بخشی از مقاله

چکیده

حالت دستوری در زبان بهعنوان نشانهای صرفی درنظر گرفته می شود که همراه با اسم میآید و نقش نحوی یا دستوری اسم را نشان می دهد . در زبانهایی که از نظام حالت بهره میبرند،حالت غالباً به صورت تکواژی دستوری به اسم افزوده میشود و نقش آن را نشان میدهد؛ اما در بسیاری از زبانها حالت با استفاده از ضمایر متفاوت فاعلی و مفعولی و یا حروف اضافه همراه با اسم نمود مییابد. مهمترین حالتهای دستوری حالتهای فاعلی، مفعولی، مفعول غیرمستقیم و ملکی هستند. در فارسی معیار امروزی برای نشاندادن مفعول مستقیم نشانه پس اضافه »را« و برای مفعول غیرمستقیم حروف اضافه قبل از اسم بهکار میرود. همچنین، در فارسی علاوهبر نقشهای مفعول مستقیم و غیرمستقیم که نشانه آشکار حالتنمایی دارند، فاعل نیز دارای نشانه حالتنمایی است که بر روی اسم مشخص میشود. پایانه حالت فاعلی تکواژی صفر است که در جمله نمایان نیست؛ اما وجود دارد. این مقاله کوششی است برای تبیین و اثبات وجود حالتنمای فاعلی صفر در زبان فارسی معیار امروزی.

کلیدواژهها:حالت دستوری - grammatical case - ، حالت فاعلی - nominative case - ، حالت مفعولی - accusative case - ، تکواژ صفر - zero morpheme - ، پایانه حالت - case ending -

.1 مقدمه

پرسش اصلی مقاله این است که آیا در زبان فارسی برای نشاندادن نقش دستوری اسامی در جمله، نظام حالت وجود دارد یا نه و درصورت وجود نظام حالت نشانگرهای این نظام کدامند. یافته اصلی این مقاله وجود تکواژی صفر برای نمایاندن حالت فاعلی در فارسی است حالتی که غالب زبانشناسان تاکنون برای آن موجودیتی قائل نشدهاند. در این مقاله با ارائه سه استدلال وجود پایانه حالت فاعلی صفر به اثبات میرسد. توجه به این یافته از ابتکارات این مقاله است. دادههای مورداستفاده در این مقاله نمونهای از جملات پایه و کاربردی زبان نوشتاری و گفتاری فارسی معیار امروزی است.زبان فارسی برای نمایاندن نقش و حالت دستوری از ترتیب کلمات1، مطابقه2 و نشانههای حالتبخش بهره میگیرد. حالتبخشی3 نظامی از نشانهها است، نه نشانهای منفرد برای نمایاندن نقشی خاص. درواقع، تقابل این نشانهها است که سبب میشود تا نظام حالت شکل بگیرد.

حالت مفهومی صرفی- نحوی است، نه معنایی، و نقشی دستوری را مینمایاند. در زبانهایی که نظام حالت دارند ترتیب کلمات آزاد است؛ زیرا اسم با نشانهای که دارد هر جای جمله که قرار گیرد نقش خود را نشان می دهد. ازآنجاکه زبان فارسی نظام مطابقه و نیز نظام حالت را تا حدی دارد، ترتیب کلمات آن غالباً آزاد است. نکته مهم این است که حالت درون جمله بهوجود میآید ونمایان می شود؛ زیرا نشانگر نقشی دستوری است و هیچ نقشی خارج از جمله و برای یک اسم به تنهایی تعیین نمیشود.فعل کانون حالتبخشی وتعیینگر کلیه حالتهای ممکن اسامی داخل جمله است. حضور و یا عدم حضور فاعل، مفعول و مفعول غیرمستقیم در جمله براساس اطلاعات زیرمقولهای و وجه فعل مشخص میشود. نشانههای حالتبخشی دستوری بر روی یک صیغگان1 قرار دارند و هریک از نشانهها ویژهشده نقشی خاص است و نقش چندگانه ندارند.

در زبان انگلیسی برای ضمایر در جایگاه فاعل و مفعول دو صورت مختلف وجود دارد که بهنوعی بخشی از یک نظام حالت است. همچنین، حالت ملکی در انگلیسی بهواسطه یک حرف اضافه و یا یک واژهبست2 نشان داده میشود. به عنوانمثال:البته استفاده از نظام حالت در انگلیسی در مقایسه با زبان هایی مانند روسی، لاتین و مجاری بسیار محدود است. اغلب زبانشناسان معتقدند که در زبان فارسی بهغیراز نشانه مفعولی »را«، نشانه صرفی دیگری برای حالتنمایی وجود ندارد؛ اما برخلاف این باور در این مقاله با نگاهی دقیقتر مشاهده خواهد شد که فارسی بهصورت نیمهکامل از نظام حالت بهره میبرد؛ تنها نشانه مشهود برای نقشهای دستوری درمورد نمایاندن مفعول است. شاید وجه تمایز فارسی با بسیاری از زبانهای دارای نظام حالت در این است که پایانههای حالتبخش در فارسی کمتر شکل واژهبستی دارند و بهصورت تکواژی مستقل یا حروف اضافه همراه با اسم نمود مییابند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید