بخشی از مقاله

چکیده

مسائل روز اجتماع موضوعی است که از دیرباز مورد توجه نمایشنامهنویسان نیز قرار گرفته است. یکی از این مسائل که از دوره مشروطه به این سو، بسیار پررنگ شده است، جایگاه و نقش زن ایرانی در خانواده و اجتماع است. حمید امجد نیز ازجمله نمایشنامهنویسان معاصر است که زن در آثارش تصویري متفاوت با گذشته دارد. در پژوهش حاضر با بهکارگیري روش توصیفی – تحلیلی - تحلیل متن - و با توجه به دیدگاههاي پیروان جنبش زنان، شخصیتهاي زن در هفت نمایشنامه از این نویسنده شامل بی شیر و شکر، پاتوغ اسماعیلآقا، پستوخانه، زائر، شب سیزدهم، نگین، و نیلوفر آبی بررسی شدهاند.

زنان در این آثار نقشی محوري و در مقابلِ شخصیتهاي مرد تصویري مثبت دارند. آنها از نقشها و ویژگیهایی برخوردار هستند که در جامعه سنتی که گفتمان مردسالاري بر آن حاکم است و در آثار نویسندگان مرد در دورههاي گذشته یا متعلق به مردان بودند، یا نادیده گرفته میشدند؛ ویژگیهایی چون عاشق شدن - نقش عاشق - و جسارت در ابراز آن، پایداري در عشق، مشارکت سیاسی، تلاش براي حضور در اجتماع، مقابله با سلطه مردسالاري، و بیان احساسات مادري.

مقدمه

ادبیات و هنر ایران به دنبال تحولات سیاسی و اجتماعی در آستانه قرن بیستم بسیار دگرگون شد. یکی از نشانههاي این دگرگونی قرار گرفتن زن در محور آثار ادبی و هنري است. هرچند کلیشههاي جنسیتی و قالبهاي سنتی مبنیبر فرودستی زنان باز هم در برخی از آثار تکرار شده است، نگاه انتقادي به جایگاه و وضعیت او و تلاش براي نفی کلیشهها حتی در آثار نویسندگان و شاعران مرد از همان زمان قابل توجه است. تا جایی که میتوان گفت »در این عهد هیچ شاعر و نویسندهاي نیست که کماکان به مسئله زنان نپرداخته باشد.« - آرینپور، 1382، ج - 10 :3 این جریان که تا امروز ادامه یافته است، نکته مهمی را آشکار میکند.

از یک سو، تغییر دیدگاههاي غالب بر جامعه نسبت به جایگاه و وضعیت زن و از سوي دیگر، تأثیر این آثار و خالقان آنها بر جامعه و نقش داشتن آنها در دگرگونی اندیشهها. همانگونه که بهویژه براي تحلیل جامعهشناختی یک متن نمایشی نمیتوان محتواي اجتماعی آن را از زمینه اجتماعی بیرون جدا کرد، - فیستر، - 50 :1387 با بررسی روایتهاي موجود در متون فرهنگی و ادبی نیز میتوان به واقعیتهاي جاري اجتماعی پی برد؛ زیرا همانگونه که مري کلیجز2 بیان کرده است »یک متن ادبی همچون هر متن فلسفی و یا فیلمها و برنامههاي تلویزیونی به ساخت تکتک انسانها بهمثابه سوژه کمک میکند.

به آنها واژه و اندیشههایی میبخشد که انسانها از آن طریق خودشان را و جهان و روابط پیرامون خود را میفهمند. در حقیقت، متون فرهنگی تمام مقولههاي فرهنگی را که اندیشه و تفکر اشخاص را ممکن میسازد، تأمین میکنند.« - میرفخرایی و فتحی، 196 :1390 نقل از Klages - 1997 بررسی آثار ادبی، هنري، و فرهنگی که در این دوره زمانی خلق شدهاند، میتواند ما را با دگرگونیهاي اجتماعی و نقش زنان آشنا کند. نمایشنامههاي حمید امجد ازجمله متون قابل توجه از این منظر هستند؛ از اینرو، در این پژوهش به تحلیل آنها میپردازیم. از آنجا که پیروان جنبش زنان نیز به این موضوع پرداختهاند، توجه به آراي آنها در این زمینه راهگشا خواهد بود.

در زمینه تحلیل شخصیت زن آثار نمایشی مقاله »بررسی جایگاه و نقش زن در نمایشنامه »ندبه« اثر بهرام بیضایی« - 1388 - را میتوان نام برد. درباره آثار مورد نظر ما در این مقاله پژوهشهاي زیادي انجام نشده است؛ بهرنگ رجبی پاك در مقاله »خوانش یک پستو - پستوخانه نوشته حمید امجد - 1379 - « بهطور مختصر، به نمایشنامه پستوخانه پرداخته است؛ امیرحسین سیادت در مقاله »تحلیل کهنالگویی نمایشنامه پاتوغ اسماعیلآقا - 1388 - « تنها همین اثر را با رویکرد کهنالگویی بررسی کرده است؛ مجید کیانیان در مقاله »تحلیل تقابل شخصیت و جامعه در نمایشنامههاي حمید امجد برمبناي مطالعات آسیبشناسی روانی - 1393 - « به تبیین ویژگیهاي رفتاري و گفتاري شخصیتهاي نمایشنامههاي امجد - با اولویت قرار دادن نمایشنامه بی شیر و شکر - براساس نظریات اتکینسون و جدول راهنماي تشخیصی و آماري اختلالات روانی - DSM - پرداخته است؛ آخرین پژوهش در این زمینه مقاله »تحلیل الگوهاي ساختاري نمایشنامههاي حمید امجد« براساس الگوي کلود برمون از مریم شریفینسب و اعظم هاشمی - 1393 - است.

سیماي شخصیت زن در متون ادبی و هنري

یکی از عناصر اصلی هنر نمایش، نمایشنامه است که ازجمله آثار ادبی نیز بهشمار میآید. شخصیت - ایتی - بنابر دیدگاه ارسطو، عنصر دوم نمایشنامه است. در تعریف شخصیت نمایشنامه گفته شده است که »یک شخصیت خیالی است اعم از مرد یا زن که در یک اثر دراماتیک دست به عمل میزند.« - پرونه، 111 :1391 نقل از فرهنگ لیتره - اهمیت شخصیت در نمایشنامه را حتی در تعریف نمایش نیز میتوان دید. »نمایش – نه تنها ملموسترین – یعنی غیرانتزاعیترین نوع تقلید هنري از رفتار واقعی انسانها است، بلکه ملموسترین قالب اندیشهورزي و تعمق در اطراف وضعیتهاي انسانی نیز هست«؛ - اسلین، - 26 :1391 از سوي دیگر، ارتباط شخصیت با رویدادها و حوادث زندگی نیز غیر قابل انکار است. »

داستان و نمایشنامه هر دو بیانگر رفتار شخصیتها و حوادث زندگی هستند.« - ناظرزاده، - 257 :1385 با این حال، پیروان جنبش زنان معتقدند که تفکر مردسالارانه پیوسته بر آثار ادبی حاکم بوده است. نویسندگان این آثار اغلب به شخصیتهاي مرد پرداخته و شخصیتهاي زن نقشی حاشیهاي و کمرنگ در آثار آنها داشتهاند. »اگر نقشهاي قالبی شخصیتهاي زن در آثار ادبی یا جنسیتگرایی منتقدان مرد یا نقش محدود زنان در تاریخ ادبیات را بررسی کنیم، هیچ چیز راجع به احساسات و تجربیات زنان درنمییابیم، بلکه فقط میفهمیم که بهزعم مردان، زنان چگونه باید باشند.« - پاینده، - 143 :1382 این سخن بدین معنی است که رفتار، ویژگیها، تجربیات و احساسات زنان آنگونه که هستند، در متون فرهنگی و ادبی نشان داده نشده است.

تاکمن در این زمینه نظریه »فناي نمادین زنان« را مطرح کرده است؛ یعنی عدم توجه تولیدات فرهنگی به زنان و در حاشیه قرار گرفتن آنها. - ر.ك: استریناتی، - 244- 243 :1380 این نظریه با فرضیه »بازتاب« در ارتباط است. بنا بر این فرضیه »رسانهها براي جلب پیامگیران باید ارزشهاي اجتماعی حاکم در یک جامعه را منعکس کنند. این ارزشها نه به اجتماع واقعی بلکه به »بازتولید نمادین« اجتماعی، یعنی به شیوهاي که جامعه میل دارد خود را ببیند، مربوط هستند.« - میرفخرایی و فتحی، - 202 :1390 گویا در جوامع مردسالار این میل حاکم بوده است که زن به صورت مفعول و نه فاعل باشد و در مرتبهاي فروتر از مرتبه مرد قرار گیرد.

منتقدان جنبش زنان کوشیدند با نقد بازنمایی زنان در تولیدات فرهنگی، هنري، و ادبی این وضعیت را دگرگون کنند. از اینرو، »نقد بازنمود زنان در هنرهاي دیداري و ادبیات« ازجمله موضوعات مهمی است که در نقد فمینیستی به آن پرداخته شده است. - مکاریک، - 387 :1388 برخی از منتقدان نقد فمینیستی را شامل دو رویکرد کلی میدانند: رویکرد به زن در مقام مخاطب و رویکرد به زن در مقام مؤلف. »مطالعه آثار نویسندگان مرد با دید زنانه و تفسیر و نقد تفکر جنسیتی ارائهشده، تخیلات زنانه و تیپهاي کلیشهاي زن از موضع فمینیستی« اهداف رویکرد اول است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید