بخشی از مقاله
چکیده
هدف این مقاله بررسی وسعت استفاده از هوش استراتژیک در صنعت بیمه و این که آیا هوش استراتژیک می تواند برای شناسایی فرصتها یا تهدیدهای موجود در محیط جهانی و محلی برای حفظ توان رقابتی، خلق نوآوری بیشتر، و مزیت مشترک مورد استفاده قرار گیرد یا نه؟ این مقاله دیدگاههای کیفی و نظرات تصمیم سازان استراتژیک ، در سطح مدیریت اجرایی صنعت بیمه در زمینه استفاده از هوش استراتژیک را گردآوری نموده است. و مشاهده شده است که استفاده از یک چارچوب هوش استراتژیک می تواند به طور قابل توجهی تصمیم گیری را ارتقاء دهد. این تحقیق بر اساس اطلاعات مدیران و خبرگان صنعت بیمه و داده های چند تحقیق و کتاب در زمینه هوش استراتژیک، هوش رقابتی، هوش تجاری و مدیریت دانش بر سازمان های بیمه ای انجام شده است.
با درک بکارگیری وسعت هوش استراتژیک در صنعت بیمه، استفاده از هوش استراتژیک به عنوان یک ورودی فرایند مدیریت استراتژیک می تواند فرصتها و چالشهای پیش رو را شناسایی نماید، و منجر به اتخاذ تصمیمات آگاهانه تر و موثرتر شود. هوش استراتژیک به سازمانها در کسب سهم بیشتری از بازار و رقابت موفقیت آمیز با رقبای محلی و بین المللی کمک می کند، بخش عمده کار، در شناسایی و بکارگیری مهمترین فاکتورهای یک چارچوب هوش استراتژیک می باشد که تصمیم سازی استراتژیک را ارتقاء خواهد داد و م نجر به مزیت رقابتی نوآوری مداوم در صنعت بیمه کشور می شود.
کلید واژه ها: هوش استراتژیک1، هوش رقابتی2، هوش کسب و کار3، مدیریت دانش4، مدیریت استراتژیک5، صنعت بیمه.6
مقدمه
جهانی شدن اقتصاد، سرعت گرفتن تغییرات فناوری و انفجار اطلاعات باعث گردیده سازمان ها فشار بیشتری را برای باقی ماندن در صحنه رقابت تحمل کنند . ازطرف دیگر فناوری اطلاعات و ارتباطات با دراختیار گذاردن راه های متنوع کسب برتری، موجب گشته است تا سازمان ها با افزایش سطح هوشمندی رقابتی و هوش سازمانی خود و به کارگیری و استفاده از اطلاعات، بر رقیبان غلبه کنند . در دنیای امروز کسب هوشمندی رقابتی، هوش سازمانی یکی از الزامات غیرقابل انکار برای اغلب سازمان ها است تا بتوانند از طریق کسب و تجزیه و تحلیل اطلاعات، و همین طور افزایش دانش و ایجاد آگاهی، بر قابلیت های خود بیفزایند در پرتو این دانش ها است که تصویر کاملی از وضعیت فعلی و آتی صحنه رقابت در پیش روی مدیران نقش می بندد تا بتوانند بهتر تصمیم بگیرند.
درحال حاضر اکثر موسسات موفق در کشورهای توسعه یافته از هوشمندی رقابتی به عنوان یک ابزار قدرتمند برای کسب آگاهی بیشتر از محیط استفاده می کنند. آینده به خدمت گرفتن هوشمندی رقابتی بسیار نویدبخش است و بدون شک موسسات برای ادامه حیات در محیطی که هر روز با چالش های بیشتری مواجه خواهند بود. و با تکیه بر قابلیت های هوشمندی رقابتی و گردآوری و تجزیه و تحلیل موفقیت آمیزاطلاعات و چیرگی بر عدم اطمینان از چشم انداز رقابتی، احساس امنیت بیشتری خواهندکرد .در خلال سالهای اخیر، هوش استراتژیک به یکی از مفاهیم مهم مدیریت تبدیل شده و با فرهنگ شرکت های پیشرو عجین گشته است ودر این راستا افزایش هوشمندی رقابتی ، تجاری و مدیریت دانش موجب گردده است سازمان ها اطلاعات محیط اطراف خود را سریعتر و با دقت بیشتری تجزیه و تحلیل کرده و نتایج حاصل را به طریق سودمند ذخیره و درمواقع مقتضی در دسترس تصمیم گیرندگان قرار دهند.[1]
هوش سازمانی اطلاعات مختلف و بسیار زیادی را در درون خود جای داده اند ولی این اطلاعات به راحتی ترکیب و به هوشمندی سازمانی ختم نمی گردند .سازمان ها می توانند در راه هوشمندتر شدن قدم بردارند، همانگونه که دردنیای انسانی،انسان هائی موفق وکارا خواهند بود که دارای درجه هوشی بالا باشند.قطعا در دنیای سازمانی نیز وضع به همین گونه خواهد بود، بخصوص اینکه درعصرحاضر هرچه زمان به جلوتر می رود با توجه به پیشرفت علوم و فنون و پیدایش نیازها و چالش های جدید، سازمان ها نیز پیچیده تر و اداره آنها نیز مشکل تر می شود.
بدین ترتیب، مدیران اجرایی با درک بهتر رقبا و محیط پرچالش رقابت می توانند با تکیه بر ابزارها و تکنیک های خاص، نسبت به انتخاب راهبرد مناسب اقدام و همواره یک گام از رقبا جلوتر باشند لذا، این مقاله تلاش در معرفی مدلی کارا و اثربخش برای هوشمند سازی سازمان دارد که نتیجه آن، نشان دهنده وجود رابطه مستقیم بین موفقیت هوش سازمانی - هوش کسب و کار - ، هوشمندی رقابتی و مدیریت دانش می باشد.[2] هوش استراتژیک ترکیب انواع دیگری از هوش برای ایجاد ارزش افزوده اطلاعات و دانش در راستای تصمیم گیری استراتژیک سازمانی است . هوش استراتژیک یکی از موارد بهینه سازی تصمیم گیری رهبران ارشد است . در خلال هم افزایی مدیریت دانش ، هوش رقابتی و هوش تجاری ، از هوش استراتژیک به عنوا ن یکی از تعیین کنندگان کلیدی تصمیم گیری موفق یاد می شود [3].
منظور از هوش چیست؟
هوش سازمانی اجتماع سودآوری های ارزش افزوده از محل اموال غیر منقول سازمانی است . - دانش استخدام شدگان ، مدیران ، ذینفعان و مشتریان - . سلسله مراتب هوش در شکل 1 نشان داده شده است . دانش و تجربه در کنار هم به ویژه در تنظیمات سازمانی موجب توسعه هوش می شوند.داده ها مربوط به عناصر تشخیص است. داده ها با برخی الگوها تبدیل به اطلاعات میشوند. اطلاعات به علاوه بینش و تجربه، دانش می شود. دانش در یک منطقه خاص تخصص می شود - خبرگی - . واحد تخصص پس از سال های بسیاری از تجربه و درس های آموخته شده حکمت و خرد بدست می آورد. [2]
انواع هوشمندی :
آیا راهی برای یکپارچه کردن و آمیختن انواع متفاوت از هوشمندی در یک قالب معنی دار وجود دارد؟ شکل 2 نشان میدهد که چگونه هرکدام از این طبقه بندی هوشمند با دیگری در ارتباط است . داخلی ترین لایه مربوط به هوش مصنوعی است این موضوع به سیستم های هوشمند توسعه یافته برای پشتیبانی و در برخی مواقع تصمیم گیری مربوط می شود. برخی از موارد هوش مصنوعی عبارتند از : سیستم های خبره - مبتنی بر دانش - ، پردازش زبان طبیعی ،شبکه های عصبی و ... . مدیریت دانش لایه بعدی از پیاز هوشمند می باشد . هوش تجاری و هوش رقابتی به ترتیب لایه های بعدی از پیاز را تشکیل می دهند . که نشان می دهد از اطلاعات و دانش داخلی و خارجی برای توسعه برنامه سیستماتیک جهت مدیریت ، تحلیل و اجرای این اطلاعات ودانش در جهت بهبود تصمیم گیری سازمانی استفاده می کند . ودر نهایت تجمیع تمام این لایه های هوشمند مختلف تشکیل هوش استراتژیک را می دهد که برای تصمیم استراتژی بهتر به کار می رود.[1]
هوش مصنوعی :
موضوع هوش مصنوعی از سال 1956 در کنفرانس دراتموث مطرح شد . تمرکز هوش مصنوعی روی درک بهتر از اندیشه ، یادگیری و دلیل است . و همچنین توسعه برنامه های کامپیوتر که هدف آن یاری کردن یا تقلید از اعمال ما در جهت انجام بهتر وظیفه می باشد . برای اهداف اجرایی دیگر هوش مصنوعی ، به جز روباتیک می توان به تاکید آن روی درک بر کمک و پشتیبانی از تصمیم اشاره کرد . به طور مثال سیستم های خبره برپایه دانش در بسیاری از زمینه ها از جمله پزشکی ، کسب و کار ، کشاورزی و ..... برای کمک در فرایند تصمیم گیری است . در واقع هدف نهایی توسعه یک سیستم خبره برای جایگزینی تخصص انسانی جهت انجام بهتر وظایف است . بسیاری از سیستم های خبره به عنوان یک حمایت کننده تصمیم ، شناخته می شوند . [3] فرایند توسعه برای سیستم های خبره، مهندسی دانشنامیده می شود . شباهت های زیادی بین مهندسی دانش و مدیریت دانش وجود دارد. تکنیک های استخراج و ارائه دانش از مهندسی دانش باید در فرایند توسعه مدیریت دانش در قالب گرفتن دانش و توسعه آن اجرا شود. به نظر آشکار می رسد که بسیاری از اصول هوش مصنوعی باید در بخشهای مدیریت دانش جمع شود [2].
مدیریت دانش :
با مواجهه شدن سازمان ها به پتانسیل دانش ، حضور و اهمیت مدیریت دانش و مدیریت سرمایه انسانی استراتژیک نقش بحرانی و کلیدی را در جامعه بازی می کنند. بسیاری از سازمان ها مدیریت دانش را به عنوان بخشی از از استراتژی سرمایه انسانی خود پذیرفته اند .تعدادی از محققان مطالعات خود را در مورد تکنیک ها و روش های توسعه استراتژی دانش و پیاده سازی طرح ها انجام داده اند . طبق اظهارات چورایدس - 2003 - برای آنکه بتوان از مدیریت دانش در همه جا استفاده نمود باید یک استراتژی و در کنار آن افرادی داشت که مایل به همکاری و پیاده سازی و پذیرش آن باشند .
طرح استراتژیک مدیریت دانش تمرکز بیشتری روی نیازمندی های سازمان به دانش و ارزیابی توانائی ها دارد . استراتژی های متعددی از سوی محققان در این زمینه ارائه گردیده است.[4] تعریف مدیریت دانش :مدیریت دانش، تلاشی برای آشکار کردن دارایی پنهان در ذهن اعضاء و تبدیل کردن این دارایی به دارایی سازمانی است تا همه کارکنان سازمان به آن دسترسی داشته باشند .[5]مدیریت دانش عملیات کشف، سازماندهی و خلاصه کردن دارایی اطلاعات است. به شکلی که معلومات کارکنان را بهبود بخشد.[4]