بخشی از مقاله

چکیده:

از مشخصات یک سازمان سالم آن است که سلامت جسمی و روانی کارکنان آن به همان اندازه مورد توجه و علاقهی مدیریت سازمان قرار گیرد که تولید و بهروری مورد تأکید قرار گرفته است. در یک جامعهی سالم، مسئولیت سازمانهای تولیدی منحصر به تولید هر چه بیشتر کالا و خدمات سودآور نیست و مدیران سازمانهای چنین جوامعی میدانند که تولید بیشتر نتیجه و محصول مدیریت اثربخش است. مدیریت اثربخش نیز بدون توجه و اعتقاد به رفتار و اخلاق و سلامت روانی کارکنان حاصل نمی شود.

پژوهش حاضر، تحقیقیست کمی، که در آن از روش پیمایش استفاده شده است، همچنین دادههای مورد نیاز از طریق پرسشنامه جمعآوری شدهاند. جامعه آماری تحقیق حاضر، کارمندان سازمانها در شهر کرمان بوده است که براساس اطلاعات موجود در سالنامه آماری استان کرمان جمع کل ، 40786 نفر میباشد - سالنامهی آماری کرمان، . - 1387 بر اساس فرمول کوکران تعداد نمونه 450 نفر تعیین شده بود. همچنین برای نمونه گیری شیوه نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای استفاده شده بود.

مقدمه:

پدید آمدن یک اخلاق کار برای بسیاری از مردمان مهم است. اخلاق کار بدین معنی است که مردم ،کار را یک دلبستگی کانونی و یک هدف دلخواه زندگی بدانند. آنان کار را دوست دارند و از آن خشنودی میگیرند. این ویژگی اخلاق کاری، آن را دلپسند کارفرمایان کرده است. اخلاق کار اغلب موضوعی بحث برانگیز است. شماری از ناظران آن را در وضعی درست می پندارند، گروهی میگویند که در حال نزول است، و دیگران هم آن را مرده میپندارند، یا شاید باید آن را به حال خود رها کرد.

متأسفانه دگرگونیهای اجتماعی هیجان انگیز نیمه ی دوم سدهی بیستم تنزل اخلاق را پدید آورده است - دیوس و نیواستورم، - 1375 بر همین اساس هدف پژوهش حاضر بررسی احساسات در محل کار در بین مدیران و کارمندان میباشد، چرا که یکی از ویژگی های منحصر به فرد انسانها احساسات است - . - Hochshild:1979,551 در واقع میتوان چنین ادعا کرد که زندگی اغلب ما وابسته به احساساتمان است به گونه ایی که کیفیت زندگی و حتی کیفیت کاری انسانها را تحت تأثیر قرار میدهد.

از طرفی دیگر هاکشیلد - - 1979 بر این اعتقاد است که احساسات برای ایجاد، نظارت و حفظ پیوندهای اجتماعی مورد استفاده قرار میگیرد و عنصری مهم در تضادها، جنبشهای اجتماعی و تغییرات اجتماعی است - همان - . بنابراین احساسات در سازمانها و محل کار یک رکن اساسی است که شاید نادیده گرفتن آن منجر به بروز یکسری پیامدهای غیر قابل انتظار و ناخوشایند شود. به عبارتی وجود کارکنانی عصبی، ناراضی، پرخاشگر و بدبین در یک سازمان میتواند سرچشمهی بسیاری از مشکلات باشد از جمله:کم کاری، ترور شخصیت یکدیگر، غیبت، شایعه پراکنی و ایجاد سوانح و حوادث به شیوه ای مخرب. در این صورت میتوان چنین سازمانی را سالم یا موفق دانست؟ شکی نیست که پاسخ به این سؤال منفی است. - ساعتچی، . - 34 :1386

لذا قبل از هر چیز بهتر است تعریفی از رفتار بهنجار و نابهنجار داشته باشیم.معمولاً ما افرادی را غیر عادی، نابهنجار یا بیمار می دانیم که رفتار و اخلاق، تفکر و هیجانهای آنان نامأنوس، غیر معمول و عجیب و غریب باشد و از این جهات با کارکنان دیگر سازمان تفاوتهای آشکاری داشته باشند. بعضی اعتقاد دارند که نابهنجار بودن، یعنی دیوانه بودن یا جنون داشتن. گاه منظور از نابهنجار بودن، اشاره به رفتارهای قابل مشاهده و عینی مشخص یا دنیای ذهنی شخصی مورد نظر است.

در مواردی نیز شدید بودن، یا ضعیف بودن یک حالت رفتاری، هیجانی یا فکری خاص باعث میشود او را نابهنجار تلقی کنیم - مثل وقتی شدیداً خوشحال است یا اصلاً احساس خوشحالی در او وجود ندارد - . ممکن است اختلال در فعالیتهای شناختی - تفکر، حافظه، استدلال، ادراک - یکی از افراد تحت نظارت، باعث شود او را نابهنجار بدانیم - مثل وقتی زیاد فکر میکند یا به دیگران سوءظن زیاد دارد - . گاه نیز اختلال در کنشهای هیجانی یکی از افراد سازمان، ما را متقاعد میسازد که او نابهنجار است - مثل حسادت زیاد داشتن یا شدیداً غمگین بودن - .

نابهنجاری در نظام ادراکی - مثل وقتی دچار توهم می شویم - ، یا در نظام انگیزشی - وقتی که بیش از حد غذا میخوریم - ، یا اختلال در نظام حسی - به عنوان مثال بخشی از بدن، بدون اینکه نقص عضوی در کار باشد، محرکها را حس نمی کند - ، یا در نظام حرکتی - هنگامی که بدن دچار لرزههای مکرر میشود - ، یا در نظام کلامی - مثل پرحرفی - ، یا در روابط میان فردی - مثل وقتی که رابطه یک کارمند با همکارانش دچار اختلال میشود - ، و در نظام اجتماعی - زمانی که فرد با ارزشهای اجتماعی خود به ستیز میپردازد، ولی اقدامات او از هر جهت مردود می باشد - و... همه نمونه هایی از رفتارهای نابهنجار میباشند - همان،. - 41 یکی دیگر از معیارهای نابهنجار بودن، قضاوت اجتماع یا جامعه دربارهی یک فرد است و اینکه رفتارهای او تا چه میزان با اصول و موازین و سنتها و توقعات و انتظارات جامعه، متناقض می باشد. آدمی موجودی اجتماعی است و بنابراین ناگزیر است در قالب الگوهای فرهنگی و اجتماعی زندگی کند.

برا ساس تعریف اجتماعی رفتار نابهنجار، وقتی رفتار یکی از کارکنان سازمان با موازین مورد قبول جامعه یا سازمانی که در آن به کار اشتغال دارد، مغایر باشد، در این صورت، فردی نابهنجار تلقی خواهد شد - همان،. - 44 در این زمینه هاکشیلد چنین بیان میکند که:» احساسات افراد تحت تأثیر قواعد احساسی همگانی مدیریت میشوند و به طور کلی هاکشیلد معتقد است که در شرایط مناسب باید احساسات مناسب را بروز داد، به عنوان مثال: در مراسم تشییع جنازه باید ناراحت و غمگین بود و در مراسم شادی باید خوشحالی کرد - . - Hochschild ,1983: 56 هاکشیلد تأکید میکند، افراد اغلب احساساتشان را باید متناسب با موقعیت و کاری که انجام میدهند مدیریت کنند در غیر این صورت همانطور که در بالا هم اشاره شد نابهنجار تلقی می شوند. بنابراین چگونگی بیان، کنترل و مدیریت احساسات در محیط کار برای کارکنان با اهمیت تلقی میشود و بر اساس آن قضاوتها، باورها و حتی تبعیضهایی صورت میگیرد. حتی در برخی از مشاغل بروز و یا عدم بروز احساسات مهم میباشد.

