بخشی از مقاله

چکیده

تجربه زیبایی شناسی طبیعت مانند عشق و دلبستگی امری فطری محسوب می شود، از این رو گرایش به طبیعت و انعکاس آن در آثار هنری و ادبی مسأله ای طبیعی و قابل درک است. در ناتوریسم - - Natorism، طبیعت با تمامی ابعادش دنیای هنر و ادب را در می نوردد و رد پای حسی مشفقانه بر مبنای حقیقت را در نهاد انسان بر جای میگذارد.بسیاری از جشنها و آیین-های ایرانی با طبیعت گره خورده است. این کیفیتها در جنبه علمی طبیعت وجود ندارند. عشق به زمین توجه بیقید وشرطی است که از یک حس درونی نسبت به زمین نشأت میگیرد. ادبیات و شعر فارسی از همان آغاز با محیط زیست و عناصر طبیعت درارتباط بوده است. طبیعت گرایی در شعر معاصر از آن جا اهمیت بیشتری پیدا میکند که نیما یوشیج نگاه انسان معاصر ایرانی را از فراسوها به زمین دعوت می کند و طبیعت پیرامون را با طبیعت درونی در تعریفی مدرن و دگرگون شده به نمایش می گذارد.

سهراب سپهری از برجسته ترین شاعران طبیعت گرای معاصر در حوزه شعر فارسی است. نگاه ویژه و نوگرایانه سپهری در عرصه زبان و اندیشه و صور خیال و پرداخت اشتیاقآمیز و صادقانه او به مضمون طبیعت، شعر او را درمعرض اهمیت دوچندان قرار میدهد.نگاه اساطیری به طبیعت در اشعار سپهری میتواند منشأ فرهنگ آریایی و عرفان بودیسمی - - Budhism و تائوئیزمی - - Taoism داشته باشد. در مقاله حاضر آبشخورهای فکری و فلسفی سپهری در اشعار ونوشتههای خود او و منتقدان آثارش بررسی شده است. این مطالعه نشان می دهد که طبیعتگرایی سهراب سپهری برخاسته از نوع نگاه فلسفی او به زندگی و دنیای پیرامون اوست. فلسفه سپهری را اندیشه هایی می سازند که با فلسفه طبیعت همزیستی تنگاتنگ دارند. اساطیر، عرفان و تجربه زیسته شاعر، عناصر سازنده شاکله تفکرات و جهت دهنده ذهنیت شاعرانه او هستند.

واژگان کلیدی: طبیعتگرایی، مبانی فلسفی، سهراب سپهری.

.1 مقدمه
ادبیات و شعر فارسی از همان آغاز با محیط زیست و عناصر طبیعت در ارتباط بوده است.»الیزابت درو - - Elizabeth Drew گفته است شعری که از طبیعت سخن بگوید در همه اعصار مورد نظر شاعران بوده، اگرچه نوع آن به اختلاف ذوق هر دوره و حساسیت شاعران متفاوت بوده است - «شفیعی کدکنی، . - 318 :1380اما از بارزترین دگرگونیهای شعر معاصر فارسی از عصر نیما به این سو تغییر نگرش شعر در برخورد با طبیعت است. سپهری از برجسته ترین شاعران طبیعتگرای معاصر فارسی است. روح حساس و لطیف او در اشعار زیبایش که چون آب تروتازه است ، نمایان می شود.شعرش زنده و پویاست و طراوت و تازگی خاصی سروده هایش را از دیگران متمایز می کند.

یکی از جلوههای جذاب شعرهای سهراب سپهری طبیعتگرایی و توجه بیش از حد به جلوههای طبیعت و ارائه تصویرهای زیبا و دلنشین از طبیعت و جهان است؛ به گونهای که به ندرت میتوان در بین شعرهای وی شعری یافت که درآن اشارهای به طبیعت و مظاهر طبیعی مثل گل، درخت، جنگل، کوه، دشت ودریا نشده و نیز نامی از پرنده یا چرندهای نیامده باشد.سهراب دوران کودکی را در باغ بزرگ و پر از درخت اجدادیش در کاشان گذراند . در شعر »صدای پای آب« که به انگیزه مرگپدر و تسلّی دادن به مادر سروده است ، دوران کودکی و نوجوانی، و سپس جوانی خود را مرور می کند. طبیعت پیرامون زندگی او از کودکی در اشعارش انعکاس یافته است. این مقاله طبیعتگرایی سهراب را در اشعار او مطالعه میکند.

بدون تردید آشنایی او با طبیعت از کودکی، که در آثار قلمی او بویژه در یادداشت ها و خاطراتش انعکاس یافته، تأثیری عمیق در تغییر به سمت روحیات طبیعتگرایانه او داشته است: »خانه ما همسایه صحرا بود. تمام رویاهایم به بیابان راه داشت. پدر و عموهایم شکارچی بودند. همراه آنها به شکار میرفتم . بزرگتر که شدم عموی کوچک تیراندازی را به من یاد داد . اولین پرنده ای که زدم یک سبزقبا بود. هرگز شکار خشنودم نکرد . اما شکار بود که مرا پیش از سپیده دم به صحرا می کشید و هوای صبح را میان فکرهایم می نشاند. در شکار بود که ارگانیسمطبیعت را بی پرده دیدم. به پوست درخت دست کشیدم. در آب روان دست و رو شستم. در باد روان شدم. چه شوری برای تماشا داشتم. - «سپهری، . - 15 :1380

این تأثیر در درون او همچنان ادامه دار بوده است و در دوران بلوغ از این احساس لطیف و ساده و عشق به موجودات و طبیعت در زمانی که مأمور مبارزه با ملخ بوده این گونه یاد می کند:»نمیدانم تابستانِ چه سالی ملخ به شهر ما هجوم آورد. زیان ها رساند. من مأمور مبارزه با ملخ در یکی از آبادی ها شدم. راستش را بخواهید حتی برای کشتن یک ملخ نقشه نکشیدم. وقتی میان مزارع راه میرفتم سعی میکردم پا روی ملخها نگذارم. اگر محصول را میخوردند پیدا بود که گرسنهاند. منطق من ساده و هموار بود. روزها در آبادی زیر یک درخت دراز میکشیدم و پرواز ملخها را در هوا دنبال میکردم« - همان: . - 16

سپهری علاوه بر نقاشیِ طبیعت در شعرهایش، در بوم نقاشی خود نیز به نگارگری طبیعت می پردازد. نقاشی سهراب بر شعرگویی اش تقدم زمانی دارد. تجربه طبیعتگرایی او از رنگهای طبیعت کویری مایه میگیرد. فرم، ریتم، برشِ فضاها، گزینشِ اشیا و حتی موضوع در نقاشیهای سهراب برخاسته از دل طبیعت است. سنگ برای او بیشتر از شکل نقاشی آن اهمیت دارد. در واقع خودِ سنگ برای او حقیت است تا نقاشی کردن آن سنگ.»دستمایه اصلی کارهای سپهری اشکال ساده شده ی طبیعت است. حتی یک خط راست - این ساده ترین وسیله بیانی در نقاشی- اغلب کارهای سپهری طوری تنظیم شده است که یا افق فراخ کویر را به یاد میآورد و یا راستای درختی سر به آسمان نهاده را. کوه های دوردست که در ایران مرکزی هر کجا برویم در انتهای چشمانداز حضور دارند، تپه های مواج که از کوه ها نزدیک ترند، مسیر نهری که شیب تپه را میبُرد، خانه های به هم چسبیده ی آبادی، بامِ قوس دارخانه، گوشه ای از در و دیوار خانه در ارتباط با شاخه یک درخت، تنه ی درخت، سرشاخه های آن، علف-های خشک و پاجوش های اطراف تنه، یک گل وحشی- شقایق یا آلاله- این جا یا کمی دورتر آن جا، چند تختهسنگ، یک برکه کوچک ... اینها موضوعهای مورد توجه نقاش است« - آشوری، . - 38 :1371

هدف این مقاله تأکید بر این مقوله است که سهراب سپهری پیش زمینه فکری و فلسفی برای سرودن اشعار طبیعت گرایانه دارد. مطالعات او در حوزه فلسفه طبیعت گرایی بودایی و تائویی و دیگر مکاتب اساطیری دیدی فلسفی به اشعار او می دهد و این نگاه، پشتوانه محکمی است که پیوند طبیعت و فلسفه طبیعی را برای او به ارمغان می آورد. در خصوص طبیعت گرایی در اشعار سهراب سپهری مقالات متعددی نوشته شده است، اما به ظاهر در ارتباط با ریشه یابی فلسفی این طبیعت گرایی کتاب یا مقاله ای منسجم در دسترس نیست.

-2طبیعت گرایی اندیشمندانه وفلسفی

طبیعت گرایی یا ناتورالیسم - - Naturalism از مناظر ذیل مورد مطالعه دانشمندان و فلاسفه و منتقدین ادبی بوده است:

-1 طبیعت گرایی یک نوع باور علمی است که اعتقاد دارد تنها قوانین و نیروهای طبیعت در جهان فعالند. از این زاویه اگر به مسأله بنگریم به دو نوع طبیعتگرایی میتوان اشاره کرد:

الف - طبیعتگرایی مابعدالطبیعی:

طبیعت گرایی مابعدالطبیعی که ناتورالیسم هستیشناسانه و ناتورالیسم فلسفی نیز نام گرفته جهانبینی فلسفی و نظام اعتقادی ای است که معتقد است جز عناصر طبیعی، اصول و روابطی از آن دست که در علوم طبیعی پژوهیده می شود، یعنی آن چه برای فهم محیط فیزیکی و مدل های ریاضی نیاز است، چیزی نیست. در حالی که طبیعت گرایی روشمند منحصراً به روش علمی اشاره دارد که طبیعت گرایی مابعدالطبیعی تنها یک مبنای هستی شناسانه عملی برایش فراهم میکند.طبیعتگرایی مابعدالطبیعی بر آن است که کلیه ویژگی های مرتبط با آگاهی و ذهن، قابل تقلیل به طبیعت یا حدوث در آنند. به طور کلی می توان گفت دیدگاه معادل طبیعت گرایی متافیزیکی در منظری یزدان شناسانه عبارت است از ناتورالیسم دینی یا طبیعت گرایی معنوی. به طور اخص تر، ناتورالیسم مابعدالطبیعی افکار و توضیحات فراطبیعی را که بخشی از عناصر متشکله بسیاری از ادیان است رد میکند.

ب - طبیعتگرایی روشمند:
نوعی از طبیعت گرایی است که به شیوه های یادگیری فهم طبیعت می پردازد. همه چیز را در آن به واسطه علتهاو معلولهای طبیعی میسنجند. این طبیعتگرایی به پژوهش علمی قوانین طبیعت می پردازد.

-2 طبیعتگرایی برابر نهاده زیست بومگرایی است.

» - 3 نهضتی ادبی که در اواخر قرن نوزدهم در اروپا پدید آمد. بنیانگذار این مکتب ادبی، امیل زولا نویسنده فرانسوی بوده است . این مکتب ادبی حاصل ناتورالیسم فلسفی میباشد. به موجب اصول ناتورالیسم فلسفی، تمام پدیدههای هستی در طبیعت و در محدوده دانش علمی و تجربی جای دارند. - «داد، . - 281 :1371

-4 گرایش به طبیعت و استعمال عناصر طبیعی در شعر و احساس یگانگی با آن و اظهار عشق به انواع مظاهر طبیعت.سپهری از شاعرانی است که نگاه فلسفی به شعر دارد و فهم او از عرفان، اسطوره، دین و ذاتِ طبیعت، او را در ردیفِ شاعران طبیعتگرایِ صاحب اندیشه قرار می دهد. بی تردید شعر عین فلسفه نمی تواند باشد و چنین انتظاری هم از شعر نمی رود، اما داشتن دیدی فلسفی شعر را از معنا و اندیشه آکنده می سازد و با ورود اندیشه به ساحت شعر یقیناً شعر در جهت تکامل پیش رفته و در کنار فرم، یکپارچگی و انسجام ساختاری را شکل میدهد.
فلسفه نظامی است از اندیشه های خردمندانه که در پی پرسش های ژرف از اطلاعات به دست آمده از وضعیت ها و شرایط زندگی با دخالت هوش انسانی در جهت شناخت حقیقت، بنیاد و ذات اشیا شکل میگیرد. - نقیبزاده،:1375 . - 7 -6

برای یک انسان اندیشمند هر آن چه که در پیرامون اوست و یا برخورد با هرگونه تضاد و ناسازگاری می تواند زمینه ای برای پرسش فلسفی و سنجش خردورزانهآن باشد. همه آزمون های فردی و اجتماعی و همه آموزه های علم و هنر و دین و عرفان و ادب،محملی است برای اندیشیدن. - همان،. - 7 طبیعت یکی از دستاویزهایی است که در حوزه ی جهان شناسی انسان را به تعقل وا می دارد. در فلسفه امروز تعمق و تأمل و مکالمه را فلسفه نمیدانند، بلکه امروزه مفهومآفرینی از منظر فیلسوفانِ جدید چیستی فلسفه را شکل می دهد. »فلسفه هنر صورت بخشی، اختراع و ساخت مفاهیم است.« - دلوز،. - 11 :1393آفرینش مفاهیم دست کم عبارت است از ساختن چیزی . مفاهیم همگی امضادارند، مثلِ جوهر ارسطو، موناد لایبنیتس - - Leiniz، استمرار برگسون - - Bergson، شرط کانت - - Kant و قدرت شلینگ - . - Schelling - همان، » . - 18برای شناختن هر عصر یا ملتی باید فلسفه آن عصر یا ملت را

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید