بخشی از مقاله

چکیده:

در فرهنگ اسلامی کعبه مرکز عالم است و ضمن هدایت جهانیان جایگاه ویژه اي را در ساختار هنر و معماري اسلامی دارد. هنر و معماري اسلامی به مثابه یکی از مهمترین جلوه هاي فرهنگ اسلامی در نسبت با کعبه جهت مند و از ساختاري رمزي برخوردار است.مرکز گرایی،امر وحدت و نیز اختیار شیوه هاي تجریدي و رمزي در هنرو معماري اسلامی از مهمترین ویژگی هایی است که تحت تأثیر بنیان هاي توحیدي کعبه شکل یافته است.محور طولی کعبه سراسر هنر اسلامی را سرشار از ایماء و اشاره می گرداند ومحور عرضی آن با ایجاد فضایی کیفی موجب قطبی سازي فضاي پیرامون و از آن جا موجب جهت مندي انحاء هنر ومعماري اسلامی از طریق سازمان بندي مرکز گرایانه فضا می گردد.این نوشتار با بهره گیري از روش هاي توصیفی و تحلیلی انجام و سپس با استفاده از شیوه هاي قیاسی و استقرایی به بررسی و تجزیه وتحلیل مطالب پرداخته است.

واژگان کلیدي: هنر و معماري اسلامی ، رمز ، جهت مندي، کعبه ، قبله.

-1 مقدمه

هنر ایران در دوران اسلامی با حفظ عناصر تزیینی و ساختاري الگوهاي رایج در ادوار گذشته،شاهد حضور سبکی منسجم و قدرتمند و یگانه بوده است.خلاقیت و ابداع فراوان – مهارت فنی کامل- اصل تداوم تجلی ارزش هاي پایدار و جاودان و الگو هاي بنیادین و مثالی از جمله ویژگی هاي هنر اسلامی بشمار می آیند. این صورت ها واقعیات جوهري اند و هنرهایی که می خواهند به جاي ضبط کردن واقعیت هاي عینی صورت هاي خاص خود را بوجود آورند غالبا رمزي و نمادین نامیده می شوند.اصل تداوم تنها به شباهت ظاهري یا وحدت اسم منحصرنمی گردد.نوعی اصل است که هویت خودرا در جریان تجلیات گوناگون حفظ می کند.وجود تداوم بیانگر وجود دیدگاهی معین،سلسله اي از ارزشها،مجموعه اي از مفروضات درباره ماهیت و غرض هنر در تصورات اصلی و جزئیات کار است.نگاره ها و نقشمایه ها و ساختار کلی هنر ایرانی در همه ي ادوار تاریخی جلوه ي عمیق ترین سطوح هوشیاري انسان ، مبشر متعالی ترین کامیابی هاي اندیشه ي بشري و مراحل تحول اندیشه و فرهنگ در ادوار مختلف تاریخی است.

-2 اهمیت اندیشه مرکزیت در تفکر دینی

در همه ي ادوار تاریخی ایران و جهان در ساختار بناها ونقشمایه هاي مهرها ، سفال ها، دیوار نگاره ها و.... طرح ونقشی به کار رفته است که عناوین گوناگونی را در نزد فرهنگ هاي مختلف یافته است ؛ماه – خورشید- طرح عالم- جهات چهار گانه – سواستیکا- چلیپا و ....این نقش گو نه اي طرح پرسش از هویت انسان است . انسان همواره به دنبال پیدا کردن مبدأ ، معیار و محکی است تا همه ي جوانب زندگی خود را در نسبت بدان بسنجد. او بدون مبدأ و مرکزیت قادر به ادامه ي زندگی نخواهد بود. نوع پاسخ هایی که در ادوار مختلف به این پرسش ارائه گردیده ، تبیین گر نظام هاي عقیدتی و فرهنگی حاکم بر آن دوره بوده است .

در آراء شوان " سراسر هستی مردم روزگار کهن و سنت هاي آنها کلأ تحت تأثیر دو اندیشه حاکم؛ اندیشه ي مرکزیت و اندیشه ي سرچشمه قرار داشته است". - ٢٥،١٩٦٥ - schuon,مرکز موجب پیدایی جهت و از آنجا پدیداري وحدت در همه ي هستی میگردد. در چنین عالمی همه جنبه هاي زندگی انسان ؛صنعت ، هنر ، خانه، شهر، جهت وحدت یافته اي پیدا می کنند. " جهت" به مثابه امري مذهبی انسان را به سمت شرایط مقدس هدایت می کند و مبناي موقعیت مکان در فضا می گردد." در تفکر دینی ، جهان داراي مرکزي است که تمامی ساختار هاي معنی دار از آن جهت می یابند و مشتق می گردند.اعتقاد به وجود مرکزیتی در جهان ، منشأ جهت گیري کل زندگی و هستی در سراسر جهان در طی تواریخ اروپایی ، آسیایی ، خاور نزدیک ، اقیانوسیه و کشور هاي قاره ي آمریکا بوده است... در نزد هندیان ،در منطقه ي

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید