بخشی از مقاله

چکیده

مسأله اصلی این تحقیق دستیابی به مطلوبترین راهبردها برای هویت بخشی به تمدن نوین اسالمی برای صدا و سیمای جمهوری اسالمی ایران میباشد. این راهبردها به صدا و سیمای جمهوری اسالمی ایاران ایان امکاان را میدهد که با توجه به نظریه مدل کاربردی برای گزینشگری مخاطباان، باه ارتقاای اخاالق اساالمی باه عناوان مهمترین عامل هویت بخش تمدن نوین اسالمی در کشور و در بعد بین المللی در جهان کمک نماید. این تحقیق با استفاده از روش مصاحبه عمیق و با بهرهگیری از الگوی برنامهریزی استراتژیک دیوید انجاام شاد. باه هماین منظور برای دستیابی به اهداف تحقیق از نظرات خبرگان در این حوزه کمک گرفتاه شاد. بار ایان اسااس ابتادا مأموریت صدا و سیما و چشمانداز آن در این موضوع مشخص شد.

در ادامه با ارزیابی عوامل درونی و بیرونی صدا و سیما، اهداف بلندمدت صدا سیما تعیین و در نهایت راهبردهای مطلوب شناسایی و اولویتبندی شادند. نتیجه این تحقیق نشان داد نقاش قوت صدا و سیما از نقاش ضعف در این موضوع بیشتر است و تهدیدها نیز از فرصتهای صدا و سیما بیشتر میباشد بنابراین راهبردهای رقابتی مناسبترین راهبردها بارای صادا و سایما جهت ارتقاء اخالق اسالمی به عنوان مهمترین عامل هویت بخش تمدن ناوین اساالمی در کشاور تشاخیص داده شدند. در انتها راهبردهای رقابتی تدوین شده برای صدا و سیما اولویتبندی شدند.

مقدمه

اخلاق و تربیت اخلاقی شاهراه پیشگیری از آسیبهای روانی اجتماعی و هم چنین، ریشه تمامی اصلاحات اجتماعی و وسیله مبارزه با مفاسد و ناهنجاریهای جوامع است .به همین دلیل، ارتقای اخلاقمندی در جامعه از جمله آرمانهای بزرگ و دیرپای بشری، و در طول تاریخ مورد توجه مکاتب گوناگون بشری و الهی بوده است .این امر بویژه در دوران معاصر اهمیتی مضاعف مییابد؛ چرا
که گسترش فناوریهای علمی و غرق شدن انسان در امور مادی و احساس بی نیازی او از اخلاق، زمینه را برای افزایش کجرویها و ناهنجاریهای اخلاقی افزایش میدهد. این وضعیت بویژه در کشور ما که از مبانی قدرتمند دینی و تمدن اصیل فرهنگی برخوردار است، نگرانی مضاعفی را ایجاد میکند.

مسئله این است که در دهه های اخیر با وجود تلاشهای فراوان نظامهای تربیتی در سراسر جهان و توسعه مباحث اخلاقی، انحرافات اخلاقی گوناگونی بویژه بین نوجوانان و جوانان رو به افزایش است .در کشور ما نیز اگر چه بویژه پس از انقلاب اسلامی به تربیت اخلاقی اهمیت زیادی داده شده و تلاشهای فراوان در ترویج ارزشهای اخلاقی صورت گرفته است، اهداف مورد نظر محقق نشده است .رفتار نسل جوان ما نشان میدهد که با اشکالات فراوان در این زمینه روبه رو هستیم - حسنی، . - 1382 ریشه های این مسئله را باید در ناکارامدی برنامه های تربیتی و به عبارت دقیقتر در نگاه ناقص به مقوله اخلاق و تربیت اخلاقی جستجو کرد.

یکی از مسائل مهم در زمینه تربیت اخلاقی، توجه به تعامل عوامل بیرونی و درونی در اخلاق و رفتار انسان است؛ این مطلب، بحث دامنه داری است و از دیرباز دیدگاه های مختلفی در مورد آن ابراز شده است .رفتارگرایانی هم چون اسکینر رفتار فرد را یکسره تابع عوامل محیطی - پاداشها و پیامدهای ناگوار رفتار - تلقی میکردند .آنها از نقش افکار، عواطف و ارزشهای فردی غافل شدند و تا حذف مفهوم انسان خود مختار پیش رفتند. در نقطه مقابل، شناخت گرایانی هم چون پیاژه و کولبرگ رفتار انسان را واکنش بیرونی ساختهای ذهنی او دانستند و از تأثیرات محیط غافل شدند .

بعدها این نوع نگرشهای تک بعدی اصلاح و تعدیل شد؛ به عنوان نمونه، بندورا در پی نقد رویکرد شناختی پیاژه و کولبرگ به دلیل بی توجهی به تأثیر عوامل اجتماعی در رفتار اخلاقی، نظریه شناختی اجتماعی را عرضه و بیان کرد که استدلال اخلاقی تنها در ارتباط با سایر عوامل روانی- اجتماعی میتواند رفتار و سلوک اخلاقی را اداره کند؛ گاه در برخی موقعیتها، حتی اصولی ترین افراد هم رفتار خود را با پیامدهای پیش بینی شده اجتماعی یا قانونی تنظیم میکنند.

در واقع، مردم رفتارهایشان را طوری مدیریت میکنند که با آن چیزی متناسب باشد که موقعیت از آنها میخواهد و مصلحت است .پس تأثیرات اجتماعی است که حمایت جمعی را برای پیروی از استانداردهای شخصی فراهم میکند و فعالیت سامانه اخلاقی فرد را آسان میسازد - بندورا، - 1991؛ حتی کولبرگ، حامی جدی دیدگاه رشد شناختی، چند سال بعد از بیان نظریه اش در تکمیل نظریه قبلی خود و یا به عنوان نظریه ای جدید، فکر جامعه عادل را مطرح، و اذعان کرد که برای اینکه دانش آموزان در نهایت بتوانند استدلالهای اخلاقی خود را در موقعیت های عملی به کار گیرند، لازم است در جو عادلانه اجتماعی - مدرسه - قرار بگیرند تا حساسیت و مسئولیت پذیری اجتماعی آنها تقویت شود و توان داوری و تصمیم گیری اخلاقی آنان توسعه یابد. - پاور و هیگینز، - 2008

در دیدگاه اسلام، عاملیت آدمی و اراده او به عنوان آخرین حلقه از علت تام عمل، عنصری اساسی تلقی میشود؛ با این حال، انسان موجودی اجتماعی، و از توان الگوپذیری بسیاری برخوردار است .فیلسوفان مسلمان متقدم، دیدگاه های ارزشمندی را در زمینه اخلاق و تربیت اخلاقی عرضه کرده اند که از جمله نقاط قوت این رویکردها توجه به مبحث نفس، توجه به روش درون بینی - تأمل در حالات باطنی و ریشه یابی آنها - و توجه به آموزه های دین اسلام است؛ با وجود این، نقاط ضعفی هم در آنها مشاهده میشود که از آن جمله میتوان به انحصار اخلاق در سیر و سلوک فردی و کم توجهی به تأثیر عوامل اجتماعی بر اخلاق فردی - همت بناری، - 1379 و یا حداقل، فرعی تلقی کردن آن اشاره کرد .این نگرش کم و بیش در میان فیلسوفان و متفکران ادامه یافت.

هویت جمعی انسان

اگر افراد جامعه مانند اعضای بدن با همدیگر هماهنگی و وحدت حقیقی داشته باشند و اجتماعی فکر کنند، انسان نه به عنوان عنصری مستقل، بلکه وابسته و مرتبط به دیگران و جزء جداناپذیر جامعه است .منافع فرد جزئی از منافع اجتماع و خیر اجتماع، خیر او و شر اجتماع، شر اوست .در این صورت، اگر جامعه صالح و با تقوا شد، او نیز صالح و با تقوا میشود و اگر جامعه فاسد شد، او نیز فاسد میگردد - طباطبایی، 1374 ، ج4، ص166 و - 167 و بنا بر توضیح استاد مطهری، انسان با دو حیات، دو روح و دو" من " زندگی میکند : یک" من " فطری که مولود حرکت جوهری طبیعی است و یک" من "جمعی که مولود زندگی اجتماعی است.

من جمعی در من فردی حلول میکند در عین حال که استقلال نسبی فرد حفظ میگردد؛ زیرا حیات فردی و فطریات و مکتسبات فرد از طبیعت، بکلی در حیات جمعی حل نمی شود - مطهری،1372، ص - 36 خلاصه اینکه گرچه تعیین کننده نهایی عمل انسان، اراده اوست، اراده او بشدت تحت تأثیر اراده جمعی قرار دارد. در اینجا جا دارد به نظریه سینگر اشاره کنیم که در کتاب »یک جهان واحد: اخلاق جهانی شدن« به آن اشاره کرده است؛ بر اساس نظریه سینگر، جهانی شدن، بسط ارتباط تنگاتنگ و متقابل عناصر زندگی در این کره خاکی است. - سینگر، - 1388 این نظریه با نظر علامه طباطبایی در باب هویت جمعی انسان به خوبی مطابقت دارد. در واقع متفکران قرن 21، با آزمون و خطا به نظریات اسلام ناب محمدی نزدیک می شوند و از تفکر فردگرایی افراطی و اومانیسم دور میشوند. البته تبیین این نکات ظریف و مهم برای قشر جوان بر عهده علمای حوزه است و به ترویج اسلام و اخلاق اسلامی زمینهساز کمک میکند.

البته باید توجه کرد که تأثیرگذاری جامعه بر فرد به معنای سلب اراده از او نیست؛ زیرا علامه در جای دیگری به افراد صالحی اشاره میکند که اگر چه در میان اجتماعات فاسد زندگی کرده اند، دلهایشان با آنان نبوده و افکارشان به رنگ افکار فاسد آنان در نیامده و خلاصه فساد و بیماری جامعه در آنان سرایت نکرده است و این گونه افراد را انگشت شمار میداند - طباطبایی، 1374 ، ج4، ص - 167 ایشان در جای دیگری نیز میفرمایند: تاثیر اراده جامعه بر اراده فرد غالبا تا حد اقتضا میرسد و از آن تجاوز نمی کند؛ هر چند در وضعیت ناهمسویی جامعه با فرد، حرکت برخلاف جامعه بسیار دشوار خواهد بود - طباطبایی، 1374 ، ج13،ص - 265 در مجموع میتوان گفت: به دلیل نیرومندتر بودن قوا و خواص اجتماعی نسبت به قوا و خواص فردی، غالب افراد که اراده فردی ضعیفی دارند بشدت تحت تأثیر جو جامعه قرار میگیرند و تنها تعداد بسیار کمی که از اراده قوی برخوردارند در برابر جریان عادی جامعه مقاومت میورزند .

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید