بخشی از مقاله
جلوه هایی از ادبیات پایداري در اشعار قیصر امین پور
چکیده:
امین پور شاعري است آگاه و متعهد، بر آمده از خطه ي گرم جنوب که ویرانی شهر دزفول را دیده و جنـگ را نیـز از نزدیک حس و تجربه کرده است. لـذا مقولـه ي جنـگ را در اشـعار دوره ي جـوانی وي بـه خـوبی مـی تـوان دیـد.
تأثیرمحیط جنگ زده زندگی قیصر، تجربه حضور در جبهه و تعهد اجتماعی او در واکنش به مهم ترین موضوع جامعه
موجب شد تا او هنرش را در خدمت انقلاب و ادبیات پایداري قرار دهد. امین پور خالق طولانی ترین شـعر جنـگ و عالی ترین سروده هاي انقلاب و دفاع مقدس است. و شعرهاي دوران جنگش از نـوادر ادبیـات جنـگ و پایـداري آن سال هاست.او در نخستین تلاش هاي خود با شعر انقلاب و جنگ، قدم به عرصه ي بی انتهاي شعر می گـذارد، و بـا دو مجموعه شعر حضور خود را در این عرصه تداوم می بخشد، نخستین دفتر، مجموعـه اي اسـت از دو بیتـی هـا و
رباعی ها تحت عنوان» در کوچه ي آفتاب« و دیگري مجموعه اي از شعرهاي نیمایی، غزل و مثنـوي بـه نـام »تـنفس
صبح« که دو مجموعه هر دو در یک سال((1363 و با فاصله اي چند ماهه منتشر شـدند و از همـان آغـاز نیـز توجـه شاعران و شعر دوستان را به خود جلب کردند.البته این شاعر برجسته ي معاصر در آثار دیگرش نیز به اقتضاي حال به جنبه هایی از ادبیات پایداري پرداخته است.اگر بخواهیم شعري از جنگ بگوییم حتماً سرآمد شاعران آن ، قیصر امـین پور به یادمان خواهد آمد، همان روزگاري که سروده بود:می خواستم / شعري براي جنگ بگـویم ، دیـدم نمـی شـود/
شعري براي شهر خودم – دزفول – دیدم/ که لفظ ناخوش موشک را / باید به کار برد / امّا / موشک/ زیبـایی کـلام مرا شکست (تنفس صبح، ص(10 بنابراین محورهاي اصلی مقاله با توجه شاخص هاي ادبیات پایداري عبارت اسـت
از: توصیف و ستایش جان باختگان و شهیدان، دعوت به مبارزه و ایستادگی در برابـر ظلـم و سـتم، سـتایش آزادي و آزادگی و در نهایت ارج نهادن به سرزمین مألوف و شهیدان و جان باختگان وطن. در این مقاله نگارنده تـلاش کـرده
استت تا جلوه هایی از ادبیات پایداري را در اشعارامین پور، با ارائه نمونه هاي شعري از مجموعه ي آثار این شاعر به
صورت گذرا بررسی و تحلیل نماید.
واژه هاي کلیدي: شعر ، امین پور، ادبیات پایداري،جنگ ، دفاع مقدس.
مقدمه:
» شعر شاعر، آیینه ي تمام نماي زندگی، شخصیت و دانش اوست. »هر شاعري شیوه ي خاص خود را دارد و معـانی متفـاوتی را در شعر به رشته ي نظم در می آورد که، سبک وي را متمایز از دیگر شاعران می نماید.« (شجیعی، :1362ص(14 شناخت خواننـده،
از شاعر و آشنایی با جهان نگري ويهکمعمولاً از طریق مجموعه ي آثار و اشعار او میسر می شود، کمک بسیاري به درك اشاره ها و پیام وي می نماید.
در سبک هاي شعر و ادبیات مدرن و امروزي، براي درك بهتر شعر و تجزیه و تحلیـل بیشـترآن، بایـد کوشـید، در معـرض وزش
نسیم حسّ نویسنده و شاعر قرار گرفت و آن را حس کرد. »از نظر گاه علمی ، ادبیات پایداري به مجموعه آثاري اطلاق می شود که از
زشتی ها و پلشتی هاي بیداد داخلی یا تجاوز گر بیرونی، در همه ي حوزه هاي سیاسی، فرهنگـی، اقتصـادي و اجتمـاعی ، بـا زبـانی هنري(ادیبانه) سخن می گوید. (شکري،1366،ص(10
محمد رضا سنگري در کتاب نقد و بررسی ادبیات منظوم دفاع مقدس در تبیـین جایگـاه شـعر پایـداري در دوره هـاي مختلـف
اسلامی می نویسد: تردیدي نیست که هر جامعه در جنگ یا دفاع خود، سروده هاي حماسی براي تهییج و تحریک و تقویت روحیـه
ها و نیز سوگ سروده هایی در تلخ کامی هاي از دست دادن عزیزان و اشک ها وافسوس ها بر ویرانـه ي بـاز مانـده ازجنـگ و نبـرد داشته باشد.
پیروزي انقلاب اسلامی تحولی عظیم در همه ي ابعاد جامعه ایجاد کرد و توانست نگـاه اندیشـه هـاي پویـارا بـه سـوي خـود
معطوف کند. تحمیل جنگ همه جانبه از سوي دشمنان و بد خواهان انقلاب اسلامی سبب شد، اندیشه هـاي متعهـد، پـاي در میـدانی
بگذارند که بعد از قرن ها، نمود عینی مقابله ي حق و باطل، مظلوم و ظالم را به همراه داشت. هشت سال شهادت طلبی، عشق،ایثار و رشادت، از جان گذشتگی و حماسه آفرینی فرزندان این مرز و بوم حادثه اي را به وجود آورد کـه بـه رویـداد قـرن هـا پـیش یعنـی
حماسه ي عاشورا می مانست و این حادثه ي عظیم تأثیري ژرف بر ذهن و اندیشه ي تمامی دلسوختگان و عاشقان انقلاب گذاشت و
هرکس سعی در ادايدین و رسالت دینی خود داشت و یقیناً شاعران دلسوز نیز از این امر مستثنی نبودند.
شاعران این دوره، گاه در شعر خویش بی هیچ تکلف و تصنعی با صمیمیت و صداقت هر چه تمام تر دعوت کننده رزمندگان و
امّت مسلمان به ادامه ي مبارزه و استقامت در مقابل دشمنان می شوند و بدین ترتیب می کوشند دین خویش را نسـبت بـه جامعـه و مردم ادا کنند.
ظهور انقلاب اسلامی خون تازه اي را در شریان هاي ادبیات مقاومت به جریان انداخت و باعث شد که شاعران معاصر با تأسـی
از آموزه هاي استکبار ستیزي و هدف انقلاب که همان پرداختن به مبارزه با جبهه ستم بود ، فصـل تـازه اي را در ادبیـات ایـران رقـم
بزنند و آن ادبیات انقلاب و جنگ بود.
قیصر امین پور نیز یکی از چهره هاي ماندگار شعر معاصر فارسی به شمار می رود که در هر دو شیوه ي کهن و نـو طبـع آزمـایی کرده است و در اوایل انقلاب در این حوزه به خوبی درخشید.
او شاعري است که از کژي ها و ناراستی هـا و زیـر و بـم حـوادث متأثراسـت و رویـدادهاي جامعـه و دردهـاي اجتمـاع،
احساسات شاعرانه ي او را برمی انگیزد.
او شاعري است که از وقایع و حوادث جامعه متأثر می شود و زبان شعر او به اقتضاي حال و مقام اسـت. زنـده یـاد امـین پـور از شاعرانی است که، با شناخت ژرف از امکانات و ظرفیت هاي زبان به آفرینش تصاویر زیبا و هنري در اشعارش، دست یافته اسـت. او با سرودن اشعار خویش از ابتداي شاعري تا پایان عمر نشان داد که شاعر در همه لحظات می تواند حرفی براي گفتن داشته باشـد. در واقع او با خلق اجتماعی ساده از کلمات و اشیاء، آرمان ها ، باورها و افکار خویش را فریاد می کند. بنابراین هـدف از ایـن پـژوهش،
شناخت و معرفی افکار، عقاید و دیدگاه ها ي امین پور در حوزه ي ادیبات مقاومت و پایداري است.
