بخشی از مقاله

چکیده

سود از جمله برترین شاخص های اندازه گیری فعالیت های یک واحد اقتصادی و تصمیم گیرندگان اقتصادی بالقوه و بالفعل می باشد. سود حسابداری به عنوان نتیجه نهایی فرایند حسابداری تحت تأثیر رویه های حسابداری است که مدیریت آن را انتخاب می کند. امکان انتخاب رویه های حسابداری به مدیریت امکان می دهد تا در مورد زمان شناخت و اندازه گیری هزینه ها تصمیم گیری کند و این ممکن است زمینه لازم برای مدیریت سود در بازاریابی ورزشی را فراهم نماید. تحقیقات مربوط به مدیریت سود و شناسایی عوامل مؤثر بر انعکاس غیر واقعی آن می تواند برای کشف سودهای تحریف شده و دور از واقعیت برای سرمایه گذاران و استفاده کنندگان از اطلاعات مفید واقع شود. در مقاله حاضر به بررسی مفهوم مدیریت سود و تآثیرات آن و نیز ابزارها و استراتژی های مدیریت سود در بازاریابی ورزشی پرداخته مس شود.

مقدمه

 سود گزارش شده در شرکتها همواره بعنوان یکی از معیارهای تصمیم گیری مالی به حساب می آید و از اهمیت ویژه ای برخوردار می باشد. سود گزارش شده در صورتهای مالی بعنوان یکی از مهمترین معیارهای ارزیابی عملکرد و تعیین ارزش بنگاه اقتصادی تلقی می گردد که همواره مورد استفاده طیف وسیعی از استفاده کنندگان نظیر سهامداران - سرمایه گذاران- کارگزاران بورس و ... قرار می گیرد. از آنجایی که محاسبه سود بنگاه اقتصادی متأثر از روشهای برآوردی حسابداری است و تهیه صورتهای مالی به عهده مدیریت واحد تجاری می باشد ممکن است بنا به دلایل مختلف مدیریت اقدام به مدیریت سود نماید.

طبق گفته هیلی و والن - 1998 - 1 مدیریت سود هنگامی روی می دهد که مدیران از قضاوت و صلاحدید خود در گزارش مالی و انجام معاملات استفاده نمایند بطوری که از طریق تغییرات در گزارشات مالی باعث گمراهی و فریب مالکان درباره زیر بنای عملکرد اقتصادی شوند و هم نتایج قراردادها را متأثر سازند که بر اساس ارقام حسابداری گزارش شده است. مدیریت می تواند رویه هایی را از بین روشهای مختلف حسابداری انتخاب کند نمونهای از انتخاب این رویهها به شرح زیر است:

-1 انتخاب از بین روشهای پذیرفته شده - مانند انتخاب بین روشهای اولین صادره از اولین وارده و یا میانگین.

-2 انتخاب از بین روشهای استهلاک.

-3 قضاوت ها و برآوردهای مورد نیاز - مانند برآورد عمر مفید دارایی ها و برآورد ذخیره مطالبات مشکوک الوصول - .

-4 تصمیمات مربوط به افشا - مانند میزان جزئیاتی که باید برای تشریح سیاست های حسابداری بیان گردند - .

-5 تصمیمات مربوط به زمان - تسریع و یا تأخیر در اتخاذ یک قاعده حسابداری الزامی شده هنگامی که انعطاف پذیری در زمان اتخاذ سیستم وجود دارد. - .

-6 تصمیمات مربوط به تصویب استانداردها و رویه ها - مانند تلاش برای تصویب یا عدم تصویب برخی استانداردهای حسابداری.

-7 تصمیمات مربوط به انتخاب شکل گزارشگری.

-8 تصمیمات مربوط به طبقه بندی - مثل طبقه بندی اوراق بهادار قابل تبدیل تحت عنوان سرمایه به جای بدهی - .

-9 تصمیمات مربوط به ساختار مبادلات در روشهای مشخص که منجر به بازده مطلوب حسابداری می شود - برای مثال تأمین مالی خارج از ترازنامه - .

-10 تصمیمات مربوط به سرمایه گذاری و تولید واقعی - مثل کاهش مخارج انجام شده تحقیق و توسعه و تبلیغات - باشد.[1]

طبیعی است که انتظار داشته باشیم مدیران روشهایی را انتخاب کنند که منافع آنها را حداکثر کند و یا باعث افزایش ارزش بازار سهام شرکت شود. این همان مدیریت سود است.[2] از طرفی بیشتر محققان حسابداری معتقدند که مدیریت سود نوعی دستکاری در صورتهای مالی است و کاهش و یا افزایش سود گزارش شده توسط مدیران را بعنوان دستکاری معرفی می کنند. عناوینی مانند: »حداکثر کنندگان« و »حداقل کنندگان« و یا »هموار کنندگان« بطور تلویحی به افرادی اطلاق می شود که به دستکاری صورتهای مالی اقدام می کنند. گاهی مدیران از طریق دستکاری صورتهای مالی، سود را غیر واقعی نمایش می دهند.

مفهوم مدیریت سود

مدیریت سود در ادبیات حسابداری از موضوعات نسبتاً تازه و مورد توجه مدیران است این مبحث ابتدای قرن بیستم به حسابداری وارد شده و با تحقیقات مختلفی که توسط صاحبنظران این رشته نظیر: جانسون و مید2 در سال 1906، ورشو 3 در سال 1924 ، دوین4 در سال 1942، هیپاورث5 در سال 1953، گوردون6 در سال 1964 و موزز7 در سال 1987 انجام شد، شکل گرفت. هر یک از تحقیقات از ابعاد خاصی و با عبارت متفاوتی نظیر دست کاری سود، هموار سازی سود و در نهایت مدیریت سود به موضوع پرداخته اند.[3] مفهوم مدیریت سود از زوایای مختلفی مورد بررسی و پژوهش قرار گرفته است و هر یک تعاریف مختلفی ارائه نموده اند. برخی از این تعاریف عبارتند از:

-   از نظر اسکات مدیریت سود عبارت است از انتخاب رویه های حسابداری برای رسیدن به اهدافی خاص توسط مدیریت.[2]

- بیدلمن8 مدیریت سود را بیانگر تلاشی از سوی مدیریت شرکت می داند که سعی می کند تا انحرافات غیر عادی سود را کاهش دهد.[3]

-    از نظر رونن و سادن1مدیریت سود، »تلاش عمدی مدیریت جهت انتقال اطلاعات خاص به استفاده کنندگان صورتهای مالی تعریف می شود..[ 3] «

-    از نظر بلکویی: مدیریت سود ناشی از تحریک انگیزه های مدیریت جهت افزایش سود سالیانه شرکت می باشد و همچنین مدیریت سود ممکن است به عنوان عادی جلوه دادن عمدی سود به منظور دستیابی به روند یا سطح دلخواه تعبیر شود.[4]

-    گوردون و همکارانش2در سال 1966 نیزبیان کردند: اگر زمانی مدیران روش خاصی از روشهای حسابداری را برگزینند و نوسانات سودهای گزارش شده کاهش یابد نتیجه هموار سازی یا مدیریت سود است. آنها هم چنین متذکر شدند که مدیران در حدود قدرتشان که ناشی از آزادی عمل در چارچوب اصول و روشهای پذیرفته شده حسابداری است می توانند:

الف - روی سود گزارش شده اثر گذارند  

ب - روی نرخ سود شرکت اثر گذارند.

-    بارتو - 1993 - 3 معتقد است که مدیریت سود فرآیندی برای مدیریت است تا در چارچوب اصول پذیرفته شده حسابداری سود مورد انتظارش را نشان دهند.[3]

-    شیپر - 1989 - 4 مدیریت سود را به این صورت تعریف می نماید. مدیریت سود یعنی دخالت هدفمند در فرآیند گزارشگری مالی برون سازمانی به منظور تحصیل منافع شخصی.

-    از نظر کاپلند - 1968 - 5مدیریت سود مستلزم انتخاب روشهای حسابداری و یا قواعد گزارشگری در چارچوب الگوی خاصی است که سبب می شود تا انحراف سودهای گزارش شده کاهش یابد .

-    مدیریت سود نوعی اقدام آگاهانه با هدف طبیعی نشان دادن سود شرکت جهت رسیدن به یک سطح مطلوب و مورد نظر می باشد.[5]

-    مدیریت سود بعبارتی، تلاش برای به حداکثر رساندن قیمت سهام برای سهامداران موجود نسبت به سهامداران بالقوه در مواردی است که سود گزارش شده عامل مهم تعیین کننده قیمت سهام در نظر گرفته می شود.[6] همه تعاریف مذکور کم و بیش شبیه همدیگر می باشند اما بطور کلی مدیریت سود به اثر گذاری روی سود شرکت به نحوی که منافع و خواسته های شرکت و مدیران آن را برآورده نماید، تعریف می شود.[3]

انواع مدیریت سود

- بارنی و همکاران و همچنین رونن و سادن - 1975 - مدیریت سود را به سه دسته کلی طبقه بندی می کنند.

-1مدیریت سود از طریق وقوع رویداد و یا شناخت و ثبت آن 

مدیریت می تواند زمان معامله های واقعی را به گونه ای تعیین کند که آنها بر درآمد مورد گزارش اثر بگذارند. در بیشتر موارد ، تعیین زمان طبق برنامه برای وقوع رویدادها - مانند وقوع هزینه تحقیق و توسعه - تابع استانداردهای حسابداری است که بر فرایند شناخت و ثبت این رویدادها حاکم است. مانند فروش دارایی ثابت، تسعیر ارز، شناسایی و گرفتن ذخیره هایی که تا این تاریخ برای شرکت لحاظ نشده، انجام اعتبارات اسنادی در دست اقدام و ... .[5]

-2 مدیریت سود از طریق تخصیص به دوره های زمانی

با فرض وقوع رویداد و شناخت و ثبت این رویداد، مدیریت برای تعیین دوره هایی که تحت تأثیر مقادیر کمی این رویدادها قرار می گیرند، از اختیارات زیادی برخوردار است و می تواند بر آنها اعمال کنترل نماید. مانند تخصیص هزینه ها به دوره های آتی، سرمایه ای تلقی کردن برخی هزینه ها و ...

-3 مدیریت سود از طریق طبقه بندی

مدیران می توانند با انتخاب اقلام میانی صورت سود و زیان، ترتیب مکانی قرار گرفتن آنها را تحت کنترل قرار داده که نتیجه آن تأثیر بر میزان سود گزارش شده، در مراحل مختلف است. هنگامی که آمار و ارقام موجود در مورد مدیریت سود و زیان، به غیر از سود خالص - پس از کسر همه هزینه ها از همه درآمدها - موضوع آرایش سود باشد، مدیریت می تواند اقلام مربوط به اجزای سود را طبقه بندی نماید و بدین وسیله تغییرات مربوط به دوره زمانی متعلق به این آمار را کاهش دهد. به عنوان نمونه، نشان دادن بخشی از هزینه های عمومی و اداری به عنوان بهای تمام شده و کم کردن سود عملیاتی و یا بالعکس .[5]

فرضیه مدیریت سود و فرضیه بازار موثر سرمایه - فرضیات بی اثر - 6 تحقیقات دامنه داری حول محور دو فرضیه اصلی که در رقابت با هم هستند انجام شده است. یکسری از فرضیات7 بیان می دارد بازار به طور منظم با روشهای حسابداری گمراه می شود. بسیاری از تحقیقات حسابداری بر اساس این فکر بود که اطلاعات حسابداری تنها اطلاعاتی است که سرمایه گذاران دارند و بر اساس آن تصمیم می گیرند. پس تغییر در رویه های حسابداری بدون توجه به تأثیر آن در مالیات بر جریانهای نقدی اثر می گذارد. بسیاری از حسابداران اظهار داشته اند که مدیریت هموار با استفاده از روشهای حسابداری اقدام به یکنواختی سود می کند. یعنی مدیران سعی دارند بر بازار اوراق بهادار اثر بگذارند و نظر سهامداران را نسبت به قیمت سهام تغییر دهند. بدین ترتیب فرض می شود که بین سود حسابداری و قیمت سهام ارتباط برقرار است. 

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید