بخشی از مقاله
چکیده
تغییرات در فنآوری و ادراک بازاریابی ناشی از رقابت بالای بازار جهانی، نیاز به توجه به فعالیتهای تجاری نه بهعنوان بخش جداییناپذیر از این واقعیت، بلکه به عنوان بخش یکپارچه دارد. در این راستا مفاهیم هزینهها و مدیریت آن با در نظر گرفتن عوامل خارجی و محرکهای هزینهای که میتوانند بهای محصول یا هدف استراتژیک شرکت را تحت تأثیر قرار دهند، گستردهتر میشوند. در این دیدگاه، تمایل به تغییر از حسابداری مدیریت سنتی بها به حسابداری مدیریت استراتژیک بها وجود دارد. مدیریت استراتژیک بها در هنگام گزارش به مدیران شرکت، محدوده وسیعتری از عوامل را در نظر میگیرد که شامل اطلاعات خارجی و همچنین پردازش دادههای کیفی است که قبلا در نظر گرفته نشده است. حسابداری مدیریت استراتژیک بها و ابزارهای آن، تکنیک قابلاعتمادی است که میتواند در شرکتهای مختلف مورد استفاده قرار گیرد.
واژه های کلیدی: استراتژیک، مدیریت استراتژیک بها، حسابداری مدیریت استراتژیک بها، ابزارهای SCM
1.مقدمه
با ورود قرن بیستم، محیط اقتصادی و سیاسی همراه با توسعه سریع تکنولوژی موجب تغییرات بنیادینی شد که اساساً بر شرکتها در سراسر جهان تأثیر گذاشت. در قرن بیستم، موانع ارتباطات و فواصل جغرافیایی که قبلا از بازار داخلی و شرکتهای آن محافظت میکرد، منجر به راهاندازی آن به یک اقتصاد جدید جهانی شد. در این شرایط، جایی که بازار جهانی تبدیل به یک بازار واحد بدون موانع یا مرزها میشود، رقابت میان شرکتها برای زنده ماندن در بالاترین سطح است. با بهرهبرداری از شبکههای جهانی، شرکتهای خارج از کشور قادر به نفوذ در بازار داخلی با ارائه محصولات با کیفیت بالا با بهای پایینتر هستند.
در بازار جهانی با شدت رقابت بالا، شرکتها در تلاش برای به حداکثر رساندن بهرهوری، به حداقل رساندن بهای تمامشده و بهبود استراتژی مدیریت بهمنظور ارائه محصولات یا خدمات موردنظر مشتریان به آنها با کمترین بهای تمامشده هستند. فشارهای رقابتی ناشی از اقتصاد جهانی، رشد صنعت خدمات و پیشرفت در فناوری اطلاعات و تولید، ماهیت اقتصاد ما را تغییر داده و باعث شده است که بسیاری از صنایع تولیدی و خدماتی به نحو چشمگیری شیوه کار خودرا تغییر دهند. سیستم سنتی حسابداری مدیریت بهای تمام شده بر کاهش بهای تمام شده تمرکز دارد. در این شرایط، حسابداری مدیریت بهای تمامشده سنتی برای کاهش بهای تمام شده کافی نیست؛ و باید بهای تمامشده بهطور استراتژیک مدیریت شود.
مدیریت استراتژیک بهای تمام شده - SCM - ادغام تکنیکهای مدیریت بها است تا بتوانند موقعیت استراتژیک یک شرکت را بهبود بخشیده و در همان زمان بهای تمامشده را کاهش دهند .[1] مدیریت استراتژیک بها به این معنی است که حسابداران و مدیران نباید فقط هزینهها یا رویدادهای درون شرکت خود را در نظربگیرند؛ بلکه، باید این هزینهها را در یک رویکرد گستردهتر در نظر بگیرند که در آن بهای تمامشده محصولات یا خدمات فقط شامل هزینههای رخ داده در داخل شرکت نیست.در محیط رقابتی شدید امروزی، مدیریت بها یکی از مهارتهای اساسی برای بسیاری از شرکتهاست. اما، کاهش بها خیلی ساده نیست، بجای آن هزینهها باید بهصورت استراتژیک مدیریت شوند. مدیریت استراتژیک بها، تکنیکهایی از مدیریت بها را که وضعیت استراتژیک شرکت را بهبود بخشیده و بها را کاهش می دهند، بکار میبرد.
مدیریت استراتژیک بها میتواند در شرکتهای تولیدی و خدماتی و محیطهای غیرانتفاعی بکار رود .[2] بسیاری از افراد و موسساتی که ارتباطی تنگاتنگ با مشتریان داشته و خواستار کسب سودی بیشتر میباشند؛ به این نتیجه رسیدهاند که کاهش بهای تولید و ارائه خدمات، رابطهای مستقیم با افزایش سودآوری دارد. یکی از راههای کاهش بهای تمام شده، گذر از سیستم حسابداری سنتی به سوی حسابداری مدرن است؛ آنجاییکه حسابداران به عنوان متخصصین استفاده از روشهایی چون حسابداری مدیریت و مدیریت بها، میتوانند سهمی اساسی در افزایش سودآوری داشته باشند. از طرف دیگر امروزه مفهوم بازار محدود به یک منطقه خاص نبوده و جهانی محسوب میشود. رقابت شدید در سطح بینالمللی، اغلب موسسات تولیدی و خدماتی از جمله شرکتها، بانکها و.... را وادار میسازد که محصولات و خدمات خود را با کیفیت عالی و کمترین بهای تمام شده به بازار عرضه کنند.
2.مبانی نظری
مدیریت استراتژیک بها فلسفه بهبود درآمد و هزینه است. مدیریت استراتژیک بها نه فقط مدیریت بهاست؛ بلکه، مدیریت درآمد نیز هست. بنابراین، هدف آن تلاش برای بهبود بهرهوری، به حداکثر رساندن سود و بهبود رضایت مشتری است. این فلسفه در تعیین آیندهی شرکت نقش مهمی ایفا میکند؛ زیرا، ایده پیدا کردن مستمر راههایی برای کمک به سازمانها در اتخاذ تصمیمات درست جهت به حداکثر رساندن ارزش مشتری با بهای کمتر را ارتقا میدهد.[3]
.2-1 حسابداری مدیریت استراتژیک
حسابداری مدیریت استراتژیک عبارتست از تهیه و پردازش اطلاعات مالی مربوط به بازارهای محصولات شرکت و هزینهها و ساختار هزینه های رقیبان و همچنین نظارت بر استراتژیهای بنگاه و آن دسته از رقیبان آن که بیش از یک دوره در این بازار حضور دارند - موسوی - . گرچه ادبیات حسابداری مدیریت استراتژیک تا کنون رشد زیادی داشتهاند؛ اما، هنوز هم درباره معنای دقیق حسابداری مدیریت استراتژیک توافق و اجماع محدودی وجود دارد. بیشتر مقالات بصورت مفهومی بوده و تعداد اندکی از آنها بصورت پژوهشی و تجربی دقیقاً به موضوع حسابداری مدیریت استراتژیک پرداختهاند .[4]
مدیریت مدرن نیاز به اهداف جدید از حسابداری مدیریت دارد تا به مدیران در تجزیه و تحلیل استراتژیک کمک کند؛ برای اطمینان از سودمندی حسابداری مدیریت در فرایند مدیریتی سازمان، لازم است حسابداری مدیریت به اهداف و استراتژی شرکت در دراز مدت نزدیک شود. به طور سنتی، استراتژیها آینده نگرند، تصمیمگیریهای طولانیمدت نیازمندمرور کلی شرکت میباشد در حالیکه حسابداری گذشتهنگر است، و برای کسب اهداف کوتاهمدت برنامهریزی شده است. حسابداری مدیریت استراتژیک میتواند بهعنوان » فرآیند شناسایی، جمعآوری، انتخاب و تجزیه و تحلیل دادههای حسابداری برای کمک به تیم مدیریت برای تصمیمگیریهای استراتژیک و ارزیابی اثربخشی سازمانی تعریف شود.
« حسابداری مدیریت استراتژیک از دو واژه حسابداری مدیریت و مدیریت استراتژیک تشکیل شده که واژه نخست به معنی اندازهگیری و جمعآوری اطلاعات مالی مورد استفاده مدیریت است و واژه اصلی مورد بحث یعنی مدیریت استراتژیک تمام توجهاش بر زنجیره ارزش است و اولین کسی که از این واژه استفاده کرد پروفسور سایموندز - 1981 - بود و آنرا اینگونه بیان کرد: تهیه ، تدارک و تجزیه و تحلیل اطلاعات حسابداری مدیریت درباره یک واحد تجاری و رقبایش به منظور استراتژی واحد تجاری. اولین مفهوم - - SMA بر اساس تلاشهای بسیاری برای عقاید پیچیده ادغام شده از متن استراتژی در حسابداری مدیریت ایجاد شده است .[5]
.2-1-1 تأثیر بکارگیری تکنیکهای حسابداری مدیریت استراتژیک بر عملکرد
لرد - 1996 - یکی از مشخصههای حسابداری مدیریت استراتژیک را این چنین بیان می کند: راههای کاهش هزینهها یا افزایش تفاوت قیمت محصولات شرکت را با بهرهبرداری از پیوندها در زنجیره ارزش و بهینهسازی محرکهای هزینه برای کسب مزیت رقابتی، مورد تجزیه و تحلیل قرار میدهد. بنابراین، یکی از کارهایی که حسابداری مدیریت استراتژیک انجام میدهد، کاهش و بهینهسازی هزینه هاست. پژوهشگرانی که در طی سالها به مطالعه و شناسایی تکنیکهای حسابداری مدیریت استراتژیک پرداختهاند؛ همواره اشکال گوناگون ارزیابی عملکرد را از اجزای حسابداری مدیریت استراتژیک برشمردهاند. حسابداری مدیریت استراتژیک روشهای حسابداری مدیریت سنتی برای دستیابی و درک اطلاعات مالی را استفاده میکند و سپس به منظور تدوین و فرموله کردن استراتژیک طرحهای تجاری شناسایی شده، از همان استفاده میکند و به این ترتیب، در سطح استراتژیک، به بهبود عملکرد این گونه سازمان ها، کمک میکند. بنابراین، میتوان بهکارگیری تکنیکهای حسابداری مدیریت استراتژیک را بر عملکرد شرکت موثر دانست .[4]
.2-2 مدیریت بها
فرآیند برنامهریزی و کنترل اثربخش هزینههای مشمول در یک واحد تجاری است و میتواند یک مزیت رقابتی برای شرکت فراهم کند. یکی از چالش برانگیزترین وظایف مدیریت است. این فرآیند شامل فعالیتهای گوناگونی مانند جمعآوری، ارزیابی و گزارشگری اطلاعات هزینه برای بودجه بندی، برآورد، پیشبینی و کنترل هزینههاست. با اجرای یک سیستم مدیریت بهای اثربخش، بودجهبندی کلی یک شرکت میتواند تحت کنترل قرار گیرد. در مدیریت بها تمرکز فقط بر کاهش بهای تمامشده است و بیشتر در درون سازمان بکار میرود. هدف مدیریت بها، رضایت مشتری است .[6] حسابداری مدیریت به عنوان نظام اطلاعاتی، به تبیین تکنیکها و روشها پرداخته و مدیریت بها در قالب یک رویکرد به استفاده از تکنیکهای حسابداری مدیریت، فرآیند بها را در قالب تصمیمات برنامهریزی و کنترلی مدیریت مینماید.
.2-2-1 فواید اطلاعات مدیریت بها