بخشی از مقاله
اهداف و اصول نظام سیاسی
هدف اصلي نظام سياسي اسلام
هدف اصلي در نظام سياسي اسلام، توسعه ي بستر تقرب الهي است كه تنها انسان به عنوان جزئي از نظام هستي و اشرف مخلوقات ، مسير از او (انا الله) و به سوي او (اليه راجعون) را طي مي كند و منزلگاه نهايي اش، با رفتن در جوار قرب الهي خواهد بود. «قرآن كريم» ، بيان اين حقيقت مي فرمايد: 0اِنّ المتقين في جناتٍ و نَهَر في مقعد صدقٍ عند مليكٍ مقتدر)؛ به راستي كه تقوا پيشگان در باغ هاي خرم و باشكوه و با نهرهاي روان ، در جايگاهي راستين نزد پادشاهي با اقتدار ، منزل مي كنند.
كمال اين منزلت و موقعيت ، مرتبه اي است كه انسان ، محبوب خدا قرار گرفته و عمل او خدائي مي شود.
در جامعه اسلامي ، همه چيز در خدمت تعالي انسان قرار مي گيرد. اين تعالي با تقرب به خداوند حاصل مي شود و حكومت نيز زمينه ساز اين تقرب تعالي بخش است.
البته تحقق اين مهم به اين معنا، نيست كه اختيار و آزادي انسان ها سلب مي شود و جبر و زور حكومتي ، همگان را به سمت و سوئي معين مي كشاند كه اساساً در اين صورت؛ قربي حاصل نمي شود؛ زيرا تقرب در انسان و پذيرش اختياري قرب ، بيش از آنكه جسمي و فكري باشد روحي است. نزديكي با دوستي حاصل مي شود و اين رفتاري قلبي و پيرو اراده و اختيار انسان است.
در مقدمه قانون اساسي جمهوري اسلامي آمده است: «هدف از حكومت ، رشد دادن انسان در حركت به سوي نظام الهي است (والي الله المصير) تا زمينه ي بروز و شكوفايي استعدادها، به منظور تجلي ابعاد خداگونگي انسان ، فراهم آيد».
پيشگفتار:
بي شك انقلاب اسلامي ايران ، يكي از با ارزشترين ، بزرگترين و عميق ترين انقلاب ارزشي ، فكري و ديني در عصر حاضر يعني عصر غيبت است.
و بنيانگزار اين نظام عميق و مقدس امام خميني (ره) با رهبري هوشيارانه و پيامبر گونه اش ، اشلام را از انزواي سياسي بيرون آورده است و جهان اسلام و به ويژه مسلمانان را بر قله عظمت و عزت نشاند و غرور و تكبر و سردمداري قدرت هاي استكباري را در هم شكست. و اين گونه بود كه ايران و انقلاب ايران بزرگ و اين بيشينة شيران در جهان به عنوان پايگاه اسامي در جهان
شناخته شده و صداي دلنشين حق طلبي و آزادگي در دورترين نقاط جهان طنين افكنده است و چه به حق و چه به جا مقام رهبري حضرت آيت الله خامنه اي را راهبر و راهنماي صديق بعد خود معرفي نمود و ايشان چه با درايت و حساب شده هر سال را با نامي كه برآزندة آن سال است انتخاب فرمودند بخصوص امسال را كه سال اتحاد و انسجام امت در نظام بين المللي معرفي نمود به اميد اينكه انشا الله ملت اسلامي به اين سخن رهبر ارزش و بها دهند و آن را سر لوحة زندگي قرار دهند تا به وسيلة اتحاد و انسجام امت اسلامي بتوانند مشكلات اتحاد و همدلي در برابر ظلم و ستم ابرقدرتان ايستادگي كرده و به ياري مظلومان بشتابند به اميد روزي كه جهان بر پاية عدل و عدالت استوار گردد و منجي بشريت قدم بر چشم ما نهند و عدالت الهي را برقرار سازند انشا الله به اميد آن روز.
ضرورت اتحاد و انسجام امت اسلامي در نظام بين الملل
نامگذاري سال 1386 به نام وحدت ملي و انسجام اسلامي از ضرورتها و نيازهاي عرصه فعلي كشور و فضاي بين المللي برخاسته است. يكي از هدف هاي والاي پيامبر الهي در زمينه سازي محيط براي اصلاح ، رشد، قسط و عدل است «قرآن كريم» مي فرمايد (لقد انزلنا رسلنا بالبينات و انزلنا معهم الكتاب و الميزان ليقوم الناس بالقسط)
ما انبيا را فرستاديم؛ به آنها بينات و آيات و ميزان داديم تا مردم قيام به قسط كنند. امام رحمه الله عليه در تبيين اين معنا مي فرمايند: «تا عدالت اجتماعي در بين مردم نباشد، ظلم ها از بين نرود و به ضعفا رسيدگي نشود جامعة اسلامي مفهوم ندارد».
در اين باره استاد مرتضي مطهري (ره) مي ويسند: «اصل عدالت از مقياس هاي اسلام است كه بايد ديد چه چيز بر او منطبق مي شود. عدالت در سلسلة علل احكام است، نه در سلسل معلومات ، نه اين است كه آن چه دين گفت ، عدل است ، بلكه آنچه عدل است ، دين مي گويد اين معنا مقياس بودن عدالت است براي دين پس خواستگاههاي اين موضوع و نقاط حساسي كه بايستي به آنها توجه شود به شرح زير است:
1- اختلاف ميان ملتهاي مسلمان و تلاش براي ايجاد ذهنيت منفي نسبت به ايران در ساير ملل اسلامي. اتهاماتي كه به ايران در دخالت در امور داخلي كشورها زده مي شود و تا به حال كار به جاي نبردند و با ناكامي روبرو شده اند. بنا بر سخن رهبر عزيزمان بايد اين ذهنيت هاي منفي از بين برود و اين امر جز با اتحاد و انسجام اسلامي ميسر نخواهد شد.
2- اختلاف ميان فرق اسلامي من جمله شيعه و سني و ... در كشورهاي مختلف و تلاش براي ايجاد درگيري فرقه اي . من جمله در كشور عراق ، افغانستان ، يمن و ... و بويژه در ايران كه تنها با ايجاد وحدت در بين امت هاي مسلمان و از بين بردن اختلافات مذهبي و غير مذهبي مي توان برقرار كرد پا برجاست
3- اختلاف ميان اقوام مختلف ايران اعم از ترك و كرد و بلوچ و ... كه در جنوب شرق ايران نواحي سيستان و بلوچستان كردستان و آذربايجان و در شمال غرب ايران
4- اختلاف ميان احزاب سياسي داخلي كشور و گروههاي مختلف سياسي.
عوامل مشخصي در هر يك از حوزه هاي فوق اقدام به تخريب وحدت مي نمايند و براي ايجاد و حفظ وحدت و خنثي سازي مخربها بايد تلاش شود كه اين مشكلات انشا الله ار بين برود و آرايش در جامعه حكم فرما شود. به طور اختصار در موارد يك و دو گفتگوي ميان انديشمندان و جابجايي حوزه اختلافات از عوام به خواص راهكار عملي و وحدت آفريني است. كه به حول و قوة الهي با تلاش مربيان دلسوز و تبليغ هاي مفيد و مؤثر آنها و پيگيري مسئولان جامعه و ايجاد فضاي آرام بخش در بين قشر تحصيل كرده و در دانشگاهها و ادارات و از مسائلي است كه بايد جدي گرفته شود تا اين اتحاد و انسجام در نظام بين الملل ايجاد شود.
و در مورد سوم نيز سابقه تاريخي نشان مي دهد كه هيچ اختلاف ذاتي ميان اقوام مختلف وجود ندارد. همانگونه كه در سالهاي پس از انقلاب همدلي با محوريت اسلام در راستاي مصالح كشور موجود بوده است. در اين مورد مديريت برخي كج سليقگي ها از سوي تاثيرگذاران بر فضاي رسانه اي كشور و مسئولين كشور مي تواند هر گونه بهانه اي را براي تفرقه افكني از ميان بردارد.
نسبت به مورد آخر نكات مهمي وجود دارد:
طبيعي است كه هيچكس با بهانه وحدت به دنبال پاك كردن اختلاف سلايق و نظرات در ميان احزاب و گروههاي سياسي نيست. چرا كه اين امر نه شدني است و نه پذيرفتني و چنين همفكري و هم صدايي اگر هم اتفاق بيفتد پايدار نخواهد بود.
اولين خطري كه براي سوء استفاده از اين عنوان در عرصه سياسي متصور است، بسته شدن فضاي نقادي سالم و سازنده است. يعني اين تصور كه هر صداي منتقد و مخالفي و مخالفي وحدت را به هم مي زند و براي حفظ وحدت همه بايد با همه چيز موافق باشد. يا اينكه همه با همه چيز مخالف باشند.
لذا سوال اصلي اين است كه فعالان سياسي چگونه بايستي عمل نمايند تا ضمن حصول وحدت به اختلاف نظرها و اختلاف سليقه ها. به شرط اينكه اختلاف نظرها سازنده باشد نه از روي غرض هاي شخصي و ؟ بايد بي طرف و در مصالح جامعة بشريت باشد نه اينكه در هر گوشه اي گروهي به صرف آزادي و با استفاده از اين خريد تخريب ايجاد شود. نيز احترام گذاشته شود.
به نظر مي رسد كه اگر روابط ميان گروههاي سياسي تابعي از ميزان اشتراك در بنيانهاي نظري و اهداف و انگيزه هاي گفتمانهاي سياسي بوده و در محور همه آنها مصالح ملي باشد، آنگاه بسياري از بي اخلاقي هاي موجود در عرصه سياسي حذف و روابط سالم سياسي ميان احزاب شكل مي گيرد.
بدين معنا ما در هر گفتمان سياسي با در نظر گرفتن اهداف گويندگان، انگيزه هاي آنها، روش طرح و ... يك روابطه متعال را برقرار كنيم به گونه اي كه نشست ها با ديد و باز ديد سالم و سازنده باشد و مفيد براي جامعه و سازندگي و پر بار كردن درخت تن و ؟ انقلاب اسلامي را اينكه آيا دولت در ميان منتقدان اصولگرا و غير اصولگراي خود ؟ تأمل است و يا خير؟ حقيقت آنست كه انگيزه اين
دو دسته ، اهداف آنها و نوع تعامل آنها متفاوت است و بايستي در نوع تعامل دولت تمايز ميان اين دو دسته در نظر گرفته شود و نظرات مفيد و به مصالح جامعه و امت استفاده شود نوع نقادي كه در اهداف و نظرها و ... تفاوت وجود داشته است نيز ، بايستي تغيير نمايد. با همين معيار مي توان روابط ميان همه معتقدن به آرمانهاي انقلاب اسلامي را نيز تنظيم نمود و نظرات خوب و سازنده مورد توجه قرار گرفته و به كار گيري شود. البته مخفي نماند كه دولت نيز در قبال مردم و ظايفي دارد
وظيفة اول: ايجاد محيط مساعد براي رشد فضايل اخلاقي بر اساس ايمان، تقوي و مبارزه با كليه مظاهر فساد و تباهي
وظيفة دوم: بالا بردن سطح آگاهي هاي عمومي در همة زمينه ها با استفادة صحيح از مطبوعات و رسانه هاي گروهي و وسايل ديگر.
آگاهي هاي عمومي به آن دسته از مطالب اطلاق مي شود كه دانستن آن براي همة مردم لازم و ضروري است. آگاهي هايي كه در چهار چوب اسلام و قوانين اسلامي باشد،
براي همگان روشن است كه مطبوعات جهان امروز چه وضعي دارند؟ آنها بازيچة دست قدرتمندان ، پروتمندان و استعمارگرانند و به هر حال وسيله اي هستند كه ديگران را در مسير منافع دلخواه خود هدايت مي كنند، اما در نظام اسلامي اين ابارهاي عمومي بايد با صرفه جويي كامل در مصالح و مسائل لازم و ضروري مورد نياز عموم و با رعايت اولويت ها به كار گرفته شود.
و بايد در داشته باشيم كه در نقادي ها و نشست هاي جمعي و گروهي هر گونه استبداد و خود كامگي و انحصار طلبي محو شود. و نشست هاي سياسي و گفتمانها كاملاً در چهار چوب اسلام انجام گيرد كه داراي معنا و مفهوم باشد.