شاخص هاي ادبیات پایداري و مقاومت در اشعار قیصر امین پور *دعوت به مبارزه و ایستادگی در برابر ظلم و ستم:
»یکی از تصاویر پویا و جذاب در حوزه ي شعر معاصر، نقش مقاومت و مبارزه ي آن است که می تواند به عنوان یک ابزار
مطمئن در خدمت جامعه براي ایستادگی در برابر هر آن چه رنگ ستم دارد ،باشد.. می توان گفت بخش اعظم شعر ناب روح مقاومت
و مبارزه اي است که در کالبد آن جریان دارد و آزادگان سرافراز را به سوي خود فرا می خواند و بی تردید به قول سپهري در هشـت کتاب یک قرن را به دست یک شعر می توان فتح نمود. و شعري که در خدمت مبارزه و مقاومت جوامع باشد، در واقع شـعري اسـت
در وصف خوبی و فضیلت. ) « منصوریان سرخگریه، 1380، صص37 ،36 ،(35
»شاعر و نویسنده ي ادب مقاومت براي خود نمی نویسد، لاف و فریب و گریز در کلام او راه ندارد. قلم در دست او بـراي
هوشیار سازي است. او شرف کلام را می شناسد و آن را به بیان نارضایتی هاي اجتماعی که مؤلفه هاي وضع سـتمگرانه هسـتند مـی
گمارد. ادب مقاومت واقع گرا است، یعنی به مسائل عینی زندگی بیشتر توجه دارد، آن چه را که آشناست و در زنـدگی روزمـره مـی
بیند، تصویر می کند. (رضایی، 1369، صص26،(.25
ادب مقاومت ،پرخاشگر و تند خو و بی پروا ست و دعوت کننده به قیام ، ایستادگی و ایثار؛ دعوتی که گاه به صورت فریاد
اعتراض است و گاه در چهره ي نبرد مسلحانه:
اي خصم مرا سر،سرجنگ است هنوز در چله ي خشم من خدنگ است هنوز
در ترکش اگر نمانده باشد تیري زنهار، مرا ناخن و چنگ است هنوز
میدان به سپاه خصم تنگ است هنوز از خون شهید لاله رنگ است هنوز
شمشیر مکن غلاف جز در تن خصم »از دست منه سپر که جنگ است هنوز«
(در کوچه ي آفتاب، ص(59
فضاي نخستین سروده ها، همرنگ سروده ها ي عصر قیام ومبارزه–روز هاي آتش و تکبیروخون -دعـوت بـه مبـارزه و قیـام
دارد:
آن سان که به سینه داشت روزن غربال کردیم به تیر خصم را تن غربال
چندین که شمار دشمنان بسیار است قحط است مگربه شهردشمن غربال؟
(همان ، ص (61
در سروده هایی که دعوت به مبارزه و قیام و ظلم ستیري است، واژه ها و عباراتی که با فعل امر و حالت خطابی و ندا بیان می
شوند، در القا و تثبیت مفاهیم و درون مایه ي شعر تأثیر ژرف و تعیین کننده دارند:
برخیز و بخوان سرود پیروزي خون هنگام بهار و فصل نوروزي خون
با رویش لاله هاي خونین بنگر بر دامن سبز دشت گلدوزي خون
(در کوچه آفتاب،ص( 62
یا در جایی دیگر آمده است:
اي باد، مباد بر صف ما بوزي تا در نظر خصم بلرزد پرچم!
(همان، ص(64
سروده هاي زیر نیز با دعوت به قیام، مبارزه، مقاومت و ایثار آراسته شده است:
از گوشه ي چشم یک نظر اندازیم در خرمن دشمنان شرر اندازیم
یا خصم خود از دست سپر اندازد یا ما ز تنش، دست و سپر اندازیم
(همان، ص(62
جنگ است بیا که جان فشانی بکنیم کاري چو حماسه جاودانی بکنیم
آن سان به تن دشمن خود زخم زنیم کز روزن زخم دیدبانی بکینم
( همان، ص( 63
امین پور در »شعري براي جنگ« خواننده را – مخاطب شعرش را – به جنگ دعوت می کند و لحن حماسی شعر و صـراحت و صداقت و صمیمانه بودن شعر و بیان وقایع جنگ بدون هیچ گونه تصویرهاي تخییلی و استفاده از صنایع شعري از ویژگی هاي این
شعر است و شاعردر حقیقت به جاي توصیف شعر، به تصویر آن– به گونه اي که مخاطب خود را در تنگناي معرکه حس کند – مـی
پردازد: می خواستم / شعري براي جنگ بگویم / شعري براي شهر خودم – دزفول / – دیدم که لفظ ناخوش موشک را / باید بـه کـار
برد / امّا / موشک/ زیبایی کلام مرا شکست (تنفس صبح، ص(10 و شاعر به شعر فصیح فریاد یا شعر مقاومت خود ادامه می دهد و به گونه اي دیگر مخاطب را به خوانـدن و ادامـه ي شـعر
فرا می خواند: گفتم: / در شهر ما/ دیوارها دوباره پر از عکس لاله هاست/ این جا/ وضعیت خطر گذرا نیست / آژیر قرمز است که می
نالد/ تنها میان ساکت شب ها/ بر خواب نا تمام جسد ها / خفاش هاي وحشی دشمن / حتی زنور روزنه بیزارند/ باید تمام پنجره هـا
را / با پرده هاي کور بپوشانیم. ( همان، ص(11
در شعري براي جنگ، صمیمیت راستین شاعرانه که شاید از اساسی تـرین مقـدمات برقرارکـردن ارتبـاط بـا مخاطـب باشـد، احساس می شود. به بیان دیگر» شعري براي جنگ« گزارش واقعی و تکان دهنده اي از مقاومت مردم و صحنه هاي جنـگ اسـت و
شعري است عاطفی و حسی که شاعر توانسته است از ابزارهاي تأثیر گذار بیانی اسـتفاده کنـد و حـس خـود را کـه حاصـل تجـارب
شخصی اوست به نحو مؤثر به مخاطب منتقل نماید.
امین پور همچنین در شعري براي جنگ (2)، بعد از آن که تصویرهاي واقعی از صحنه هاي جنگ و ویرانی حاصل از آن را بـا خیال شعري اش می پروراند، این گونه به مبارزه، جنگ و جهاد دعوت می کند:
باري/ مادرد جنگ را/ در تنگناي قافیه حس کردیم/ دیگر ردیف و قافیه کافی است/ باید به جنگ رفت/ با هر سلاح وحربه کـه پـیش آید/ با نیزه با قلم/ هیچ با عدم!/ باید به جنگ رفت... ( همان، ص(44
امین پور در مجموعه ي تنفس صبح در گیر یک سلسله تعهدهاي سیاسی، اجتماعی و ایدئولوژیک است. او موضـع فکـري
صریح، آشکار و بی ملاحظه اي دارد و می کوشد به شکلی از این موضع دفاع کند. این موضع یک موضع فردي نیست بلکه شـاعر از زبان عده زیادي از مردم سخن می گوید.
*توصیف و ستایش جانبا زان و جان باختگان و شهیدان :
مبارزان راه آزادي و ایثارگرانی که هستی خودرا به میدان نبرد آورده اند و درمیدان مبارزه جان باختند، نماد عظمت و افتخار و الگوي فداکاري هستند.
در اشعار زیر شاعر به ستایش و تحسین مردانی می پردازد که رشادت ها و دلاوري هـاي شـان در میـدان جنـگ ریشـه در
اندیشه و آرمان عمیق اصل و تبارشان دارد، مردانی نسل در نسل از زخم و خون و پشت در پشـت از تبـار جنـون کـه، شـاعر بـا در
آمیختن اندیشه هاي دینی و ملی براي یّجته و شور و عشق و رزمندگان و تجلیل و تکریم آنان بهره برده است:
یک زبان زندگی، یک زبان مرگ / ذوالفقاري سخن گوي در مشت / قومی از زخم و خون، نسل در نسل / از تبـار جنـون، پشـت در پشت / سوزشان: آتش طور موسی / داغشان: مُهر محراب زردشت / کوله بر پشت و سجاده در پـیش / جـاده در پـیش رو، جـاده در
پشت / مُهر پایان مرداب در دست / حکم آغاز طوفان در انگشت. (آینه هاي ناگهان، صص53،( 54
امین پور در اشعار زیر به ستایش و تجلیل از دلاوري هاي شکوه مند رزمندگان می پردازد و مفاخره به مقام والاي آنان را به
زیبایی بیان می کند:
سرخوشانی که در سماعی سرخ پاي کوبان و دست افشانند
گر چه در کار خویش استادند باز هم درس عشق می خوانند
هفت خوان را به یک قدم رفتند زان که بر خوان عشق مهمانند
گرچه در موج خیز فتنه ي خصم همچو کوهند و سد طوفانند
گر نسیمی ز سوي دوست رسد باغی از برگ هاي لرزانند
گرچه گل دسته دسته پر پر شد باز از این دست گل فراوانند
(تنفّس صبح، صص114،(115
ناگفته نماند که آمیختگی لحن عرفانی و آهنگ حماسی مضامین شعري در این غزل چشمگیر اسـت. شـاعر در کنـار تصـاویر
حماسی، چشم اندازهاي عارفانه را نیز به نمایش می گذارد.
جان فشانی و رشادت جانبازان در سروده هاي » امین پورتجلّی« چشمگیري دارد: او در غزل زیر، با بیان زیبا و صمیمی از راز
و نیاز شکوه آلود جانبازي با خداوند و درد دل با شهیدان این گونه می سراید:
به بار عام شما هم مرا اجازه نداد چه گویم ؟از که بگویم؟ خدا اجازه نداد
قرار بود شما تا خدا مرا ببرید شما قبول نکردید یا خدا اجازه نداد ؟
به گرد قافله نزدیک بود ما برسیم ولی به وقت رسیدن به ما اجازه نداد... د ل از دریچه
زخمم سر پریدن داشت در این معالجه دردا، دوا اجازه نداد !
(همان، صص 124، (123
غزل »به یاد ساقه ي شکسته« نیز با یاد جانبازان و تجلیل از سلحشوري هاي آنان سروده شده است و امین پور با به کار گیري
از مفاهیم غنی اسلامی و اصطلاحات عرفانی سعی می کند عرفان جانبازان و اعتقاد دینی آنان را نیز بیان کند:
تو عقل سرخ شهابی،تو فصل سبز نیازي تو شرح گلشن رازي اگر درست بگویم
دل مسافر من هم به یاد ساقه ات اي گل شکسته خواند نمازي اگر درست بگویم
نفّس( صبح،صص 94، (93
امین پور در شعر »گلوي شوق« به ترسیم زخم و درد، ستیز و نبرد، حماسه و ایثارگري هـاي جوانـان پـر شـور انقـلاب در
عرصه هاي گوناگون می پردازد:
شب عبور شما را شهاب لازم نیست که با حضور شما آفتاب لازم نیست
در این چمن که زگل هاي برگزیده پر است براي چیدن گل انتخاب لازم نیست
خوشا کار شما را به روزگار شمار اگر درست بگویم حساب لازم نیست
(همان صص 82، ( 81
جانبازان چون با عشق و علاقه در راه معبود، زخمی شدند، در نگاه امین پور، این زخـم و نشـان بسـیار ارزشـمند و مقـدّس
است:
صدایی به رنگ صداي تو نیست به تشییع زخم تو آمد بهار کسی کز پی اهل مرهم رود
به جز عشق، نامی براي تو نیست...
که جز سبز، رخت عزاي تو نیست دگر شیعه ي زخم ها ي تو نیست