ابتدا یا پایان سطرها، جای آن ها را گرفته است و از مهم ترین عوامل موسیقایی به شمار می رود« (عمران پور، .(86 :1386

از سوی دیگر، نباید از نظر دور داشت که حضور تکرار در شعر، در راستای معنا و محتوای شعر اهمیت می یابد . یعنی؛ » آن جا تکرار از جهت معنوی بجا نشسته باشد، زنگ کلام نیز مؤثرتر جلوه می کند و این نغمه ی خوش آهنگ، در قبول معنای مورد نظر، یاری دهنده است. بالعکس، تکراری که نتیجه ی »در کاری دشوار افکندن و اعنات در معنی لغوی آن باشد، ملال

69

انگیز است و اثرِ دیگر زیبایی های کلام را نیز در هم می شکند؛ به همین جهت، تکرار از مواردی است که آمد و بیرون شد از آن، توانایی و ذوق سرشار می خواهد « (متحدین، .( 519 :1354

آن چه مسلم است، شاعران معاصر، از تکرار استفاده هایی گوناگون برده اند؛چه برای توسعه ی معانی و حُسن تأثیر و چه در زمینه ی سود جستن از نغمه و آهنگ کلام. نمونه های فروانی از تکرار در شعر سهراب سپهری دیده می شود که می توان آن ها را با کارکردها متفاوت بررسی کرد. تکرارِ ارکان مختلف جمله در شعر سهراب سپهری اغلب، نشان دهنده ی تکیه ،

تأکید و یا توجه شاعر بر موضوع و معنی مکرر است و به ایجاد نوعی ریتم و انسجامِ ساختِ شعر، مدد می رساند.

-2 انواع تکرار در شعر سپهری

» شعر معاصر به طور کلی بر خلاف شعر کلاسیک، آرایه محور نیست و شاعر معاصر توجهی به آرایش کلام خود به وسیله

ی این ابزارها که در بیش تر موارد تصنعی هستند، ندارد « (سلاجقه، .(101 -100 :1384 به نظر می رسد یکی از دلایلی که شاعران معاصر بیش تر از روش تکرار استفاده نموده اند، ساده بودن این روش و دور بودن آن از پیچیدگی های آرایه های تصنعی است؛ زیرا شاعران این دوره، از این که پای جای پای گذشتگان نهند، پرهیز می نمودند و دوست نداشتند خود را در چارچوب موسیقی ، سنت و همچنین آرایه های صوری، محدود نمایند. این شاعران توجه چندانی نیز به آراستن کلام خود نداشتند.
از این رو تکرار، پرکاربردترین آرایه در شعر دوره ی معاصر است که به یکی از مهم ترین عناصر زیبایی آفرینی در شعر این دوره تبدیل شده است. تکرار در سطوح مختلف، در شعر شاعران معاصر نمود یافته است و می توان آن را در سطح واک، هجا، واژه و جمله یا عبارت ، یافت. » تکرار در سطح واک « را می توان به صورت آرایه ای قابل اعتنا به نام » واج آرایی « دید. واج آرایی در شعر معاصر و در بین نوپردازان ، از بسامدی بالا برخوردار است ؛ به طوری که می توان آن را از مختصات سبکی دوره
ی معاصر (غیر از شعر نیما) به حساب آورد. سپهری ، در اشعار خود از واج آرایی بهره ی فراوانی برده است و همین آرایه موجب ایجاد نوعی آهنگ و موسیقی خاص در شعر وی شده است.

» تکرار در سطح هجا « در شعر سپهری کاربرد دارد؛ یعنی یک هجا در سطح کلام یا جمله، تکرار می شود. از دیگر انواع تکرارها، تکرار » واژه « است ؛ کلماتی که به معنای واحد، به دفعات در مسیر شعر نشسته باشند، در بحث تکرار مورد توجه قرار می گیرند. همچنین تکرار ، در سطح جمله و عبارت (مصراع) ، نیز در شعر سپهری متداول است ؛ جملات و عبارات به صور مختلف در شعر این شاعر تکرار می شوند و او به طرق مختلف، از این ابزار برای ایجاد فرمی شاعرانه استفاده می نماید. نمونه های انواع تکرار در اشعار سهراب سپهری عبارتند از :

الف) تکرار در » واک «

تاریکی پروازی، رویای بی آغازی، بی موجی، بی رنگی، دریای هم آهنگی (سپهری، .(243 :1369 به استخوان سرد علف ها چسبیده ام (همان : .(82

ب) تکرار در » هجا «

کوچه فرو رفته به بی سویی، بی هایی، بی هویی ( همان : .(248 سرچشمه رویش هایی، دریایی، پایان تماشایی ( همان : .(223

ج) تکرار واژه

چرخ یک گاری در حسرت واماندن اسب/ اسب در حسرت خوابیدن گاری چی/ مرد گاری چی در حسرت مرگ (همان : .(281

70

قشنگ یعنی چه؟/ قشنگ یعنی تعبیر عاشقانه اشکال... (همان : .(306 پشت کاجستان برف/ برف یک دسته کلاغ (همان : .(385
ما وزش صخره ایم، ما صخره ی وزنده ایم/ ما شب گامیم، ما گام شبانه ایم (همان : .(174

د) تکرار در سطح جمله

در شعر »آب را گِل نکنیم « از دفتر شعر » حجم سبز « سپهری، تکرار جمله یا عبارت آغازین شعر در انتهای آن را می بینیم: »چه دهی باشد این/ کوچه باغش پر موسیی باد/ مردمان سر رود، آب را می فهمند/ گل نکردندش، ما نیز/ آب را گِل نکنیم « که گزاره ی »آب را گِل نکنیم « در پایان شعر نیز تکرار می شود. (سپهری، .(347 :1369

نمونه ی دیگر از تکرار عبارت یا جمله، تکرار جمله یا عبارتدر ابتدای هر بند است؛ مثلاً در شعر » از سبز به سبز «، از اشعار سپهری، عبارت » من در این تاریکی « در ابتدای هر چهار بند شعر ذکر شده است. (همان : (338

-3 کارکردهای تکرار در شعر سپهری

آن چه در این جستار مورد توجه است، کارکردها و نقش هایی است که این تکرارها در شعر سپهری بر دوش می کشند. مسلماً کارکردهای تکرار از جنبه های مختلف زبانی، موسیقایی، بلاغی و... قابل بررسی است که در ادامه، به مهم ترین کارکردهای تکرار در شعر سهراب سپهری اشاره می شود :

-1 -3 ایجاد وحدت بین شاعر و مخاطب

» وقتی خواننده در یک شعر می تواند پس از یک بیت در موقعیتی خاص، کلمه یا عبارتی را حدس بزند، خواه ناخواه خود را با شاعر در آفرینش شعر، شریک می پندارد و لذت بیش تری می برد. در این حالت، شنونده در متن ماجراست؛ پس شعر تأثیر بیش تری بر او خواهد داشت « (متحدین ، .(517 :1354 اگر تکرار از نوع عبارت یا جمله باشد، این اتحاد و هماهنگی بین شاعر و خواننده بیش تر نمود پیدا می کند. مثلاً در شعر » از سبز به سبز « سپهری، عبارت » من در این تاریکی «، با فاصله ای مشخص در سطح شعر تکرار شده است؛ به گونه ای که پس از خواندن چند سطر، مخاطب، چشم به راه تکرار مجدد آن است. (سپهری، (388 :1369 بدین سان می بینیم که تکرار، باعث ایجاد هماهنگی بین شاعر و مخاطب گشته و به نوعی،

سهم خواننده را در شعر بیش تر می کند.

-2 -3 توضیح و تفسیر مضمون شعر

گاهی تکرار جنبه ی تفسیری پیدا می کند و در جایگاه ابزاری برای تبیین و توضیح بیش تر و روشن شدن مقصود شاعر، به کار می رود. گویی شاعر قصد توضیح و جا انداختن مطلبی را برای مخاطب دارد که با تکرار یک واژه یا عبارت، به این هدف دست می یابد.

سهراب سپهری به کمک تکرار، مفهوم » مرگ « را چنین تفسیر می کند :
و نترسیم از مرگ/ مرگ پایان کبوتر نیست/ مرگ وارونه یک زنجره نیست/ مرگ در ذهن اقاقی جاری است/ مرگ در آب و هوای خوش اندیشه نشیمن دارد/ مرگ در ذات شب دهکده از صبح سخن می گوید/ مرگ با خوشه ی انگور می آید به دهان/ مرگ در حنجره سرخ- گلو می خواند/ مرگ مسئول قشنگی پر شاپرک است ... (سپهری، (296 : 1369

می بینیم که سهراب، به کمک تکرار، به خوبی به تفسیر و تبیین مفهوم » مرگ « می پردازد. به عبارت دیگر، درباره مرگ، نظریه پردازی می کند و تمام زوایای آن را تشریح می نماید.


71

-3 -3 تقویت موسیقی درونی

شعر معاصر که کم تر به عروض و موسیقی سنتی دلبسته است، توجه چندانی به ابزار موسیقی کناری (قافیه و ردیف) و موسیقی بیرونی (وزن عروضی) ندارد؛ اما بهره های فراوانی از موسیقی درونی برده است. منظور از موسیقی داخلی یا درونی، مجموعه تناسب هایی است که میان صامتها و مصوت های کلمات یک شعر وجود دارد. مثلاً اگر در شعری، مصوت های » ا « یا » او « یا » ای « تکرار شوند، این خود نوعی موسیقی ایجاد می کند.

موسیقی درونی در شعر نیما زیاد مورد توجه نبوده است؛ ولی شاگردانش از آن بسیار استفاده کرده اند. عمده دلایل کاربرد این نوع موسیقی، شاید پر کردن خلاء ناشی از بی توجهی به عروض سنتی در شعر معاصر باشد که شاعران نوگرا را بر آن داشته است تا با به کارگیری صنایع بدیع لفظی، موسیقی شعر خود را غنی نمایند. یکی از پرکاربردترین انواع تکرار که به موسیقی شعر معاصر کمک شایانی نموده است، تکرار حروف و اصوات (واج آرایی) است. روشن است که وقتی حروف یا اصواتی با بسامد بالا در یک عبارت تکرار می شوند تا چه اندازه در گوش نوازی شعر مؤثرند. به نمونه های زیر توجه نمایید :
- تکرار مصوت » آ : «
شهاب نگاهش مرده بود/ غبار کاروان ها را نشان دادم/ و تابش بیراهه ها/ و بیکران ریگستان سکوت را/ (همان : (155 - تکرار صامت » ش : «

در چشم هاشان جوشان، گاوهاشان شیر افشان باد/ من ندیدم دهشان (همان : (346 به استخوان سرد علف ها چسبیده ام (همان : (82

در این نمونه ها تکرار حرف (شین و سین) علاوه بر ایجاد موسیقی درونی در کلام، بیانگر نوعی هماهنگی لفظ با معنا نیز هست.

-4 -3 ایجاد خلاقیت و باروری معنا

» حضور تکرار در شعر معاصر، نوعی ساختار باز را در شعر ایجاد کرده است که به گونه ای دست مخاطب را برای تأویل های متعدد =) برداشت های شخصی)، باز گذاشته است. حال آنکه » ساختار شعر کلاسیک، غیر زایا و تک خط، تک آوا و بن بست است .« (خسروی شکیب و صحرایی، (167 :1388 و جایی برای تخیل خواننده بای نمی گذارد. » شعر معاصر در پی تحمیل هدف یا معنایی خاص از جانب نویسنده نیست؛ بلکه در جست و جوی امکانی است تا مخاطب اثر، خود به نویسنده (و شاعر) تبدیل شود؛ یعنی معنا را بی وقفه در کار خواندن متن، بیافریند« (بنیامین، .(10 : 1366 این امر، مخاطب را از استبداد معنایی شعر کلاسیک می رهاند. مثلاً دیده می شود مصراع یا عبارت تکرارشونده در سطح شعر، در پایان شعر نیز ذکر می شود و علاوه بر تأکید و برجسته سازی آن، خواننده را با نوعی رها شدگی در معنا، رو به رو می سازد و ذهن او را به تفکر بیش تر درباره ی آن عبارت وا می دارد.این» تکرار باعث ایجاد حرکتی دَوَرانی در شعر نیز می شود و مخاطب را غیر مستقیم به آغاز شعر ارجاع می دهد و از او می خواهد تا برای درک عمیق تر شعر، آن را دوباره بخواند. از سوی دیگر، تکرار این مصراع کانونی در پایان شعر، خواننده را با توقف ناگهانیِ شعر در جایی حساس رو به رو می کند؛ چرا که در روند تکاملی شعر، این مصراعِ

مکرر بود که باعث باروری معنا در دیگر مصراع ها می شد. اکنون پایان پذیری شعر با همان مصراع، نوعی خلاء ذهنی برای خواننده به وجود می آورد که باعث می شود خواننده در غیاب شاعر، به فعالیت ذهنی بپردازد « (نیکوبخت و بیرانوندی، :1383 .( 131

نمونه های چنین تکراری را می توان در شعر » نشانی « از سهراب سپهری، عبارت آغازین شعر » خانه ی دوست کجاست «عیناً در پایان شعر نیز تکرار شده است و علاوه بر این که مخاطب را به ابتدای شعر ارجاع می دهد، نوعی فضای باز اندیشه را پیش روی او قرار می دهد تا خلاقانه، معنا پردازی نماید. (سپهری، .( 359 -358 :1369 شعر » آب را گل نکنیم « نمونه ای موفق، از حضور این ساختار مدرن در قلمرو شعر معاصر است. (همان : .(345

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید