بخشی از مقاله
چکیده
پندواندرز ازدیرباز درتمام جوامع بشری مورد توجه بوده است وانسانهای بزرگی حاصل تلاش وکوشش و اندوخته های علمی، اخلاقی وتربیتی خود را درقالب سخنان حکیمانه،پندواندرز،نصیحت وحتی شعروداستان جهت بهره مندی آیندگان ثبت وضبط نموده اند. ازجمله اندرزنامه یادگار بزرگمهر، اندرزهای آذر باد مَهرَسپَندان،دادستان مینوی خرد،پندنامه منسوب به عطار و.....
میتوان نام برد.منظومه بهرام و گل اندام امینالدّین صافی منظومه ای غنایی و سرگرم کننده است اما سرشار از پند واندرز و پیام های اخلاقی و اجتماعی است.دراین پژوهش به بررسی جلوه های پند واندرز دراین منظومه کهن می پردازیم.روش پژوهش :مطالعه کتابخانه ای و روش اجرا،یادداشت برداری،دسته بند ی و تنظیم و تدوین آنها براساس طرح تحقیق وتحلیل توصیف داده های تحقیق میباشد.
مقدمه
انسان موجودی اجتماعی وذاتا پند پذیر و اندرز گوست و روزگاران نخستین حیات خویش سعی میکند برا ی یافتن مسیر زندگی از تجربیات دیگران استفاده نماید یاتجارب خودرا به دیگران انتقال دهد.اگر غیراز این بود بشر مطمئناً درهمان مراحل اولیه و ابتدایی زندگی باقی می ماند وهیچ گونه پیشرفتی حاصل نمی شد.ازاین گذشته عمرانسان محدود است و فرصت تجربه کردن تمام مسائل زندگی راندارد برای رسیدن به موفقیّت ودستیابی به اهداف بلند زندگی نیازمند آن است که از تجارب، اندوخته ها و پندواندرز دیگران بهره جوید . در واقع پند واندرز همچو چراغی روشنگر راه است. نیکی ها بدی ها و زشتی ها و زیبایی هارا می نمایاند وسبب می شود تا انسان راه صحیح زندگی خویش را بیابد.
آنچه را که سبب رشد وترقی و سعادت می شود برگزیند ازهرآنچه سبب بدبختی وسیه روزی می شود پرهیز نماید. منظومه بهرام و گل اندام امینالدّین صافی ، منظومه ای غنایی ، ادبی وعاشقانه است. طبیعی است درون مایه مسلط آن عشق ، مصائب و دشواری های آن است اما به نظر میرسد این منظومه عاشقانه علاوه بر جنبه های غنایی ، ادبی و سرگرم کننده ، سرشار از پند واندرزهای اخلاقی ، اجتماعی و انسانی پیرامون مسائل زندگی باشد واز این نظر بسیار حائز اهمیّت باشد. در این پژوهش به بررسی جلوه های پند و اندرز در این منظومه کهن به منظور برخورداری خوانندگان از تجارب گذشتگان جهت زندگی خود و آیندگان می پردازیم .
ادبیات پژوهش
پند ]پَ - [ اِ - در لغت آن است که به عربی نصیحت گویند . - برهان قاطع - . اندرز . نُصح . وعظ . موعظت . موعظه . عبرت .[2] پند مجموعه ای است از اخلاقیات که انسان باکسب دانش و یاتجربه های مختلف درزندگی ،خود را موظف می بیند که آگاهی ها ودانسته هایش را به دیگران انتقال دهد تا بدین وسیله سعادت فرد ودرنهایت اجتماع را تضمین نماید.[4] پند واندرز درادبیات فارسی بازتابی گسترده دارد که می توان آنهارا مشتمل برتوصیه های مذهبی ، وصیت نامه ، آیین کشوردار ی ، چگونگی اداره منزل ، خویشتن شناسی و ازاین دست دانست.
درادبیات تعلیمی اندرزها به طور کلی به دوقسم : کتابهایی که مختص پندواندرز نوشته یا سروده شده اند واشارات اندرزی که شاعران ونویسندگان در أثنای اثر خود به آن پرداخته اند تقسیم کرد. میراث مکتوبی که ازدوره پیش از اسلام از پندو اندرز به ما رسیده است مربوط به دوره ساسانی است. ای ن اندرزها شامل کلمات قصار و حکیمانه ای بود که پس ازاسلام نیز برادبیات ما تأثیر گذاشت. - همان ؛. - 18 /1382 حنظله بادغیسی وابوسلیک گرگانی درشمارنخستین شاعرانی اند - قرن سوم - که شعرشان دربردارنده پندواندرز است. رودکی ازشاعران مشهورعهد سامانی که معانی بیشتری درپندواندرز درشعر آورده است.
ابوشکور بلخی صاحب منظومه آفرین نامه و پس ازاوفردوسی درسروده مشهورخود شاهنامه ،ابیات بسیاری رااززبان بزرگمهر و یا پادشاهان ونیز گفته های حکیمانه خود درپایان داستانها آورده است.سهم سعدی درادبیات اندرزی ایران بسیار ارزشمند و جایگاهی رفیع است. و دواثر مشهوراو بوستان وگلستان ، سرشار از اخلاقی ات و حکایات حکیمانه بازبانی زیبا ، ساده و آهنگین بیان شده است. درنثر فارسی نیز نمونه های گرانقدری درادبیات تعلیمی وجود دارد که ارمعروفترین آنها می توان به قابوس نامه از عنصرالمعانی کیکاوس بن اسکندر بن قابوس بن وشمگیر، سیاست نامه خواجه نظام الملک طوسی ،نصیحه الملوک و کیمیای سعادت ازامام محمد غزالی ، مرزبان نامه اثر مرزبان ابن رستم شروین ، بختیار نامه از دقایقی مروزی ، اخلاق محسنی از ملاحسین کاشفی اشاره کرد. - همان ؛ - 19 /1382 معروفترین اندرزنامه ها عبارتند از:
1. کتاب ششم دینکرت: مفصل ترین اندرز نامه پهلوی کتاب ششم دینکرت است. موضوع آن بیشتر یادآوری تکالیف دینی و یا نصیحت های عمومی اخلاقی است. [6]
2. اندرزهاآذربادی مَهرَسپَندان: آذرباد موبد موبدان در دربار شاپور ساسانی بود از وی رساله هایی در پند و اندرز به جای مانده است. - همان ؛ - 21-22 /1389
3. اندرز خسرو قبادان: اندرز کوتاهی است درسیزده بند که بنابرقول معروف خسرو انوشیروان بعد ازمرگ خطاب به پسرخود هرمز و همه ی جهانیان بیان کرده است. وی درآغاز ازبی اعتبار ی جهان مادی سخن می گوید وسپس اندرزهایی درباره سیرت نیک بیان می کند.
4. اندرزهای یادگار بزرگمهر: اندرزهای معروف دیگر - - یادگار بزرگمهر - - وزیر خردمند و معروف انوشیروان وی در ابتدا دربی اعتباری جهان وماندگاری اثر کار خی ر سخن می گوید و یاد آور می شود که خود پیوسته در پارسایی و پرهیز از گناه کوشیده است.
.5عهد اردشیر: از اردشیر بابکان پایه گذار سلسله ساسانی اندرزنامه ای به جامانده که به عهد اردشیر معروف است. وی مجموعه تجارب خود و پیشینیانش اندرزنامه ای برای آیندگان نهاد و علاوه بر رموز سیاسی و کشورداری ، اندرزهای اخلاقی ارجمندی را به یادگار گذاشت. زندگی پراز فراز و نشیب ، شهامت کم نظیر، همّت والا ودوراندیشی او درامر مملکت داری ، زندگی وسخنان اورا از دیرباز مورد توجّه پژوهندگان قرار داده است.[6] بریده ای از اندرز نامه ی عهد اردشیر
- بدانید که فرمانروایی تان تنها بر تن های مردم است و شهریاران بر دل مردم فرمانروایی نتوانند داشت.
- بدانید که بر آنچه مردم دارند چیره شدید، باز بر آنچه در سر دارند نتوان چیره شد.
- بدانید که زبان خواهنده ی نومید بر شما دراز است ، آن برّنده ترین تیغ است[6] بریده ای ازاندرزهای خسروانوشیروان :
- ازاندرز دهندگان ، جان اندرزنیوشید ودر زندگی خویش آن را به کار برید.
- گیتی را سپنجیسرا - منزل موقّت - دانید ودرآن به آسایش و نیکی زندگی کنید و بزه و رنج ازخود دور نمایید تا مینو به کام خویش کنید[6] بریده یازاندرزآذرباد مَهرَسپَندان :
- آنچه گذشت فراموش کن وبرای آنچه نیاورده است تیمار و اندوه مبر.
- کسی که برای دشمنان چاه کند خود در آن افتد.
- برای برجای ماندن نام خویش از کسب وکار دست مکش.
- هر چه به تو نه نیکوست تو هم به دیگران روا مدار . چهار چیز است که رواداشتن آن به تن مردمان ، بدترین دشمنی باتن خویش است. - یکی زیر دست آزاری ، یکی نبرد با بزرگمردان از سر خود بینی ، دیگر به پیری خوی بچگان داشتن ، همسری جوان اختیار کردن ، دگر به جوانی زن پیر گرفتن . - همان ؛ -29 / 1389 - 28 پندهایی از بزرگمهر:
- هر که صحبت با نیکان کند از بلا ها رسته است .
- هر که افزونی جوید ، همیشه در آرزو بود .
- هرکه به فرهنگ و دانش مشغول شود به بد کردن نپردازد و روا ندارد.
- با نادانان صحبت مدارید و راز خویش نزد هرکس آشکار
نکنید. [1] آنچه از اندرزهای پیشینیان جلب توجه می کند اهمیت و جایگاه پند و اندرز در انتقال ارزشهاست. پندها در انتقال ارزشها نقش مهمی ایفا می کنند. همه ی آنها انسان را به سوی نیکبختی راهنمایی و از مسیر سیه روزی و تباهی بر حذر میدارند. درواقع پندها حاصل تلاش، تجربه و تفکر گذشتگان و بازگو کننده ی فرهنگ و تمدن یک ملت هستند. ما انسان ها در دنیایی زندگی می کنیم که مملو از مشکلات است و اگر بخواهیم همه چیز را خود تجربه کنیم در مشکلات غرق خواهیم شد.
وانگهی عمر انسان کفاف تجربه کردن تمام مسائل را نمی دهد. گذشته می تواند زیربنایی برای زندگی حال و آینده باشد. بهره برداری از تجارب گذشتگان و انتقال آن به آیندگان سعادت، خوشبختی و پیشرفت یک جامعه را تضمین می کند. در زبان فارسی گنجینه ی عظیمی از پندها و اندرزها در لا به لای کتابها نهفته است که با مرور و بازخوانی آنها می توان با زندگی گذشتگان آشنا شد و از آنان درس زندگی آموخت.
پیشینه پند واندرز
برای پند واندرز پیشینه دقیقی نمی توان یافت و یقناًی باتشکیل اولیه جامعه انسانی قوانینی وضع گردید که براثر آنها سیاست زندگی اجتماعی روالی منظم و تداوی شایسته یافت. درباورهای دینی ظهور پیامبرانازآدم تا محمّد - ص - و یا به دیدی کلّی تر آمدن تمامی مصلحان بشری ، مانند کنفوسیوس بدان دلیل بود که مردم را به رعایت اخلاق ، پایبند سازند وآنها را با پند و اندرز وموعظه از کارهای نادرست دور و به اعمال نیک هدایت کنند.[4] صاحب اثنی عشریه از کتب - - الریاض الزاهره - - نقل کرده است که آدم - ع - پس از یک عمر تجربه در بستر بیماری پنج کلمه به فرزندش شیث نصیحت کرد وسفارش کرد این کلمات را به فرزندان خود بیاموزد.
- 1 به فرزندانت بگو به دنیا دل نبندید زیرا من به دانه گندم دل بستم و ازآن تناول نمودم و چون خدا به این امر راضی نبود مرااز بهشت خارج کند.
- 2 به فرزندانت بگو خواهش های ناروای زنانتان راگوش ندهید زیرا من به خواهش زنم عمل کردم و از آن درخت خوردم درنتیجه نادم و پشیمان شدم.
- 3 هرکاری که می خواهید انجام دهید نخست به پایان آن بیندیشید زیرا اگرمن به پایانو خاتمه کار توجّه کرده بودم این ناراحتی ها برایم پیش نمی آمد.
- 4 اگرهنگام کاری - صلاح وفساد آن را نمی دانید - و دچار اضطراب وتشویش شدید از آن کار خودداری کنید زیرا هنگامی که می خواستم از آن درخت تناول کنم دچار تشویش خاطر شدم ولی متنبّه نگشتم ودر نتیجه دچار ندامت وسرگردانی شدم.
- 5 درکارها مشورت کنید اگرمن با ملائکه مشورت می کردم دچاراین همه گرفتاری نمی شدم.[3] میراث مکتوبی که از دوره پیش از اسلام از پند و اندرز به ما رسیده است مربوط به دوره ساسانی است این اندرزها شامل کلمات قصار و حکیمانه ای بود که پس از اسلام نیز درادبیّات ما تأثیر گذاشت.[4] اما پند و اندرز درمنظومه بهرام و گل اندام تاکنون مورد بررسی قرار نگرفته است قلمرو اینمقاله صرفاً این منظومه است. جهت بررسی جلوه های پند واندرز دراین منظومه کهن ، نخست به معرفی منظومه و خلاصه داستان می پردازیم.
معرفی منظومه بهرام و گل اندام
منظومه بهرام و گل اندام از امینالدّین محمد صافی شاعر قرن نهم و دهم است. این منظومه در 3049 بیتدربحر هزج مسدّس سروده شده است از این کتاب چندین نسخه به صورت خط شکسته نستعلیق در دست است از آنجا که در آغاز کتاب نام شاعر مشخص نیست برخی این کتاب را به کاتبی نیشابوری نسبت می دهند. در فهرست نگار کتابخانه ملک شاعر ناشناخته در فهرست گنج بخش از مردم سنجق سبزوار معرفی شده است در حالی که خود شاعر در پایان مثنوی خود را این گونه معرفی می کند.[5]
بگویم اسم خود صافی به اشعار به آخر نام خود کردیم اظهار
بگویم اصل از تربت مشتق بود مولود ارلاباد ملحق
بکردمنام در دفتر مجدّد امینالدّینلقب نامم محمّد
اما نسخه اساس در تهران کتابخانه مجلس به شماره 2616 - ج 8 ص - 358 در حاشیه ی آن ملک الشعرابهار سرایندهرامحمّد با تخلّص به صافی از مردم سبزوار معرفی کرده است. این منظومه به علت عدم چاپ منقّح ، در دسترس همگان نبوده تا این که درسال 1386 دکتر حسن ذوالفقاری و پرویز ارسطو آن را تصحیح و چاپ نموده ودر دسترس همگان قرارداده اند این پژوهش براساس این نسخه تصحیح شده انجام شده است.
شاعر در فکر آن است که تحفه ای ماندگار چون شاهنامه بسراید و آن را برایشمس الدّینمحمّد حاکم فارس هدیه برد تا نام هردو ماندگار بماند یک ماه دراین اندیشه است که درخواب پیری به تخت نشسته می بیند که داستانی عاشقانه را برایش روایت می کند و از او می خواهد که آن را به نظم در آورد امینالدّین صبح هنگام بی درنگ نظم داستان بهرام وگل- اندام را آغاز می کند. آنگاه اذعان می دارد که داستان عاشقانه فراوان است اما نظم خود را سرآمد می داند :
کتاب عاشق و معشوق بسیار بود معلوم استادان اشعار
ولیکن مثل این نظم دل افروز که گوید کلک معنی ازسرسوز؟
خلاصه داستان منظومه بهرام و گل اندام
پادشاهی عارف و کامل به نام »کشور« با خدم وحشم و زر فراوان در روم است که جز آرزوی فرزند هیچ آرزویی ندارد پس از چهل سال خداوند به او فرزندی بی مثل و مانند عطا میکند نامش را بهرام می گذارد. بهرام در همه ی علوم و فنون سرآمد می شود و پدر به او هفت پند شاهانه می دهد. روزی بهرام به قصد شکار با همراهان بسیار به صحرا می رود ،در شکار گاه به قصد شکار آهویی از لشگریان دور می افتد و راه را گم می کند. در بیابان سر گردان می ماند تا انکه به کوهی می رسد گنبدی بربلندای کوه است داخل می شود چشمش به تصویر دختری می افتد یکدل نه صد دل عاشق می شود.
از پیری که در کنار تصویر بر تختی نشسته است احوال تصویر را می پرسد پیرتصوی ر ا متعلّق به گل اندام دختر شاه چین می داند و خود را عاشق او می خواند و می گوید گل اندام صدها عاشق بی قرار دارد ولی به هیچکس روی خوش نشان نمی دهد تنها سالی یکبار از قصر بیرون می آید. شاهزاده بهرام که عاشق گل اندام شده است عزم خود را جزم می کند تا او را بدست آورد. نصایح پیر و حذر کردن او بی فایده است پس راه چین را در پیش می گیرد. بهرام پس از آن با حوادث و دشواری هایی مواجه می شود در همان حین مراسلاتی پند آمیز بین بهرام و گل اندام رد و بدل می شود. ولی سر انجام به وصال می رسد و با گل اندام ازدواج می کند و او را با خود به روم می برد،شاه کشور گوشه نشینی اختیار می کند و بهرام سال ها با خوشی حکومت می کند.