به عنوان مثال مدیران وکارفرمایان بعضی از مشاغل خدماتی به کارکنانی نیاز دارند که به نمایش یکسری احساسات خاص بپردازند - لبخند زدن، برخوردی گرم و صمیمی با مشتری داشتن، شاد بودن و... - ؛ مثل مهمانداران هواپیما، کارکنان پذیرش هتل و سایر کارکنانی که ارتباط مستقیم با مشتری دارند Sloan,- - . - 2005 از طرفی دیگر مدیران به دلیل فشارهای روانی گوناگون در کار و سازمان، احساسات و هیجانهای مثبت و منفی مختلفی را تجربه میکنند.

هر چند فشارهای روانی ناشی از محیط کار بر مدیران سطوح مختلف یک سازمان یکسان نیست، مع هذا همه-ی آنان به درجات مختلف هیجانهای خوشایند و ناخوشایندی را تجربه میکنند که خاص این گروه از کارکنان هر سازمان است. هر چند همه افراد به درجات مختلف فشار روانی و آثار و نتایج آن را تجربه میکنند، اما مدیران هر سازمان به دلیل مسئولیتهای سنگینی که در زمینهی هماهنگ کردن فعالیتهای افراد تحت نظارت خود و جهت دادن به این فعالیتها برای دستیابی به هدفهای مورد نظر به عهده دارند، این گونه فشارهای روانی را بیشتر تجربه میکنند - ساعتچی،. - 155:1386

لذا شکی نیست که مدیریت در طرز سلوک و رفتار کارمندان و بالنتیجه در تحقق هدف و کارائی سازمان مؤثر میباشد - اقتداری، . - 268 :1384 در پژوهشهای انجام شده آنچه که مورد توجه محققان قرار گرفت بدین قرار است که خصوصیات خلقی و جسمانی مدیر او را از سایر افراد گروهی که وی در آن عضویت داشت متمایز مینمود و چنانچه شخصی را برای ادارهی سازمان بر میگزینیم صفات روانی و جسمانی مشخصی داشته باشد در این صورت خواهد توانست نیروی افراد را در جهت هدفهای عالیهی سازمان هدایت و رهبری کند - همان:. - 249 بنابراین یکی از راه های پیشرفت در سازمانها و موفقیت، احترام به کارکنان است. - پیترز،واترمن،. - 309 :1374 مدیری که از سلامت روان برخوردار باشد بهتر می تواند به کارمندانش احترام بگذارد. در سازمانهای موفق احترام گذاشتن به کارمندان چشم گیر است و توجه به کارکنان از سوی مدیران این سازمانها به خوبی ملموس است.

مدیران سالم خوب می دانند که مدیریت آن ها ناشی از حضور کارکنان است و به این امر اعتقاد دارند و با آن زندگی می کنند - همان: . - 310 به عنوان مثال رنه ملک فرسون با اعتراض به اشخاصی که کارکنان را »کارگر« خطاب می کنند می پرسد چرا نمی گویید اشخاص، یا کارکنان.در مک دونالد کارکنان را »اعضا« و در شرکت دیسنی پروداکشن آن ها را میزبان و در جی سی پنی آن ها را یاران و همکاران صدا میکنند - همان - . بنابراین قبل از هر چیز باید مدیر یک سازمان از سلامت روان برخوردار باشد و یکی از جنبههای برخورداری از سلامت روان، بروز احساسات درست و مناسب در موقعیت های زمانی و مکانی متفاوت می باشد.

.1 بر همین اساس هاکشیلد تأکید میکند، افراد اغلب احساساتشان را باید متناسب با موقعیت و کاری که انجام میدهند نشان دهند. به عنوان مثال در مطالعه همزمان او از مهمانداران هواپیما، این نیاز که مهمانداران همیشه باید مهربان، دلپذیر، مفید باشند حتی اگر مسافران خشن و نامطبوع بودند، بار احساسی زیادی بر روی مهمانداران میگذارد. آنها احساساتشان را بر اساس قوانین نمایشگر محدود و مدیریت میکنند . - Turner:2003,433 -

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید