بخشی از مقاله

چکیده:

تروریسم پدیده ای تهدید کننده امنیت اجتماعی و جامعه بین المللی بوده با هیچگونه ملاحظه سیاسی، فلسفی، ایدئولوژیک، نژادی، قومی، مذهبی و ... توجیه پذیر نیست. جهانی شدن تهدید تروریسم، نیازمند مبارزه جهانی با این پدیده است. شورای امنیت با بهره گیری از قدرت و تاثیرگذاری خود براساس فصل ششم و هفتم منشور به عنوان مسئول حفظ صلح و امنیت بین المللی صلاحیت ایفای نقش در مبارزه با تروریسم را دارد.

امروزه مبارزه با پدیده-ی تروریسم به یک امر مبتلابه نظام بینالمللی مبدل گردیده است؛ چرا که وضعیت نابه سامان ناشی از وقوع آن نه تنها موجب خدشهدار شدن امنیت انسانی شده، بلکه صلح و امنیت ملی و بینالمللی را مورد هجمه-ی خود قرار داده است. بنابراین با چنین شرایطی به نظر میرسد تنها عزم راسخ جهانی میتواند به مثابه راهبردی ویژه در مبارزه با تروریسم تلقی گردیده و موجبات رفع شکاف های موجود در این رابطه باشد.

با این حال، یکی از مسائلی که همیشه از دید اذهان جهانی مورد اهتمام بوده و متأسفانه هیچگونه هنجار مؤثری در مبارزه با نقض آن مقرر نگردیده، مسئله ی»صلح عادلانه جهانی« میباشد که با تهدیدات ناشی از ارتکاب اقدامات تروریستی اغلب با چالشهایی مواجه است. از این-رو، تحقق صلح عادلانه ی جهانی زمانی قابل دسترسی است که در بسیاری از چالشهای بینالمللی به-ویژه تهدیدات ناشی از تروریسم، دولتها ضمن توافقنظر در امر مبارزه، وضمن مساعدت و همکاری با سازمانهای بینالمللی، شکاف موجود را از طریق اجماع در پذیرش اسناد بینالمللی در نیل به جهانی عاری از هرگونه ناامنی و تهدید مرتفع کنند.

مقدمه:

شورای امنیت به عنوان رکن اجرائی سازمان ملل با تکیه بر منشور و اصول سازمان از جمله منشور جهانی حقوق بشر- اعلامیه جهانی حقوق بشر 1948 و دو میثاق بینالمللی حقوق بشر -1966 می تواند ضمن مبارزه با تروریسم از نقض حقوق بشر نیز ممانعت به عمل آورد. "وحشت" ناشی از اقدامات تروریستی در کنار خسارات جانی و مالی آن منجر به نقض حقوق بشر و آزادیهای اساسی افراد شده و از این رو به عنوان "جنایتی بین المللی" شناخته شده که "ناقض صلح و امنیت و بین المللی" است.

فعالیتهای شورا، بررسی مبنای صلاحیت و مشروعیت اقدامات شورا، تشریح روند تکاملی این فعالیتها بموازات گسترش اقدامات تروریستی قبل و خاصه بعد از 11 سپتامبر، ایجاد و تقویت کمیته های تخصصی مبارزه با تروریسم، تحلیل حقوقیالزاماتِ مکانیزمها و ارزیابی میزان موفقیت آنها در این تحقیق مورد بررسی قرار گرفته است. - کوشا و نمامیان ، - 1389، در تحقیق، شورای امنیت چگونه و چه نقشی را در توسعه ساز وکارهای مبارزه با تروریسم، خاصه پس از 11 سپتامبر 2001 ایفاء کرده؟ در فرضیه تحقیق به این موضوع که "شورای امنیت" به عنوان رکن اجرائی سازمان ملل، میتواند با تکیه بر صلاحیت و قدرت خود به رهبری مبارزه موثر با تروریسم بین المللی را ایفاء کند، پرداخته شده است.

قطعنامه های شورای امنیت، خصوصا قطعنامه های صادرهه پس از 11 سپتامبر منابع اصلی تحقیق می باشند. حادثه 11 سپتامبر و ورود شورای امنیت، تعهدات و الزامات مربوط به مبارزه با تروریسم را که در قالب قطعنامه های شورای امنیت وضع شدند را فراگیر و جهانی نمود. نتیجه چنین امری ایفای نقش قانونگذار بین المللی از سوی شورای امنیت است. این ساز وکارها الزاما قهرآمیز نیست و تجربه نشان داده که همکاری بین المللی راه کار مبارزه موثرتری برای سرکوب تروریسم و محدود کردن آن است. اجماع جهانی مبنی بر مشترک بودن تهدید تروریسم، منجر به کارآمدتر شدن مبارزه با تروریسم بین المللی شده است.

سوالات پژوهش

-عمده اهداف تروریستی در عصر جهانی شدن متوجه کدام نقطه از جهان می باشد و چرا؟

-چه عواملی باعث افزایش همکاری های امریکا و اتحادیه اروپا در مبارزه با تروریسم و سلاح های کشتار جمعی شده اند؟

چارچوب اقدامات تروریستی و راهبردهای مبارزه با آن

تروریسم، تهدیدی مورد اهتمام برای صلح جهانی به شمار میآید؛ تهدیدی که دارای مبانی عمیق و مصادیق گسترده بوده که به طور روزافزون نیز بر دامنه و پیچیدگی آن افزوده میشود - کوشا و نمامیان، . - 360 -361 :1389 شاخصههای عمده-ی این تهدید علیه صلح عادلانه-ی جهانی را میتوان به اختصار برشمرد:

الف- تروریسم، پدیدهای جهانی است. این جهانی بودن، مبیّن آن است که تروریسم ریشههای عمیق داشته و بروز و ظهور آن نه امری سطحی و مبتنی بر انگیزه های موقتی یا فردی و پراکنده، بلکه متأثر از اختلال در ساختار جوامع انسانی است؛ با این حال به نظر میرسد تروریسم متأثر از قرن-ها بیعدالتی، یک جانبهگرایی و بیتوجهی به کرامت انسانی است - مولایی، . - 1381 در نظام بینالمللی جدید دولت-های جدید تلاش نمودند تا با نمایندگی مطالبات ملتهای خود از استعمارگران تاریخ و با طرح مفاهیم توسعه و عدالت، این معضلات ساختاری را تقلیل دهند. اما افسوس که این مطالبات در گردونه-ی شعار »آزادی« که برخی قدرت ها پرچم آن را برافراشته بود، تأثیر شایستهای بر روابط بینالمللی باقی نگذاشت.

ب- در بعد هنجاری و رابطه میان ترور و ارزش-های جهانی، روشن است که تروریسم، فرایندی مذموم و مطرود در همه-ی فرهنگها و ادیان و آموزه های اخلاقی است. در فرهنگ ایران و اسلام ودر مبانی نظری و عملی انقلاب اسلامی نیز همین نگاه مورد تأکید است.

ج- تروریسم، دارای علل متعدد است و، اصلیترین علت را میتوان بیعدالتی در جهان دانست. در فضای بسته-ی بینالمللی که مدیریت امور جهانی را برخی قدرتها در انحصار گرفته و حقوق دیگر ملتها را پایمال میکنند، ارعاب و ترساندن مردم به منزله-ی ابزاری برای تضمین این بیعدالتی-ها رخ مینمایاند. علاوه بر این با در نظر گرفتن چند بعدی بودن تروریسم، نمیتوان با تمرکز بر تنها یک علت، موجبات امحای کامل آن را فراهم کرد، بلکه بدون توجه ویژه به رابطه-ی نظام سلطه با شکل-گیری تروریسم بینالمللی نمی توان در روند مبارزه با تروریسم توفیق یافت.

د- جهانی شدن مدیریت مبارزه با تروریسم هم از معیارهای توفیق در راهبرد بینالمللی مبارزه با تروریسم است. جهانی بودن پدیده-ی تروریسم، مستلزم جهانی شدن مدیریت مبارزه با آن است. با در نظر گرفتن این-که تروریسم، مسئله-ای جهانی است و همه-ی جهانیان از آن در آسیب و رنج هستند، نمیتوان نظام کنش و واکنش در برابر آن را به مجموعهای معدود و انگشت-شمار از بازیگران بینالمللی محول نمود و به دستاوردهای چنین روندی دلخوش کرد. با تکیه صرف بر یک اندیشه-ی سیاسی یا ترجیح منافع یک یا چند بازیگر بینالمللی، نمی توان فرایندی جهانی از امحای ترور را در این سیاره تجربه نمود - ضیاییبیگدلی، . - 10 - 18 :1387

بدون شک، نگرانی های جهانی، مدیریت و مشارکت جهانی میطلبد و همه-ی افراد و اقشاری که از تروریسم رنج میبرند، باید در این نظام مشارکتی سهیم باشند. تجربه-ی اقداماتی که به نام جامعه-ی بینالمللی طی سال-های گذشته علیه تروریسم صورت گرفته است، نشان داده که هنوز هم نگرانی از ترور به همان سبک گذشته و شاید هم بیشتر از گذشته، وجود دارد. پس، سبک مدیریت مقابله با تروریسم آن-گونه که تاکنون جاری بوده است، قادر به امحای ترور نبوده است. البته روشن است وقتی مدعیان راهبردی نظام جهانی مبارزه با تروریسم، خود عامل و حامی تروریسم دولتی و غیر-دولتی هستند، نتایج چندان مؤثری را نمیتوان انتظار داشت.

جهان باید از این تجارب تلخ مدیریتهای ناهماهنگ و ابزاری درس بگیرد. این درس گرفتن، در حوزه-ی مقابله با تروریسم، بیش از پیش شایسته-ی تأمل است. جامعه-ی نخبگان باید سهم خود را از مسئولیت همگانی مقابله با تروریسم و تأمین صلح جهانی برای آحاد انسانها جدی بگیرد. انتظار همنوعان این است که جامعه-ی نخبگی جهانی با بررسیهای دقیق وضعیت موجودو علت-یابی تروریسم جهانی، راهکارهای معتبری را برای نجات آنها از این وضعیت بحرانی ارائه دهد - نمامیان، 1391، صفحه . - 114-77 در خصوص تدوین راهبرد مبارزه با تروریسم و امحای آن، به نظر میرسد که باید چند محور مهم را که متضمن توصیف کارشناسانه-ی وضعیت موجود، تحلیل آسیبشناسانه-ی آن، ترسیم منطقی بایستهها و همچنین رفتارشناسی متناسب با وضعیت های محتمل آینده - آینده-شناسی - است، مورد توجه و تأکید ویژه قرار داد . - Wagner , 2006: 158-161 -

الف- رویکردهای ناظر بر تحلیل تروریسم باید نوسازی شود. اتخاذ رویکرد آسیبشناسانه، پیش شرطی است که ما را به درک صحیح از کاستیها، چالشها و علل ناکار آمدی یک دهه مدیریت ضد تروریسم در جهان رهنمون خواهد ساخت و دریچه های جدیدی را به حقیقت خواهد گشود.

ب- تروریسم دارای ابعاد گسترده است و از اینرو، مقابله با تروریسم، در پرتو اقدام همه جانبه و دوراندیشانه ممکن خواهد شد تا در سایه-ی آن امید به بهروزی و امنیت در دل نسل های مختلف تمامی جوامع انسانی، شکوفه های صلح و سلامتی به بار آورد.

ج- هر-گونه تدبیر در پیشگیری و واکنش به تروریسم باید منطبق با موازین و هنجارهای اخلاقی، دینی و حقوقی باشد. تروریسم، تنها یکی از موانع صلح عادلانه-ی جهانی است. نمیتوان به صرف امحای تروریسم، بر موانع دیگر صلح جهانی افزود. به نظر میرسدحرمت و کرامت انسان و ارزش-های اخلاقی، الهی و فطری باید سرلوحه-ی هر گونه نظام تصمیمگیری و قاعده-سازی علیه تروریسم باشد. همه میدانیم که این مسئله، یادآور یکی از بزرگ-ترین آسیبهای نظام بینالمللی مبارزه با تروریسم است. از این رو، آنچه طی سال-های اخیر به نام تدابیر ضد تروریستی به نقض گسترده-ی حقوق بشر و حقوق بشردوستانه، موازین حفاظت محیط زیست، تعهدات آمره منع توسل به زور و همچنین نقض تمامیت ارضی دولت ها صورت گرفته است، نه به نفع صلح و امنیت جهانی، بلکه خود مظاهری از تروریسم را به منصه-ی ظهور رسانده است.

د- مدیریت صلحی جهانی و برای همگان، مشارکت همگانی میطلبد و در این رابطه، حضور و نقش-آفرینی هماهنگ نخبگان و سازمانهای غیردولتی امری ضروری و حیاتی است.

ه- لزوم شکل-گیری فرهنگ صلح عادلانه در سازمان ملل متحد در راستای مبارزه با تروریسم مؤخر به نظر میرسد. یک دهه از تأکید مجمع عمومی سازمان ملل متحد بر »فرهنگ صلح« می گذرد، اما در عناصری که برای درک جامعه-شناختی از فرهنگ شکل گرفته است و در مولفههایی که برای شکل-گیری چنین فرهنگی در عرصه-ی صلح شناسایی شده است، هیچ جایی برای اساسی-ترین ارزش ناظر بر رفتارهای اجتماعی و انسانی یعنی »عدالت« تعریف نشده، بلکه این مسأله حیاتی مورد بی-توجهی قرار گرفته است.

بر این اساس، ضمن تأیید فرهنگ-سازی مرتبط با صلح در جهان، در این بیانیه تأکید شد که عدالت در محورهای قطعنامه 52/13 مورخ 15 ژانویه 1998 مجمع عمومی سازمان ملل متحد و قطعنامههای بعدی آن با عنوان فرهنگ صلح مورد توجه کافی قرار نگرفته و لازم است »فرهنگ صلح عادلانه«، محور فعالیتهای مرتبط با این قطعنامه ها و در صدر اقدامات یونسکو قرار گیرد - حسینخانی، 318- 340 : 1389 و هرتزبرگ، . - 1380

ز- تعهد به تضمین رعایت حقوق بشر که در بسیاری از اسناد حقوق بشر تصریح شده است، نتیجه اصل حاکمیت و صلاحیت انحصاری دولت نسبت به قلمرو و افراد تحت صلاحیت آن میباشد. از این رو »در جهت تضمین رعایت حقوق بشر، دولت-ها ملزم به اتخاذ اقدامات حمایتی یا اعمال احتیاط مقتضی جهت پیشگیری، تحقیق، مجازات، جبران خسارت، یا رفع تعرض افراد خصوصی به حقوق و آزادی های دیگران هستند.« همان-گونه که پیداست، این تعهد عمدتاً دارای ماهیت ایجابی است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید