بخشی از مقاله

چکیده:

حس آمیزی1 هنر به کار گیری همزمان دو یا چند حس از حواس پنج گانه است. چشمان تحیر انسان بدوی به کمک همین حواس پاسخ سوالات خویش را یکی پس از دیگری کشف میکرد. در این مقاله با بررسی دیدگاه پدیدارشناسی به اهمیت و جایگاه حواس در شعر خواهیم پرداخت. بودلر در شعر "پیوستگیها 2" طبیعت را معبدی پر از رمز و راز میداند که در آن عطرها، رنگها و صداها پاسخگوی یکدیگرند. بیدل دهلوی نیز دست به خلق اشعاری حس آمیخته میزند، چنانکه میگوید: " به هر نقشی که چشمت وا شود رنگ صدا بنگر". در این مقاله تلاش بر این است تا به این سوال پاسخ داده شود که : با توجه به وجه مشترک شعر بیدل و اشعار سمبولیستی فرانسه، یعنی آرایهی حس آمیزی، چگونه میتوان رابطهای میان کلامِ حس آمیختهی شاعر و دغدغهی دیرینهی بشر یعنی کشف راز زندگی پیدا کرد. نگارنده ضمن پاسخ به این سوال بر آن است تا با تاکید بر اهمیت کشف و شهود در اشعار فارسی و همچنین وجود جلوههای راز آلود شعر سمبولیسم دلیلی برای وفور آرایهی حس آمیزی نزد این شاعران ارائه دهد.

کلید واژهها : حس آمیزی، پدیدارشناسی، بیدل دهلوی، شارل بودلر، کشف و شهود

مقدمه

گر عین و گر اقتباس دریافته ای                  در انجمن حواس دریافته ای
بر دامن جسم چاک تحقیر مدوز                    حق را به همین لباس دریافتهای - بیدل دهلوی - 585 : 1385

حس آمیزی - سینستزیا - روش متفاوتِ نظارهی جهان است که تصویری ناب از آن به ما میدهد. تجربهی خارق العادهای است که در آن مرز بین حواس شکسته میشود آنگاه فرد میتواند زمانیکه به موسیقی گوش میدهد رنگها را ببیند یا برای نتها طعمی قائل شود و یا عطر آنها را حس کند.حس آمیزی الفبای کتاب هستی است، از این رو فرد میتواند با بهره جستن از آن ابتدا به درکی از جهان پیراموناش برسد وسپس به آنچه که فرای این جهان است دست یابد. همانگونه که انسان بدوی احتیاجات و سوالات خود را به کمک حواس پاسخ میداد گرهی سایر مسائل فکری و فلسفی بشری نیز به دست همین پنج حس باز میشود. تمام انسانها به نحوی از این قابلیت بهره مند هستند چرا که از دیرباز تا کنون با زندگی انسان در آمیخته و میتوان این ادعا را داشت که به همان اندازه که خوردن و آشامیدن و نفس کشیدن برای بشر ضروری است برخورداری از این خصوصیت نیز لازمهی زندگی ماست.

حوزهی تحقیق:

در این بین هنرمندان عرصههای مختلف از جمله موسیقی دانان، نویسندگان و شاعران با توجه به ذهن خلاق خود بهرهی بیشتری از این موهبت جستهاند که نگارنده از میان شاعران پارسی زبان، شعر "ابوالمعانی میرزا عبدالقادر ابن عبدالخالق ارلاس"متخلص به " بیدل " و " شارل بودلر " از پیشگامان مکتب سمبولیسم فرانسه را به عنوان نمونههای بازر کاربرد این آرایهی ادبی انتخاب کرده استدر. این تحقیق بر آنیم تا به بررسی و تحلیل اشعارِ حس آمیختهی این شاعران بپردازیم.

بافت و بستر پژوهش:

همانگونه که انتشار مضامین باریک و اندیشههای ظریف در کنار تشخیص و حس آمیزی از خصوصیات بارز شاعر سبک هندی - بیدل دهلوی- است، شاعران سمبولیست از جمله بودلر نیز همواره به بیان عواطف و احساسات ناب خود اهمیت دادهاند و آنها را در قالب اشعار حس آمیخته ارائه دادهاند تا با استفاده از حواس بینایی، شنوایی، دیداری و یا حتی بویایی و چشایی دست به رمزگشایی راز زندگی بزنند. از این رو بافت و بستر این پژوهش در قالب شعر و ادبیات تطبیقی مهیا شده است.

اهمیت و ضرورت انجام پژوهش:

اهمیت این پژوهش در آن است که با نگاهی متفاوت به موضوع اصلی، دیدگاهمان نسبت به "حس آمیزی" ابعاد تازهای به خود میگیرد و موضوعی که غالبا در حوزهی ادبیات مورد بررسی و توجه قرار گرفته را با سایر شاخههای علمی پیوند میزند. همچنین با کنار هم قرار دادن دو شاعر از دو زمان و مکان متفاوت به عنوان مثالهابارزی شاعرانِ حس آمیخته به ضرورتِ پرداختن به این پدیدهی ادبی پی میبریم، چرا که در مییابیم که این موضوع قدمتی به بلندی تاریخ دارد و از حوزهی ادبیات پا فراتر نهاده و با زندگی انسان عجین شده است.

هدف تحقیق:

در همین راستا مقالهی پیش رو بر این است تا پاسخی باشد برای سوالاتی از قبیل اینکه این شاعران چگونه از حواس پنجگانهی همیشگی انسان، حسی نو میآفرینند و اصولا مقصودشان از استفادهی حس آمیزی در اشعار چیست. هدف نگارنده از تحقیق پیش رو این است تا با بررسی نکات اساسی و مربوط به این خصوصیت انسانی و آرایهی ادبی پاسخ و نگرشی نوین در این باره بهخواننده ارائه دهد. از این رو با پرداختن به آرا و نظرات روانشناسانهی کارل یونگ3 در مورد ادراک و تاثیرات شان بر خودآگاهی و همچنین پرداختن به اندیشههای پدیدارشناسی افرادی از جمله موریس مرلوپونتی4 قصد دارد جایگاه این پدیده بین علوم فلسفی وروانشناختی را تبیین کند سپس کاربرد و روش استفاده از سینستزیا را نزد شاعران منتخب به رشتهی تحریر در آورد.

پیشینهی تحقیق:

بررسی جایگاه حس آمیزی نزد شاعران سمبولیست فرانسه از جمله استفان مالارمه5 ، پل ورلن6 و آرتور رمبو7 در کنار شارل بودلر8 ، نشان میدهد که آرایهی حس آمیزی نه تنها به عنوان یکی از صنایع ادبی بلکه به عنوان امری لازم و واجب در زندگی این شاعران رخنه کرده است. همچنین با مطالعهی فلسفهی هرمتیسمی9 که در اشعارشان حضور دارد به باور آنان در رابطه با جهانی
فراتر از جهان حاضر و حقیقتی پنهان پی میبریم که الفبای آن نمادهای راز آلودند.از این رو رابطهای که بین این دو بررسی ایجادمیشود رابطهای علی و معلولی است که در آن برای شناخت حقیقت از حواس استفاده میشود.آنان عقیده دارند یک اثر هنری تمام عیار اثری است که در آن همهی حواس درگیر باشند از این رو موضوع ادراک - - perception به معنی آگاهی از اطلاعات حسی و فهم آنها اهمیت مییابد.

از نظر روانشناختی نیز آرا و اندیشههای دکتر کارل گوستاو یونگ نزدیکترین نظریات نسبت به موضوع مورد نظر میباشد. بزرگانی چون گاستون باشلار10 نظریات وی را به فرویدیسم ترجیح میدادند. وی حتی در روش روانشناسانهی خود همانند آنچهکه در پدیدار شناسی اهمیت داشت با صرف نظر از تمام پیش فرضها و پیش داوریها ، هر موردی را به منزلهی موردی جدیدقلمداد میکرد.و اما پدیدارشناسی از مهمترین جریانات فلسفی شکل گرفته در اوایل قرن بیستم میلادی است. بررسی فلسفههای پدیدار شناسی افرادی چون ادموند هوسرل11، موریس مرلوپونتی ، کارل یاسپرس12 همه حاکی از اهمیت فاهمه و شهود تجربی انسان است. در این بین مرلوپونتی به عنوان کسی که نام وی با پدیدار شناسی گره خورده است و در همین راستا به شهرت رسیده برایمان اهمیت بیشتری دارد. موضوع بازگشت و آشتی با جهان پیرامون است که از راه " تجربهی زیسته " احساس میشود. طبق نظر بسیاری از

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید